5 - 05 - 2017
تفسیر به رای نکنید!
«جهان صنعت»- پول ۹۶درصد مردم در اختیار چهار درصد قرار میگیرد. این ادعای محمدباقر قالیباف، نامزد دوازدهمین دوره ریاستجمهوری است که معتقد است ۹۶درصد افراد جامعه قربانی سوداگری اقتصادی و ۴ درصد زالوصفت هستند. قالیباف این چهار درصد را به زالوصفتانی تشبیه کرده که در حال مکیدن سرمایه و ثروت ملی هستند و تمامقد در دولت خود با آنها مبارزه خواهد کرد. وی معتقد است ثروت و سرمایه کشور در دست ۴درصد از جامعه است که اجازه فعالیت به ۹۶ درصد دیگر جمعیت ندادهاند. تقسیمبندی اقتصادی کشور به طبقه چهار درصدی در مقابل طبقه ۹۶ درصدی به آن معناست که ثروت کشور در اختیار چهار درصد افراد جامعه است. به عبارتی حمله مستقیم به ثروتمندان و تعبیر زالوصفتی برای آنها اینکه ۹۶ درصد جامعه فقیرند و مابقی پولدارانی که مفتخور و زالوصفتاند و اگر ثروتی هم تولید میکنند ارزشمندی این ثروت که میتواند منجر به کارآفرینی وسرمایهگذاری شود را
زیر سوال میبرد.
تمام ثروتمندان رانتخوارند؟
قالیباف در تقسیمبندی چهار درصدی ثروتمندان مشخص نکرده که چند درصد آنها از رانت و بهره سود میبرند و چند درصدشان پاک هستند؟ یعنی تمام چهار درصد ثروتمند جامعه رانتخوارند؟ قاعدتا افراد دایره ۹۶درصد پول ندارند. پس میماند همان ۴درصد که همه آنها با یک چوب رانده شدهاند. آیا میان این چهار درصد ثروتمند، فرد شریفی که از راه حلال و با کارآفرینی به ثروت رسیده، جایگاهی ندارد؟ صاحبان فکری که اگر هم درصدد کسب ثروت بودند فعالیتشان موجب کارآفرینی واشتغالزایی در جامعه شده است.
سخنانی که سرمایه را فراری میدهد
حرفهای پوپولیستی و تقسیمبندی جامعه به فقیر و غنی به این شکل آیا موجب وحشت سرمایهدار و سرمایهگذار واقعی و نه رانتخوار نمیشود؟ آیا تمام ۴درصد مورد نظر رانتخوارند؟ بهتر نبود جناب قالیباف در تقسیمبندی چهار درصدی خود بخشی را هم به ثروتمندان کارآفرین و سرمایهگذار اختصاص میداد تا همه ثروتمندان با یک چوب رانده نشوند؛ کسی که صاحب فکر است و فکر اقتصادی او باعث ثروتمندیاش شده در هراس تقسیمبندی فقیر و غنی قرار نگیرد و تجربه فرار سرمایهها دوباره پس از چندین سال پس از وقوع انقلاب دوباره تکرار نشود.
یکی از عوامل مهم رشد و توسعه اقتصادی کشورها فراهم کردن سرمایه کافی اعم از سرمایههای فیزیکی و انسانی است. در شرایطی که یکی از مشکلات عمده کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته کمبود سرمایه است ولی وجود شرایط ویژه سیاسی و اقتصادی داخلی و بینالمللی نهتنها موجب جذب سرمایههای خارجی در این کشورها نمیشود بلکه سرمایههای اندک داخل نیز به خارج
جریان مییابد.
فرار سرمایه یکی از معضلات کشورهای در حال توسعه و توسعهنیافته است که نشانگر مشکلات ساختاری عرصههای سیاسی – اقتصاد آن کشورهاست. سرمایه پایبند وطن و احساسات نیست هر کجا احساس ناامنی کند به مکانی مطمئنتر با کسب بازدهی بیشتر منتقل میشود، پس فرار سرمایه موضوعی صرفا اقتصادی نیست بلکه ابعاد سیاسی – اجتماعی- فرهنگی را نیز دربر دارد. فرار سرمایه عارضهای رو به رشد در اقتصاد جهانی است که تحولات اقتصادی و به ویژه سیاسی چند دهه گذشته تاثیر همهجانبهای بر این پدیده داشتهاند. این پدیده نهتنها اثرات منفی بر روند رشد و توسعه اقتصادی کشورهای در حال توسعه بر جا گذاشته بلکه شکاف توسعهای بین کشورها را نیز تشدید کرده است.
فرار سرمایه یکی از معضلات اساسی کشورهای در حال توسعه است که سیاستهای اقتصاد کلان جهانی و اقتصاد کلان داخلی در دهه اخیر باعث شده جریان انتقال منابع در جهان معکوس شود و از کشورهای توسعه نیافته به کشورهای توسعهیافته جریان یابد. سرمایهگذاران در کشورهای توسعهیافته به فرصتهای سرمایهگذاری پاسخ میدهند در حالی که سرمایهگذاران کشورهای توسعهنیافته، سرمایه خود را از مخاطره بالا در کشور خود
نجات میدهند.
گرفتن نوک تیز انتقادات به سوی ثروتمندان آیا این فکر را به ذهن متبادر نمیکند که ممکن است رییس جمهور بعد سرمایهگذار وکارآفرین را زالوصفت بداند و سنگ برسر راه کارش بیندازد و موجب هراس و خروج همین سرمایه اندک از کشور شود؟
تولید ثروت برای کشور ارزشمند نیست؟
چرا نباید به ارزشمندی تولید ثروت اندیشید؟ سرمایهدار و سرمایهگذار لزوما رانتخوار نیستند. اگر ثروتمندی رانتخوار و مجرم است نمیتوان آن را به کل ثروتمندان تعمیم داد. عمل زشت و جرم جرم است چه از سوی قشر ضعیف رخ بدهد و چه از سوی اقشار مرفه بنابراین نمیتوان گفت ۹۶درصد حقشان توسط چهار درصد خورده شده و حد وسطی در این تقسیمبندی وجود نداشته باشد. حرفهای پوپولیستی و عوامفریبانه در تقسیمبندی غیرعلمی جامعه به فقیر ۹۶درصدی و غنی رانتخوار چهار درصدی تنها عوایدش بیاعتمادی سرمایهگذاران به سرمایهگذاری در تولید، کشاورزی، صنعت و... میشود. کارآفرینی تحتالشعاع قرار میگیرد و ریسک فرار سرمایهها را در جامعهای که امنیت اقتصادی برای سرمایهگذارش به پایینترین حد رسیده، بالا
خواهد برد.
آسیب به اقتصاد کشور
اینکه سرمایهگذار تصور کند فکر و اندیشهاش برای کارآفرینی و تولید ثروت زالوصفتی خطاب شود منجر به انصراف از سرمایهگذاری و یافتن محیطی امن برای سرمایهگذاری در خارج از چارچوب این کشور
خواهد شد.
بنابراین بهتر است در تقسیمبندی جامعه به فقیر وغنی ۹۶ و۴ درصدی بدون باز کردن پرانتزی استثنایی میان اغنیا و خطاب کردن تمام آنها به رانتخواری و زالوصفتی تنها به اقتصاد بحرانزده ما آسیب بیشتری میزند. صاحب فکر کارآفرین را از ترس غضب حکومت به خاطر فکر و ثروتاش فراری میدهد و میزان سرمایهگذاری را به کمتر از آن چه که هست سوق خواهد داد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد