جهان‌صنعت از مسیر پُرمانع هنرمندان موسیقی در ایران گزارش می‌دهد:

تبخیر استعدادها

گروه فرهنگ و هنر
کدخبر: 547344
نوازندگان موسیقی در ایران با موانع جدی مانند سیستم پیچیده مجوز، تبعیض‌های جنسیتی، سانسور، و نبود حمایت‌های صنفی و دولتی مواجه هستند.
تبخیر استعدادها

جهان‌صنعت- موسیقی، به‌‌عنوان یکی از اصلی‌ترین جلوه‌های فرهنگی و هنری هر جامعه، نه‌تنها ابزاری برای بیان احساسات و انتقال مفاهیم انسانی است بلکه بستری برای پرورش خلاقیت و ابراز هویت فردی و جمعی نیز به‌شمار می‌رود. با این حال، در ایران، نوازندگان موسیقی با چالش‌ها و موانع گسترده‌ای روبه‌رو هستند که بسیاری از آنها نه‌تنها ریشه در سیاستگذاری‌های فرهنگی دارند بلکه حاصل نگاه‌های محافظه‌کارانه، محدودکننده و بعضا تبعیض‌آمیز به این هنر پویا و زنده است.

یکی از بزرگ‌ترین مشکلاتی که نوازندگان در ایران با آن مواجه‌ هستند، سیستم پیچیده و کنترل‌گرایانه صدور مجوز برای اجراهای زنده، ضبط آثار و حتی آموزش موسیقی است. تمامی کنسرت‌ها، آلبوم‌ها و حتی کلاس‌های موسیقی، نیازمند دریافت مجوز از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هستند. این فرآیند که اغلب طولانی، مبهم و غیرشفاف است، بسیاری از نوازندگان را از مسیر فعالیت حرفه‌ای دلسرد می‌کند. محدودیت‌ها به‌‌ویژه در حوزه موسیقی‌های خاص مانند راک، متال، بلوز و برخی سبک‌های تلفیقی شدیدتر است. بسیاری از نوازندگان مجبورند سال‌ها منتظر بمانند تا شاید اثری از آنان مجوز بگیرد یا کنسرتی برگزار کنند که آن‌‌هم اغلب با لغو در لحظات آخر و بدون توضیح مواجه می‌شود.

سانسور و دخالت در محتوای موسیقایی

دخالت مستقیم نهادهای نظارتی در محتوای موسیقی نیز مانعی بزرگ بر سر راه خلاقیت نوازندگان و آهنگسازان است. در ایران، حتی محتوای صرفا موسیقایی، بدون کلام نیز ممکن است مورد سانسور قرار گیرد، اگر نوع ساز، نحوه نواختن یا سبک اجرایی مطابق با معیارهای تعریف‌شده نباشد. بسیاری از نوازندگان در بیان احساسات یا استفاده از فرم‌های آزاد موسیقایی با محدودیت روبه‌رو هستند چراکه ساختار سانسور به شکلی عمل می‌کند که گویی باید «احساسات رسمی» و نه احساسات واقعی را از طریق موسیقی منتقل کرد.

نابرابری جنسیتی در فضای موسیقی

نوازندگان زن در ایران با تبعیض‌های دوچندان مواجه‌ هستند. نه‌تنها حضور آنان در اجراهای زنده محدود به اجرا در گروه‌های همجنس یا بدون تک‌خوانی است بلکه آموزش، حضور در صحنه، ضبط آثار و حتی استفاده از تصاویر آنان در تبلیغات و جلد آلبوم‌ها نیز با محدودیت‌های متعدد روبه‌رو است. این تبعیض آشکار، نه‌تنها زمینه‌ساز سرکوب خلاقیت و انگیزه زنان نوازنده شده بلکه باعث مهاجرت تعداد زیادی از آنان به خارج از کشور یا انزوای کامل از صحنه موسیقی داخلی می‌‌شود.

نظام آموزشی ایستا و فاقد خلاقیت

از سوی دیگر نظام آموزش موسیقی در ایران نیز از مشکلات ساختاری قابل‌توجهی رنج می‌برد. شیوه‌های آموزشی، به‌‌ویژه در نهادهای رسمی و دانشگاهی، اغلب محدود به تکرار سنت‌های مشخص و روش‌های بدون انعطاف است. درحالی‌که موسیقی نیازمند تجربه، آزمایش و بیان خلاقانه است، بسیاری از معلمان و نهادهای آموزشی رویکردی سنتی و محدودکننده دارند که نتیجه آن پرورش نوازندگانی «حافظ» و نه «خلاق» است. آموزش به گونه‌ای صورت می‌گیرد که به‌‌جای گشودن درهای جدید، دیواری در برابر کشف و خلق قرار می‌گیرد. بسیاری از استعدادهای درخشان به همین دلیل از ادامه مسیر بازمی‌مانند یا در بهترین حالت به کپی‌کارانی تکنیکی بدل می‌شوند.

