19 - 04 - 2022
تلاش برای بقای شرافتمندانه
سالهای اخیر نه تنها شاهد ورود زنان به عرصه کارآفرینی بودهایم بلکه شاهد افزایش روزافزون و فزاینده حضور آنها در عرصههای مختلف اقتصادی هستیم. در کنار رشد چشمگیر جمعیت زنان کارآفرین و تعداد بنگاههای تحت مدیریت و رهبری آنها تعداد بیشتری از دولتمردان به کارآفرینی زنان بهعنوان پاسخ مناسبی به چالشهای اقتصادی و راهحلی برای مبارزه با فقر نگاه میکنند. در ایران بحث کارآفرینی زنان هم بهعنوان یک پروژه اجتماعی مطرح میشود و هم موضوع سخنرانیهای بسیاری است. آنچه باعث دلگرمی است زنانی هستند که هر روز با نوآوری و پشتکار دل به دریای مشکلات و پیشداوریها میزنند. اهمیت تلاش آنها در اقتصاد ایران دوچندان است. از یکسو کارآفرینی زنان به معنای ایجاد اشتغال است و از سوی دیگر راهحل مناسبی است برای مبارزه با فقر در میان یکی از آسیبپذیرترین گروههای اجتماعی در کشور.
اشتغالآفرینی برای زنان و اهمیت آن بهتازگی توجه مسوولان را بهخود جلب کرده است. این سیاست ضمن افزایش رشد و فعالیت اقتصادی در کشور، سالهای گذشته شاهد سرمایهگذاری قابل توجه در آموزش دانشگاهی و حضور گسترده زنان در دانشگاهها و نهادهای آموزشی کشور بوده است. این نکته قابل توجه است که ایران از معدود کشورهای در حال توسعه است که در آن سهم زنان از جمعیت دانشجویی به ۶۰ درصد رسیده است. امروز زنان دارای مدرک دانشگاهی گروه بزرگی از جمعیت کشور هستند که متاسفانه با یکی از بالاترین نرخهای بیکاری و عدم اشتغال روبهرواند.
ایجاد اشتغال برای این گروه به معنای افزایش بهرهوری نیرو و سرمایه انسانی و سرمایهگذاری انجام شده در گسترش زیرساختهای دانشگاهی نیز هست. ولی نه دولت و نه بخشخصوصی در ساختار فعلی با توجه به هنجارهای حاکم توان جذب این گروه را ندارند. بهجای آنکه منابع محدود موجود به قطعات کوچکتری تقسیم شوند تا به این نیاز پاسخ داده شود بهتر است این گروه مجاز باشند تا با اتکا به تواناییهای خود و با حمایتهای قانونی لازم وارد عرصه کارآفرینی شوند. این سیاست ضمن افزایش سرمایهگذاری در کشور و کمک به شکوفایی استعدادهای زنان کارآفرین باعث افزایش منابع موجود میشود. حال آنکه تکیه به دولت تنها کاهش بهرهوری منابع محدود و افزایش بوروکراسی اداری را بهدنبال دارد.از سوی دیگر این واقعیت را نمیتوان کتمان کرد که با افزایش جمعیت و آسیبهای اجتماعی تعداد بیشتر و روزافزونی از زنان، سرپرست خانوادههایشان میشوند و مسوولیت تامین معاش خانواده را به دوش میکشند. اینجاست که باید تفاوت بین واقعیت جامعه آنگونه که هست و آنگونه که میخواهیم باشد، درک و در سیاستگذاری لحاظ شود. واقعیت اقتصادی جامعه ما زنان سرپرست خانوار و خانوادههای تحت سرپرستی آنها را آسیبپذیرتر کرده است. در مقایسه با سایر گروهها درصد بیشتری از این خانوارها زیر خط فقر زندگی میکنند. نوسانات تورمی و تنشهای اقتصادی، این خانوارها را به راحتی به فقر دچار میکند و به حاشیه جامعه میراند. زنان سرپرست خانوار خود را در نقش مدیریت خانواده میبینند بدون آنکه مانند مردان سرپرست خانوار از فرصت اشتغال و امکانات اقتصادی برخوردار باشند. آنها برای ورود به عرصه کارآفرینی به مجوز نیاز ندارند چراکه درگیر تلاش برای بقای اجتماعی- اقتصادی هستند. گسترش زمینههای کارآفرینی برای زنان، آنها را در این تلاش یاری میکند و به آنها امکان زندگی عزتمند میدهد.افزایش توجه دولتمردان به مقوله کارآفرینی زنان در خور تقدیر و توجه است. برای موفقیت واقعی در این عرصه، زنان کارآفرین به حمایتهای قانونی و محترم شمرده شدن حقوقشان احتیاج دارند. آنها نه به اعتبارات بانکی یا ردیفهای بودجه و گسترش نهادهای دولتی بلکه به تغییر نگاه نهادهای موجود به کارآفرینی زن نیازمندند. این واقعیتی است که برخی فراموش میکنند، ولی زن کارآفرین برای بقا و کسب روزی به فعالیت اقتصادی روی آورده است نه از روی سرگرمی. وقت آن است که زنان کارآفرین کشورمان را ارج نهیم و کارآفرینی برای زنان را بهعنوان ابزاری برای مبارزه با فقر جدی بگیریم.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد