جهان‌صنعت از افزایش حفاری‌های غیرمجاز در محوطه‌های تاریخی گزارش می‌دهد:

تاراج خاموش ریشه‌ها

نادر نینوایی
کدخبر: 562454
حفاری‌های غیرمجاز به‌عنوان یک معضل جدی، به تاراج میراث فرهنگی و تاریخی ایران منجر شده است که این پدیده ناشی از عوامل مختلفی از جمله فقر اقتصادی، فقر فرهنگی، و بی‌توجهی دولت‌ها به میراث فرهنگی است.
تاراج خاموش ریشه‌ها

نادر نینوایی– در این خاک تشنه از قرن‌ها، در این سرزمین تپیده بر توده‌های تاریخ و خاطرات خاموش دستی هست پنهان در سایه که دل در گرو گنج و دفینه داشته و چشم بر دل تاریخ دوخته است. حفاری‌های غیرمجاز با چنگی بی‌ملاحظه بر پیکر کهن ایران‌زمین سال‌هاست که ریشه‌های هویت این دیار را می‌کاود و جان میراث فرهنگی را زخم می‌زند؛ زخمی‌که هر بار چرکین‌تر از پیش سر باز می‌کند.

آثار تمدنی ایران زمین یکی پس از دیگری از ریشه خاک تپه‌های تاریخی کنده و به سرزمین‌هایی دیگر کوچانده شده‌اند؛ بی‌نام، بی‌نشان، بی‌تاریخ و این تنها تاراج خاک نیست، این تاراج خاطره‌هاست، تاراجِ ریشه‌هایی‌ است که ما را به بودنمان گره زده‌اند.

کارشناسان سال‌هاست فریاد زده‌اند؛ فریادی گویی در گوش باد، فریادی که کسی سر شنیدنش را ندارد. ناله‌ای خاموش برآمده از سینه دل‌سوختگانی که چشم بر فروریزی تاریخ دوخته‌اند اما فریادها بی‌پاسخ مانده و تاراج بی‌وقفه ادامه می‌یابد.

ایران تاریخی، هزاران سال گنجینه خاموش در دل خود نهفته دارد اما اکنون هر وجب از خاکش یا جایی برای دفن خاطره است یا محلی برای حفاری سوداگران گنج و دفینه. دست‌هایی ناپیدا نشانه‌های هویتی کشور را از دل خاک بر می‌کنند نه برای گذاشتن در کنج موزه‌ای که برای تاراج. محوطه‌های تاریخی میهن که از نشانه‌های تمدنی خویش تهی می‌شوند و میراثی ملی که در نهایت زینت‌بخش موزه‌ها وکلکسیون‌های مجموعه‌داران متمول آن سوی مرز‌ها می‌شود.

نه فقط سنگ و آجر، نه فقط کاسه و کوزه که ریشه روح مردم با هر حفاری از زمین برکنده می‌شود. میراث تنها تاریخ نیست، تنها خاطره نیست؛ هویت است، حافظه است و آن‌کس که حافظه ندارد، بی‌نام است، بی‌جهت، بی‌جا.

آنچه عده‌ای را به تاراج تاریخ ایران کشانده، در وهله نخست فقر و در وهله دوم نادانی است. مشکلات معیشتی، نبود شغل در مناطق کمتر برخوردار و شکم‌های گرسنه، ریشه‌های اصلی این درد خاموش‌ هستند.

  علل افزایش حفاری‌های غیرمجاز در کشور

در حاشیه نشستی که پلتفرم کارزار برگزار کرده بود، فرصتی پیش آمد تا دمی هم‌صحبت شویم با عبدالرضا مهاجری‌نژاد، مردی از تبار خاک و پژوهش و عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی کشور. مردی که واژه‌هایش مثل خاکی که از آن می‌گوید، بوی واقعیت می‌دهد. او گفت و در گفتنش زخمی بود، زخمی عمیق و کهنه. این باستان‌شناس بیان کرد: «کمتر محوطه‌ای در این سرزمین مانده که پیکرش از دشنه حفاری‌های غیرمجاز در امان باشد.» دست‌هایی آزمندانه شانه‌به‌شانه تاریخ کشیده و آن را از دل خاک بیرون آورده‌اند، بی‌هیچ ملاحظه‌ای، بی‌هیچ مهر و خاطره‌ای.

تنها فقر نبود که در کلام این باستان‌شناس جرقه می‌زد؛ او از قوانینی که هستند و نیستند، گفت؛ از دستورهایی که صادر می‌شوند و اجرا نمی‌شوند، از سازمان‌هایی که تنها نام دارند و کارایی نه.

