روایتی از ایستادگی حرفه‌ای اصحاب رسانه در زمانه تهاجم چندلایه:

ترور ناتمام صداقت

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 540613
رسانه‌ها با ایستادگی در برابر حملات رژیم صهیونیستی، صدای حقیقت و اراده ملی را حفظ می‌کنند.
ترور ناتمام صداقت

جهان صنعت– در روزگاری که جنگ‌ها دیگر تنها با گلوله و موشک پیش نمی‌روند و میدان نبرد اصلی به عرصه روایت‌ها و افکار عمومی منتقل شده، رسانه‌ها به جبهه‌ای بی‌خط مقدم بدل شده‌اند؛ جبهه‌ای که در آن، خبرنگار، مستندساز، مجری و هر فعال رسانه‌ای، در کنار ارتشی­های جان بر کف و پرچم‌دار حقیقت هستند. حمله موشکی روز ۲۶خرداد رژیم صهیونیستی به ساختمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران نه‌تنها حمله‌ای نظامی به یک نهاد رسانه‌ای بود بلکه تلاشی آشکار برای خاموش‌کردن صدای حقیقت و تضعیف اراده ملی در روایتگری واقعیت‌هاست؛ تلاشی که با ایثار و جان‌فشانی اصحاب رسانه، بار دیگر به شکست انجامید. رژیم اشغالگر صهیونیستی که در کارنامه‌ خود سابقه‌ طولانی در هدف قرار دادن خبرنگاران در سرزمین‌های اشغالی فلسطین، به‌ویژه در نوار غزه دارد، این­بار آتش کینه و وحشی‌گری خود را به دل خاک ایران کشاند. هدف قرار دادن سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران در تهران، اقدامی نیست که تنها در قالب درگیری‌های مرزی یا عملیات تلافی‌جویانه گنجانده شود بلکه نقض آشکار اصول حقوق بین‌الملل و عبور بی‌پروای این رژیم از تمامی کنوانسیون‌های حفاظت از فعالان رسانه‌ای در شرایط جنگی است.
در پی این حمله وحشیانه، نیما رجب‌پور، سردبیر خبر و معصومه عظیمی، کارمند دبیرخانه صداوسیما به شهادت رسیدند. نیما، چهره‌ای جوان اما مجرب در حوزه تولید و ویرایش اخبار بود که همواره با دقت و مسوولیت‌پذیری، روایت دقیق و شفاف را بر هر مصلحتی مقدم می‌دانست. معصومه عظیمی نیز از جمله نیروهای خدومی بود که بی‌هیاهو اما پرتلاش، در پشت صحنه چرخه اطلاع‌رسانی نقش داشت. شهادت این دو عزیز تنها بخشی از تاوانی است که جامعه رسانه‌ای ایران برای حفظ جریان آزاد اطلاعات و برافراشته نگه‌داشتن پرچم حقیقت پرداخت کرده است. این حادثه دردناک، البته واکنش شدید و متحدانه‌ جامعه فرهنگی و رسانه‌ای کشور را نیز به دنبال داشت. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی بیانیه‌ای رسمی، حمله وحشیانه صهیونیست‌ها به سازمان صدا‌و‌سیما را به شدت محکوم کرد. در این بیانیه آمده است: «هدف قرار دادن خبرنگاران و شهید کردن اصحاب رسانه یکی پس از دیگری توسط رژیم سفاک صهیونیستی، این‌بار نه به­جای غزه بلکه در بحبوحه تجاوز آشکار رژیم به خاک پاک میهن‌مان رخ داده است؛ اقدامی که نقض آشکار اصول حقوق بین‌الملل و مغایر با تمامی کنوانسیون‌های مربوط به حفاظت از فعالان رسانه‌ای در شرایط جنگی است.» بیانیه وزارت ارشاد، با تقدیر از خانم سحر امامی، مجری رسانه ملی که تا آخرین دقایق بر عهد حرفه‌ای خود اصرار ورزید، بر اهمیت نقش‌آفرینی فعالان رسانه‌ای در این بزنگاه تاریخی تاکید می‌کند: «این، نه فقط رویه ایشان بلکه رویه صدها نفر از اصحاب رسانه‌ درگیر در شرایط حساس کنونی کشور است. به همین دلیل است که چنین اقدامات خصمانه‌ای، نه‌تنها خللی در روند اطلاع‌رسانی و ایفای مسوولیت رسانه‌ها ایجاد نمی‌کند بلکه بر عزم و اراده فعالان رسانه‌ای در انتقال واقعیت‌ها می‌افزاید.»