کمبود امکانات و فضای حرفه‌ای

یکی دیگر از چالش‌های بزرگ نوازندگان در ایران، نبود فضای حرفه‌ای برای تمرین، ضبط و اجرای موسیقی است. استودیوهای باکیفیت، سالن‌های کنسرت مجهز، تجهیزات به‌روز و حتی فضای فیزیکی مناسب برای تمرین گروهی در دسترس عموم نوازندگان نیست و غالبا به افرادی تعلق دارد که از روابط خاص یا سرمایه شخصی برخوردارند. در نبود حمایت دولتی، نوازندگان جوان و مستقل، برای تامین هزینه‌های تولید اثر و معرفی خود با موانع مالی و ساختاری جدی مواجه‌ هستند.

در بسیاری از مناطق ایران، به‌‌ویژه شهرهای کوچک و مناطق با بافت سنتی‌تر، فعالیت در حوزه موسیقی همچنان با نگاه منفی، قضاوت‌گرایانه و حتی تهدیدآمیز مواجه است. نوازندگان، به‌‌ویژه زن‌ها، اغلب از سوی خانواده یا جامعه مورد انتقاد قرار می‌گیرند و حتی در مواردی مجبور به ترک فعالیت خود می‌شوند. این فشارهای اجتماعی، مانعی خاموش ولی عمیق برای رشد استعدادها و حضور عمومی نوازندگان محسوب می‌شود.

نبود حمایت نهادینه و بیمه حرفه‌ای

در اغلب کشورها، نوازندگان حرفه‌ای تحت پوشش بیمه‌های شغلی و حمایت‌های صنفی قرار دارند اما در ایران، موسیقی هنوز به رسمیت کامل به‌‌عنوان یک حرفه شناخته نمی‌شود.

هیچ نظام جامع و منسجمی برای حمایت از نوازندگان در برابر آسیب‌های جسمی، بیکاری یا بازنشستگی وجود ندارد. همچنین فقدان صنف موثر و یکپارچه که بتواند از حقوق نوازندگان دفاع کند، موجب شده است که بسیاری از آنان، حتی در صورت موفقیت نسبی، آینده‌ای مبهم و ناامن پیش‌رو داشته باشند.

مهاجرت اجباری یا فرار از خفقان

در نهایت، بسیاری از نوازندگان خلاق و نوآور ایرانی، ناگزیر به ترک کشور می‌شوند تا بتوانند آزادانه‌تر فعالیت کنند. مهاجرت اجباری هنرمندان، خسارتی بزرگ برای پیکره فرهنگی کشور است. خلاق‌ترین، تواناترین و پیشروترین نوازندگان ایرانی امروز در کشورهای دیگر فعالیت دارند چراکه ساختارهای فرهنگی و سیاسی ایران به آنان اجازه نمی‌دهد تا در وطن خود بدرخشند. این پدیده نه‌تنها به معنای فرار استعداد است بلکه نمادی از خفگی فرهنگی و بسته بودن فضای هنری داخلی نیز به‌شمار می‌رود.

نوازندگان موسیقی در ایران با مجموعه‌ای از محدودیت‌های قانونی، فرهنگی، اجتماعی و ساختاری مواجه هستند که بسیاری از آنها ریشه در نگاه کنترل‌گرایانه و محافظه‌کار به هنر دارد. در‌حالی‌که استعداد، خلاقیت و عشق به موسیقی در میان نوازندگان ایرانی به‌وضوح دیده می‌شود، ساختارهای موجود، اغلب به‌جای حمایت، مانع رشد آنان می‌شوند. نبود آزادی در اجرا و بیان، ساختار آموزشی بسته، تبعیض‌های جنسیتی، فشارهای اجتماعی و فقدان حمایت‌های صنفی و دولتی، باعث شده‌اند تا مسیر یک نوازنده در ایران، مسیری دشوار، فرساینده و گاه بی‌ثمر باشد. تغییر این وضعیت نیازمند بازنگری جدی در سیاست‌های فرهنگی، آزادسازی فضای هنری و به رسمیت شناختن موسیقی به‌‌عنوان یک رکن حیاتی فرهنگ ملی است. تنها در چنین شرایطی است که می‌توان به آینده‌ای امیدوار بود که در آن نوازندگان نه در حاشیه که در متن فرهنگ و هنر ایران بدرخشند.

وب گردی