او نگفت، فریاد زد -با لحنی فروخورده و آرام- که آنچه امروز بر میراث این سرزمین می‌گذرد نه‌تنها بی‌توجهی که تاراج ریشه‌هاست. تاراج ریشه‌هایی تاریخی که هویت ما را ساخته، تاراج آنچه ما را نگه داشته و اگر برود، ما را هم با خود خواهد برد.

این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی در گفت‌وگو با «جهان‌صنعت» مهم‌ترین عوامل افزایش حفاری‌های غیرمجاز را تشریح کرد و گفت: «دلایل مختلفی وجود دارد اما باید براساس داده‌های مستند صحبت کنیم.» به گفته وی، منطقه خاورمیانه به‌ویژه ایران، سوریه و عراق بیشترین حجم قاچاق آثار تاریخی را دارند که این مساله نیز دلایل خاص خود را دارد. مهاجری‌نژاد فقر اقتصادی و فقر فرهنگی را از عوامل اصلی این پدیده برشمرد و توضیح داد که بین این دو نوع فقر رابطه علی-معلولی وجود دارد.

او همچنین نبود قوانین بازدارنده را عاملی مهم دانست و افزود: «در حوزه‌هایی مثل راهنمایی و رانندگی وقتی جریمه‌ها افزایش می‌یابد، مقداری بازدارندگی ایجاد می‌شود اما در حوزه میراث فرهنگی چنین اتفاقی نمی‌افتد و به همین دلیل بازار قاچاق آثار تاریخی برای سوداگران جذاب باقی می‌ماند.»

  جایگاه پایین میراث فرهنگی در اولویت‌بندی دولت‌ها

مهاجری‌نژاد با انتقاد از نگاه دولت‌ها به میراث فرهنگی گفت که این موضوع هیچ‌گاه در اولویت آنها قرار نداشته است. او گفت: «دولت‌ها به میراث فرهنگی اهمیت نمی‌دهند و ارتباط مناسبی با قوه قضاییه برای اعمال قوانین بازدارنده ندارند و در قالب طرح و لایحه، قوانین موثر از سوی وزارت میراث فرهنگی مطرح نمی‌شود.» وی در ادامه به پدیده وندالیسم (تخریب‌گرایی) اشاره و اظهار کرد که عوامل متعددی از جمله ناآگاهی و بی‌توجهی مردم و دولت، در تخریب آثار تاریخی نقش دارند.

این عضو هیات علمی پژوهشگاه میراث فرهنگی تاکید کرد که به دلیل تکرار مکرر این مشکلات اهمیت میراث فرهنگی برای دولت‌ها کاهش یافته و مقابله با حفاری‌های غیرمجاز به حاشیه رانده شده است. وی به مشکلات اجتماعی و سیاسی گسترده‌تر نیز اشاره کرد که باعث می‌شود مبارزه با این معضل برای دولت‌ها اولویت نداشته باشد.

مهاجری‌نژاد همچنین ضمن تاکید بر اینکه نگاه دولت‌ها نسبت به میراث فرهنگی ابزاری است، گفت: «یک روز خشت ۷هزارساله محوطه ازبکی را به سازمان ملل می‌بریم و روز دیگر مانع حضور گردشگران در پاسارگاد و تخت‌جمشید می‌شویم.»

 راهکار مقابله با معضل حفاری‌های غیرمجاز

این باستان‌شناس در خصوص راهکار مقابله با معضل حفاری‌های غیرمجاز گفت: «یگان حفاظت میراث فرهنگی باوجود گذشت دو دهه از تاسیس آن، هنوز نیروهایش به طور کامل ضابط قضایی نیستند و آموزش کافی ندیده‌اند.» او افزود که لجستیک ناکافی و عدم آموزش مناسب مانع از افزایش کارآمدی این یگان شده است.

وی بر ضرورت افزایش حساسیت و آگاهی مردم نسبت‌به میراث فرهنگی تاکید کرد و گفت: «باید به مردم احساس تعلق و دلبستگی به آثار تاریخی منتقل شود، همانطور که در برخی مناطق مانند تخت‌جمشید این نگاه دیده می‌شود.» مهاجری‌نژاد افزود: «به‌جای افزایش صرف نیرو باید بر آموزش و فرهنگ‌سازی تمرکز کنیم تا اهمیت آثار تاریخی برای مردم روشن شود.»

