7 - 06 - 2022
تزریق پویایی اقتصادی
فاطمه رحیمی- اروپا به خاطر خودش و به خاطر جهان هم که شده باید پذیرای پناهجویان و مهاجران اقتصادی بیشتری باشد.
مدت مدیدی است که اروپا چشمان خود را بر شرایط بد سوریه و جنگ داخلی خونبارش بسته و سعی کرده جمعیت کثیر آسیبدیدگان آن را بیرون از مرزهای خود نگه دارد. ناگهان دروازههای این قاره به واسطه دو فشار سیاسی گشوده شده است؛ نخست وجدان اخلاقی که خیلی دیر به واسطه انتشار عکس کودک سوری غرق شده در ساحل ترکیه بیدار شد و دیگری شجاعت سیاسی آنگلا مرکل، صدراعظم آلمان است که به مردمش گفت ترس از مهاجران را کنار بگذارند و شفقت خود را به نیازمندان نشان دهند.
دهها هزار پناهجو با قطار، اتوبوس و پای پیاده در حالی که فریاد «آلمان! آلمان!» بر لب داشتند به سوی آلمان سرازیر شدند تا مورد استقبال مردم قرار گیرند. آلمان نشان میدهد که اروپای قدیم هم میتواند جمعیت خسته، فقیر و کثیری که میخواهند نفسی آسوده بکشند را بپذیرد. این کشور میگوید میتواند نه هزاران، بلکه صدها هزار پناهجو را
پذیرا باشد.چنین ارقامی به طور اجتنابناپذیری باعث نگرانیهای بسیار میشود: اینکه فرهنگها غرق بیگانگان میشود، اقتصادها متحمل باری گران میشود، مزایای اجتماعی باید متوقف شود و حتی تروریستها هم راهی به داخل مییابند. احزاب ضدمهاجرت در سراسر اروپا رو به افزایش بودهاند. در آمریکا نیز برخی سیاستمداران خواهان احداث دیوار برای بیرون نگهداشتن خارجیان در آن سوی مرزها هستند.
با این حال اینکه مهاجران را بهطور عمده یک بار ببینیم، اساسا اشتباه است. پاسخی که میتوان به این ترسهای آشنا داد این است که موانع بیشتری ایجاد نشود بلکه برای اطمینان از اینکه مهاجرت، زندگی مهاجران و میزبانان آنها را به طور دوطرفه ارتقا میدهد، فشارها و خطرات مدیریت شود.
نگرانی رایدهندگان داخلی
اروپا به عنوان قارهای ثروتمند و صلحآمیز که اطرافش را مناطق گستردهای از فقر و آشوب احاطه کرده، برای بسیاری از کسانی که به دنبال زندگی بهتر هستند، جاذبهای قوی دارد. چهار میلیون پناهجوی سوری را میتوان با یک میلیون و ۲۰۰ هزار پناهجوی جنگهای بالکان در دهه ۱۹۹۰ و ۱۵ میلیون پناهجوی پس از جنگ جهانی دوم مقایسه کرد. آژانس پناهجویان سازمان ملل از وجود
۵۹ میلیون و ۵۰۰ هزار پناهجو و دیگر افرادی که به اجبار آواره شدهاند، خبر میدهند. اروپا نمیتواند تمام این افراد را جذب کند اما در واقعیت، اکثر این افراد ترجیح میدهند که یک زندگی خوب در خانه خود داشته باشند.
سیاستگذاران باید به سه گروه فکر کنند: پناهجویان، مهاجران اقتصادی و رایدهندگان در خانه. با پناهجویان آغاز میکنیم. سوریها بیشترین تعداد پناهجویان در اروپا را تشکیل میدهند. مردم سوریه که تحت فشار سرکوبگریهای رژیم بشار اسد و گروه تروریستی داعش قرار دارند، تمام استانداردهای سازمان ملل برای پذیرفته شدن به عنوان پناهجو را دارا هستند و کمک به آنها یک وظیفه اخلاقی آشکار است.
البته این مسوولیت تنها بر دوش اروپا نیست بلکه تمام جهان باید کاری انجام دهند. باید یک سیاست هماهنگ برای مدیریت بحران سوریه در کنار زنجیره کلی آوارگی در پیش گرفته شود. باید تلاشی متمرکز برای محدود کردن جنگ صورت گیرد و این تلاش باید با ایجاد سرپناههای امن آغاز شود. آژانسهای مرتبط سازمان ملل باید به خوبی تامین بودجه شوند. همسایگان سوریه که بیشترین سهم جذب پناهجو را داشتهاند، نیازمند کمک برای تامین شرایط آموزش و اشتغال آنها هستند نه فقط برپایی اردوگاهها در بیابان. آمریکا، کشورهای غربی و به خصوص پادشاهان ثروتمند حوزه خلیج فارس باید تعداد بسیار بیشتری از سوریها را بپذیرند. کشورهای ترانزیت نیازمند کمک برای مدیریت جریان انسانی و جذب دستکم تعدادی از این افراد هستند. پناهجویان باید بتوانند بدون به خطر انداختن جان خود در دستان قاچاقچیان انسان، درخواست پناهندگی به اروپا دهند و این شاید به معنای تاسیس مراکز پردازش در کشورهای ترانزیت باشد. در اروپا نیز تعداد پناهجویان باید منصفانه در اتحادیه اروپا تقسیم شوند؛ دیگر مهاجرانی که از ورود امتناع میکنند، باید سریعا به کشورشان بازگردانده شوند.
پناهجویان با مهاجران اقتصادی درهم آمیختهاند. آنها در یک قایق قرار میگیرند و خشم از مهاجران، حمایت از پناهجویان را نیز کاهش میدهد بنابراین چطور باید با کسانی که بهجای زندگی امنتر به دنبال یک زندگی بهتر هستند، برخورد کرد؟ تمایل کشورها به پذیرش مهاجران قانونی باعث میشود آنها مجال بیشتری برای پس زدن مهاجران غیرقانونی داشته باشند. مهاجران اعطاکنندگان خالص کمک به جیب مردم هستند. آنها پویایی اقتصادی را تزریق میکنند.
رایدهندگان چندان هم خوشبین نیستند. تازهواردها نیازمند مسکن، مدرسه و خدمات بهداشتی و درمانی هستند. نگرانی رایدهندگان این است که مهاجران با شرایط همسو نشوند.
دوستت دارم غریبه
مطمئنا در مورد تعداد مهاجرانی که هر جامعه میتواند بپذیرد، محدودیتهایی وجود دارد اما تعدادی که اروپا پیشنهاد میدهد باعث ایجاد شکاف میان آنها نمیشود. مرزهای تحمل اجتماعی نامشخص است. آنها با گذر زمان و شرایط تغییر میکنند. فرهنگ خوشامدگویی نشان میدهد که مردم اروپا بیش از آنچه سیاستمداران عصبیشان تصور میکنند، پذیرا هستند. سیاست ترس میتواند مغلوب سیاست کرامت شود. خانم مرکل این مساله را درک کرد؛ دیگران هم باید درک کنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد