ترکیه تا امارات؛ مسیرهایی که بحران انرژی را مدیریت کردند

آخرین اخبار
کدخبر: 547944
ایران، با بهره‌مندی از بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی جهان و زیرساخت‌های گسترده در حوزه انرژی با بحران‌هایی چون قطعی برق در تابستان، افت فشار گاز در زمستان، و خاموشی‌های مکرر در بخش صنعت دست‌به‌گریبان است.
ترکیه تا امارات؛ مسیرهایی که بحران انرژی را مدیریت کردند

جهان صنعت، ناترازی انرژی، صرفاً یک عدم تعادل عددی در ترازنامه تولید و مصرف نیست؛ بلکه نشانه‌ای عمیق از گره‌های حکمرانی، فناوری، و فرهنگ مصرف در یک کشور است. ایران، با بهره‌مندی از بزرگ‌ترین ذخایر گاز طبیعی جهان و زیرساخت‌های گسترده در حوزه انرژی، به‌گونه‌ای شگفت‌آور و متناقض، همچنان با بحران‌هایی چون قطعی برق در تابستان، افت فشار گاز در زمستان، و خاموشی‌های مکرر در بخش صنعت دست‌به‌گریبان است. آیا این وضعیت، سرنوشتی گریزناپذیر و محتوم است؟ یا می‌توان آن را نشانه‌ای از انحراف تدریجی ما از مسیرهایی دانست که برخی کشورهای همسایه، با منابعی به‌مراتب محدودتر اما با تدابیری کارآمدتر و نگاهی آینده‌نگر، در پیش گرفته‌اند؟

ترکیه با وابستگی شدید به واردات گاز طبیعی (بیش از ۹۰ درصد نیاز خود را وارد می‌کند)، به جای تثبیت قیمت یا اعطای یارانه‌های سنگین، تمرکز خود را بر تنوع‌بخشی منابع انرژی، توسعه تجدیدپذیرها، و اصلاح بازار برق قرار داده است. راه‌اندازی بازارهای رقابتی انرژی، تسهیل سرمایه‌گذاری خصوصی در نیروگاه‌ها، و تدوین چشم‌انداز «Vision ۲۰۲۳» باعث شد سهم انرژی‌های تجدیدپذیر در ترکیه از حدود ۱۹ درصد در سال ۲۰۱۰ به بیش از ۴۰ درصد در سال ۲۰۲۳ برسد.

این دستاورد نه‌تنها نشان‌دهنده سیاست‌گذاری فعال و آینده‌نگر دولت آن کشور در حوزه امنیت انرژی است، بلکه الگویی برای کشورهایی با منابع عظیم اما بهره‌وری ناکارآمد به شمار می‌آید.دولت ترکیه با اجرای نظام تعرفه‌گذاری پلکانی در بخش انرژی، مصرف بیشتر را مشمول هزینه بالاتر کرده است؛ به‌این‌ترتیب، خانوارهای پرمصرف عملاً به‌جای دریافت یارانه، مالیاتی غیرمستقیم پرداخت می‌کنند.

درس آموخته‌شده برای ایران: حرکت از نظام یارانه‌محور به سمت بازارهای شفاف، رقابتی و سرمایه‌پذیر، حتی در غیاب منابع غنی.

عراق: میدان آزمون ناکارآمدی و وابستگی ساختاری

عراق به‌رغم برخورداری از ذخایر گسترده نفت و گاز، دچار ناترازی شدیدی در برق است؛ به‌طوری‌که در تابستان ۲۰۲۳، فقط ۵۰درصد از تقاضای برق داخلی تأمین شد. فرسودگی زیرساخت‌ها، فساد اداری، وابستگی به واردات برق از ایران، و ضعف در وصول مطالبات، بحران را تشدید کرده‌اند. با این حال، در دوره اخیر، تلاش‌هایی برای اصلاح ساختار شرکت‌های خدماتی، کاهش تلفات شبکه (که در برخی مناطق به ۶۰درصد می‌رسید)، و سرمایه‌گذاری در انرژی خورشیدی آغاز شده است.