این کارشناس میراث فرهنگی در تشریح راهکارهای عملی عبور از بحران حفاری‌های غیرمجاز اظهار داشت که نخستین گام لازم بازنگری در مجموعه قوانین و مقررات میراث فرهنگی از طریق تدوین طرح‌ها و لوایح جدید است. او افزود که آموزش تخصصی یگان حفاظت و برگزاری کلاس‌های آموزشی برای قضات نیز از اهمیت بالایی برخوردار است تا ارتباط میان قوه قضاییه و میراث فرهنگی در جهت اجرای رویه‌های قضایی در احکام بهبود یابد. مهاجری‌نژاد همچنین بر لزوم اعطای حکم ضابط قضایی به نیروهای یگان حفاظت میراث فرهنگی تاکید کرد و گفت که تقویت لجستیک این یگان نیز برای انجام وظایف حفاظتی ضروری است.

او در ادامه بیان داشت: برگزاری دوره‌های آموزشی برای حراست و یگان حفاظت، انتصاب مدیران متخصص در سطوح صف و ستاد و همچنین ارائه آموزش‌های همگانی به همراه ساخت فیلم‌ها و مستندهای آگاهی‌بخش نقش مهمی در افزایش حساسیت مردم نسبت به اهمیت میراث فرهنگی دارد. علاوه بر این از نگاه او ایجاد هماهنگی میان یگان حفاظت میراث فرهنگی، سازمان‌های محیط‌زیست و منابع طبیعی و تقویت ارتباط با انجمن‌های میراث فرهنگی، ذی‌نفعان محلی و دوستداران میراث فرهنگی از دیگر راهکارهای کلیدی برای مقابله با بحران حفاری‌های غیرمجاز است.

 درد پنهان محوطه‌های تاریخی کشور

همانطور که پیشتر نیز ذکر شد‌ ایرانی تاریخی، امروز شاهد دست‌درازی‌های ادامه‌دار به محوطه‌های باستانی‌اش است. گنج‌یابان و دفینه‌یابان، میراث مردمان را چون شبحی تهدید می‌کنند. این پدیده آنقدر در گوشه و کنار این سرزمین ریشه دوانده که می‌توان گفت زخمی بوده که از پوست تن فراتر رفته و به جان رسیده است؛ به جان هویت، به جان فرهنگ، به جان تپش‌های تاریخی یک ملت.چنانچه بخواهیم علت‌ها را بشکافیم باید به چند رشته تاریک نگاه کنیم. نخستین اینها، فقر است؛ فقر بی‌رحم که چون سایه‌ای سنگین بر دوش مردمان سنگینی می‌کند. مردمانی که وقتی نانشان در تنگناست، ناچار می‌شوند دست به کاری زنند که خونی بر دل تاریخ باشد. این فقر به تنهایی نیامده، همراه با خود فقر فرهنگی را نیز آورده است؛ فقر در دانایی، در شناخت ارزش‌هایی کهن. اینجا گاه آدمی گنجینه تاریخی را فقط به چشم پول می‌نگرد، بی‌خبر از اینکه آنها نشانه‌های زندگی‌اند، گذشته‌اند و تاریخی که از آن تمامی یک ملت است.

دومین عامل، قوانینی است که همچون برگی خشکیده در باد، نه قامت ایستاده دارد و نه قدرتی بازدارنده. قوانینی که از دل کاغذ بیرون آمده‌اند اما در دنیای واقعی، اثر بخشی لازم را ندارند. نبود هماهنگی میان مسوولان، نهادها و قوه قضاییه، این رنج را فزون‌تر می‌کند؛ گویی درد میراث ایران از نظرها پنهان مانده است. سومین گره، بی‌توجهی است. بی‌توجهی تلخ و سنگین دولت‌ها که میراث فرهنگی را همچون مهمانی ناخوانده می‌نگرند؛ مهمانی که نه در اولویت است و نه در نقشه برنامه‌ها. منابعی که می‌توانستند ثروتی برای ایران باشند به سایه‌ها سپرده شده‌اند و این سایه‌ها بر تن تاریخ سنگینی می‌کنند.

امروز اما بیش از هر زمان دیگر نیازمند چاره‌ای چندسویه و جامع هستیم. آموزش و آگاهی باید چون آفتاب صبح، بر تاریکی جهل بتابد؛ قوانین باید بازدارندتر شوند و ناظران باید به راستی چون گاردی جاودان از نشانه‌های تاریخی میهن حفاظت کنند. تنها در چنین بستر سخت و استواری است که می‌توان امید داشت که میراثی کهن از چنگال طمعکاران بیرون آید و به دست آیندگان سپرده شود، تا دوباره ریشه‌ در خاکی تازه بدواند و نسلی نو را به یاد دیروز پیوند دهد.

وب گردی