این سخنان بازتاب روشنی از حقیقتی بزرگند: رسانه‌ها نه صرفا نهادهایی برای انتقال خبر بلکه دژهای مستحکم دفاع فرهنگی و روانی هر کشور در برابر هجمه‌های دشمنان هستند. در جهانی که جنگ اطلاعات به موازات جنگ فیزیکی در جریان است، هر خبرنگار و هر تصویر پخش‌شده، می‌تواند سرنوشت افکار عمومی و حتی معادلات دیپلماتیک را تغییر دهد. دشمنان ایران، این واقعیت را به‌خوبی دریافته‌اند و به همین دلیل، به ترور خبرنگاران و حمله به زیرساخت‌های رسانه‌ای روی آورده‌اند. اما آنچه این حملات را ناکام می‌گذارد، نه صرفا قدرت دفاعی و امنیتی بلکه روح بلند و عزم پولادین خبرنگارانی است که با دوربین و قلم، در برابر آتش ایستاده‌اند. تصاویری که در لحظات پس از حمله از درون ساختمان صداوسیما منتشر شد، حاکی از ادامه فعالیت برخی مجریان و خبرنگاران، با وجود انفجار و تخریب محیط کارشان بود. این ایستادگی، پیام روشنی برای جهانیان داشت: رسانه ملی ایران نه در سکوت بلکه در آتش هم روایت خواهد کرد.
سابقه تاریخی نیز گواهی است بر اینکه رسانه‌ها همواره در خط مقدم دفاع از حقیقت و مقابله با تحریف و دروغ بوده‌اند. در سال‌های دفاع مقدس، خبرنگاران و ده‌ها فعال رسانه‌ای، در مناطق جنگی حضور یافتند و با ثبت واقعیت‌ها، وجدان جهانی را نسبت به مظلومیت ایران بیدار کردند. امروز نیز خبرنگارانی از نسل جدید، همان راه را با وسایل مدرن‌تری ادامه می‌دهند اما روحیه همان است: دفاع از حقیقت با جان. شهادت نیما رجب‌پور و معصومه عظیمی، اگرچه زخمی عمیق بر دل جامعه رسانه‌ای کشور نهاد اما در عین حال، نقطه­عطفی در تثبیت نقش راهبردی رسانه‌ها در جغرافیای مقاومت ملی بود. آنها نه­فقط کارمندان یک سازمان بلکه افسران جنگ نرم بودند؛ مدافعان جبهه‌ای که هرگز تعطیل نمی‌شود، حتی زیر آوار و آتش. این حقیقت، امروز بیش از همیشه درک می‌شود. بی‌تردید، شهادت این عزیزان و ایستادگی همکاران‌شان، وظیفه‌ای مضاعف بر دوش دستگاه‌های فرهنگی و دولتی می‌گذارد. حفظ امنیت زیرساخت‌های رسانه‌ای، پشتیبانی روانی و معیشتی از خانواده‌های فعالان رسانه‌ای و همچنین گسترش آموزش‌های تخصصی برای آمادگی در شرایط بحرانی، از جمله اقداماتی است که باید در دستور کار قرار گیرد. اما در سطحی فراتر، باید اذعان کرد که پاسداشت خون شهدای رسانه، در گرو تداوم مسیر آنهاست؛ مسیری که به‌جای فریاد، حقیقت را فریاد می‌زند، حتی اگر در مسیرش موشک باشد.
در روزهای پس از حمله، موج همبستگی از سوی اقشار مختلف مردم با اصحاب رسانه، جلوه‌ای دیگر از روحیه ملی بود. شبکه‌های اجتماعی پر شد از پیام‌های تسلیت و ابراز احساسات هموطنانی که صادقانه می‌دانند اگر این صدای شفاف رسانه خاموش شود، چه تاریکی سهمگینی در پی خواهد آمد. از سویی دیگر، جامعه بین‌المللی نیز در برابر این حمله سکوتی معنادار اختیار کرد؛ سکوتی که گویای تبعیض نهادینه‌شده در برخورد با نقض حقوق خبرنگاران است. رسانه‌های غربی که بارها برای یک سانسور ساده در کشورهای مخالف سیاست‌هایشان جنجال به‌پا کرده‌اند، این‌بار در برابر حمله موشکی به یک مرکز رسانه‌ای سکوت کردند و این، پرده دیگری از استانداردهای دوگانه در دنیای امروز است. با این حال، آنچه باقی می‌ماند نه سکوت بیگانگان که طنین پرصلابت اصحاب رسانه ایران است؛ آنان که در شب تار، فانوس حقیقت به‌دست گرفته‌اند و با قلم و دوربین، مرزهای آگاهی را گسترش می‌دهند. امروز دیگر روشن است که رسانه‌های ایرانی، نه فقط ابزاری برای اطلاع‌رسانی بلکه بخش جدایی‌ناپذیر از جغرافیای دفاع ملی هستند.
پایان‌بخش این گزارش، باید ادای احترام باشد به تمام کسانی که بی‌نام و نشان، در تحریریه‌ها، استودیوها، پشت دوربین‌ها و در اتاق فرمان، بی‌وقفه در حال ثبت لحظات حساس تاریخ‌اند. خبرنگاری در روزگار بحران، فقط شغل نیست؛ تعهدی است به مردم، به حقیقت و به آینده. اگر حقیقت، نخستین قربانی جنگ است، اصحاب رسانه، نخستین خط دفاع آنند و اگر صهیونیسم جهانی گمان برد با موشک می‌تواند صدای حقیقت را خاموش کند، پاسخ ما ساده است: حقیقت، خاموش نمی‌شود. نه با انفجار، نه با ترور، نه با سکوت.

وب گردی