تحقق استدلال «جهانصنعت»
دکتر محمدرضا سعدی، مدیرمسوول روزنامه جهان صنعت
روزنامه جهانصنعت در راستای وظایف تخصصی و رسانهای خود بارها در مورد عدم امکان تحقق اهداف برنامه هفتم توسعه براساس فروض موجود تاکید داشته است. استدلال «جهانصنعت» این بوده که با فروض اولیه برنامه که دو خصوصیت مهم دارند، نمیتوان اهداف برنامه را محقق کرد.
اولین خصوصیت شفاف نبودن فروض برای متخصصان و رسانهها بوده و هیچ سندی مبنی بر فروض برنامه و چگونگی رسیدن از فروض به اهداف اولیه برنامه برای جامعه علمی و تخصصی منتشر نشده است. خصوصیت دوم ثابت بودن فروض بوده است. بارها توصیه کردهایم که نباید فروض یک برنامه که قرار است در یک بازه پنجساله اجرا شود، در طول برنامه ثابت باشد و اتفاقات رخداده در دو سال اخیر نشان داده است که تاکید بر فروض ثابت تا چه اندازه زیانبار خواهد بود.
در چند روز اخیر هم که سخنگوی دولت با اشتیاق اعلام کرد دولت بر اجرای برنامه مصوب تاکید دارد، گفتیم که این بیان نهتنها بشارت نیست بلکه تاکید بر اشتباه در پذیرش فروض ثابت برنامه اولیه است. اکنون سازمان برنامهوبودجه با انتشار گزارش ارزیابی سال اول برنامه، اهداف برنامه را تغییر و به شدت کاهش داده است. اکنون اگر فرض را بر این بگذاریم که اهداف برنامه از فروض اساسی برمیآید، قطعا فروض برنامه دچار تغییر شده است تا به اهداف جدید منجر شود. فارغ از اینکه اهداف تقلیلیافته برنامه تا چه حد واقعی و عملیاتی است مجدد تاکید میکنیم که حتی در سه سال باقیمانده از برنامه نیز باید فروض متغیر را در نظر گرفت و در واقع اجرای برنامه را در سناریوهای متفاوت متناسب با پیشبینی و تحقق فروض پایه اجرا کرد. اکنون با تغییر در اهداف برنامهای مواجه شدهایم که دولت به مدت دو سال توجهی به موضوع تغییر فروض و تغییر اهداف متناسب با فروض اولیه نداشته و این امر باعث هدررفت بخش مهمی از سرمایه ملی شده است. اصولا باید دید که دولت و سازمان برنامهوبودجه برای سازگاری میان فروض، اهداف و سیاستهای برنامه چه چارچوبی داشتهاند که منجر به تدوین چنین برنامه غیرقابل اجرایی شده است. از زمان تدوین برنامه نیز بدون در نظر گرفتن تحولاتی مانند روی کار آمدن دولت تندروی ترامپ و درگیریهای منطقهای و همچنین تورم سنگین و ناترازیهای متعدد از جمله ناترازی بانکها، ناترازی انرژی و ناترازی بودجه مشخص بود که دولت طرح مشخص و شفافی برای تدوین برنامه ندارد زیرا تدوین برنامه صرفا سازوکارهای استانی و بخشی (دستگاههای اجرایی) را با تعدادی قواعد معمولی در نظر گرفته بود و همان زمان نیز هیچ ایدهای برای تدوین منطقی و اصولی برنامه وجود نداشت. در واقع مسائل دو سال اخیر مزید بر علت و باعث شده است برنامه در تحقق اهداف خود به شدت شکست بخورد که دلایل اصلی آن را باید در همان فروض نادرست دانست.
اکنون سازمان برنامهوبودجه پیشنهاد داده است که شاخصهای مهم و کلیدی برنامه با کاهش ملموس و مهمی مواجه شود. کاهش رشد سالانه اقتصادی از ۸درصد در برنامه مصوب به ۵/۲درصد از جمله مهمترین تعدیلات در این زمینه است. این امر به معنای کاهش ۵/۵درصدی رشد اقتصادی و نزدیک شدن به پیشبینیهای بانک جهانی از رشد اقتصادی ایران در سال۲۰۲۵ است. کاهش رشد اقتصادی از ۸ به ۵/۲درصد به معنای انحراف نزدیک به ۷۰درصد از اهداف برنامه است. از ابتدای تدوین و تصویب برنامه نیز مشخص بود که تحقق رشد ۸درصدی جز آمال و آرزو چیز دیگری نیست زیرا محاسبات برنامه چنین رشدی را نشان نمیداد. رشد بهرهوری سالانه نیز با بیش از ۸۰درصد انحراف، از ۸/۲ به ۵/۰درصد تقلیل یافته است. هدف ایجاد شغل سالانه یکمیلیون نفر با ۷۰درصد کاهش از یکمیلیون نفر به ۳۰۰هزار نفر و رشد سالانه صادرات غیرنفتی نیز با بیش از ۶۰درصد تفاوت از ۲۳ به ۸/۸درصد رسیده است.
شاخص کلیدی دیگر سهم بودجه عمرانی از بودجه عمومی دولت است که با کاهش بیش از ۵۰درصد از ۲۵ به ۱۲درصد رسیده که به معنای عدول دولت از فرآیند توسعه از طریق بودجه عمرانی در قوانین بودجه سنواتی است. در اینجا دو سوال اساسی پیش میآید: اول اینکه چرا دولت اهدافی چنین غیرواقعی را در برنامه اولیه گنجانده است و ثانیا مقادیر جدید برای اهداف برنامه براساس چه فروض و با چه روشی محاسبه شدهاند؟ پاسخ سوال اول، مربوط به ارزیابی برنامه بوده و مرکز پژوهشهای مجلس میتواند گزارشهای کارشناسی و تخصصی در این زمینه ارائه دهد و پرسش دوم، مربوط به آینده است زیرا اگر اهداف جدید مجدد بر پایه فروض غیرواقعی و غیرشفاف تعیین شده باشد، دولت مجبور میشود اصلاحیه و تعدیل دیگری برای اهداف تدوین کند که این امر به دلیل اینکه تقریبا در میانههای مدت اجرای برنامه هفتم هستیم، عملا سودمندی لازم را نداشته و لازم است که سازمان برنامهوبودجه و دولت از فروض غیرواقعی موجود درس گرفته و برای تدوین برنامه میانمدت آتی یا برای ادامه برنامه موجود، واقعگرایی و شفافیت بیشتری را در پیش گیرد.