درس آموخته‌شده برای ایران: حتی برخورداری از منابع غنی انرژی، بدون حکمرانی شفاف و زیرساخت‌های هوشمند، ناگزیر به ناترازی خواهد انجامید؛ سرمایه طبیعی، بدون مدیریت کارآمد، نه مزیت که مبدل به معضل می‌شود.

امارات: حکمرانی پیش‌نگر با نگاه بین‌نسلی

امارات متحده عربی با درک زودهنگام از پایان‌پذیری منابع فسیلی، سند بلندمدت «استراتژی انرژی ۲۰۵۰» را تدوین کرد. این کشور در حالی که از ثروتمندترین تولیدکنندگان نفت است، با توسعه پروژه‌های کلان در انرژی خورشیدی (مانند پارک خورشیدی محمد بن راشد) و ساخت اولین نیروگاه هسته‌ای عربی (Barakah)، موفق شد سهم سوخت‌های پاک را در سبد انرژی از صفر درصد در ۲۰۱۰ به ۲۵درصد در ۲۰۲۲ افزایش دهد. از سوی دیگر، با مکانیزم‌های بازارمحور، مصرف‌کنندگان پرمصرف را تشویق به صرفه‌جویی می‌کند.

درس آموخته‌شده برای ایران: دارا بودن منابع، نباید مانع سرمایه‌گذاری بلندمدت در مدل‌های انرژی پاک، فناوری و تنوع‌بخشی شود.

اتکای محدود به واردات فناوری

در برابر این روایت‌ها، ایران همچنان با تعرفه‌های ناکارآمد، فقدان سند ملی انرژی، فشار مصرف و تضعیف سرمایه‌گذاری دست‌به‌گریبان است. آیا وقت آن نرسیده که به‌جای درمان‌های کوتاه‌مدت، به‌سوی بازنگری در حکمرانی انرژی، بازطراحی نظام تعرفه‌گذاری، و تقویت هم‌افزایی نهادهای علمی–فناورانه برویم؟

نتیجه‌گیری: ناترازی، مسأله‌ای صرفاً تکنیکی نیست

مسأله ناترازی انرژی در ایران را نمی‌توان صرفاً با راه‌حل‌های تکنیکی یا بودجه‌ای درمان کرد. آنچه در آینه ترکیه و امارات دیده می‌شود، نه منابع بیشتر، بلکه تصمیم‌سازی عقلانی، برنامه‌ریزی پیش‌نگر است. ایران بیش از آنکه دچار بحران انرژی باشد، گرفتار فقدان راهبرد کل‌نگر در سیاست انرژی است؛ راهبردی که میان دانشگاه، صنعت، دولت، و مردم پیوندی پایدار برقرار کند.

بی‌ثباتی تعرفه‌ها، نبود سیستم قیمت‌گذاری هدفمند، ضعف در بهره‌وری مصرف، و عدم استقلال نهاد تنظیم‌گر انرژی، همگی بر ناترازی می‌افزایند. در چنین شرایطی، تقویت زیرساخت‌های داده‌محور، بازبینی الگوی یارانه‌ای، و حمایت هدفمند از انرژی‌های تجدیدپذیر، نه توصیه‌ای آرمانی، بلکه ضرورتی راهبردی برای آینده کشور است.

آینده انرژی ایران، نه در میدان گازی پارس جنوبی، که در میدان تصمیم‌گیری نهادهای راهبردی رقم می‌خورد. اگر آینه همسایگان را به‌درستی مشاهده نماییم، درمی‌یابیم که عبور از ناترازی، با بازآرایی نهادی، بازتعریف فرهنگ مصرف، و بازطراحی ساختار حکمرانی انرژی ممکن خواهد بود؛ نه با مسکن‌های فصلی و طرح‌های اضطراری.

منبع: ایرنا

وب گردی