15 - 06 - 2023
تاثیر رشد اقتصادی بر کاهش فقر
فهیمه بهرامی*
موضوع مهمی که از مدتهای طولانی مورد بحث و در بسیاری از موارد دغدغه جوامع و متولیان برنامهریزی در جهت رشد و رفاه اقتصادی و اجتماعی مردم بوده، اینکه آیا رشد اقتصادی برای کاهش فقر کافی است؟ تا چه حد و تحت چه شرایطی رشد اقتصادی به تنهایی میتواند برای کاهش فقر اثر قابل ملاحظهای داشته باشد؟
آیا اولویتبندی رشد مهم است یا خیر؟ و در نهایت کدام نوع رشد برای کاهش فقر مناسب و مورد نیاز است؟
با وجود مطالعات متعدد و عنایت به تاثیرات گوناگون کمی و کیفی رشد بر فقر، ادبیات تجربی غنی هنوز به نتایج روشن و محکمی در این خصوص نرسیدهاند. تفاوت در نتایج تا حد زیادی به موارد زیر نسبت داده میشود:
الف) روش اتخاذشده (به عنوان مثال، بین کشوری در مقابل تجزیه و تحلیل سری زمانی داخل کشور)
ب) تمرکز کشوری (به عنوان مثال، کشورهای پردرآمد در مقابل کشورهای با درآمد متوسط و کم)
ت) معیارهای اندازهگیری فقر.
از آنجا که نکته از اهمیت خاصی برخوردار است میتوان شواهد تجربی و مطالعات را در دو گروه اندازهگیری فقر خلاصه کرد. در واقع اینکه فقر مطلق ملاک باشد یا فقر نسبی، به طور یقین ابعاد تاثیرگذاری رشد اقتصاد از منظر کمی و کیفی بر کاهش آن متفاوت خواهد بود. به هر حال نکته کلیدی و اولین نگرانیای که کشورها به ویژه کشورهای در حال توسعه در خصوص کاهش فقر با آن مواجه هستند این است که آیا برای کاهش فقر باید به رشد اقتصادی کافی دست یافت؟ در حالی که در مقابل برخی تجربیات نشان داده کاهش پایدار فقر در غیاب رشد تولید پایدار نیز رخ داده است. با این حال، به نظر نمیرسد اندازه خالص رشد شرط کافی برای کاهش فقر باشد. در واقع، شکایتی که اغلب در کشورهای سراسر جهان شنیده میشود این است که پاسخ فقر به رشد گاهی ناامیدکننده بوده است. یک استدلال کلی برای تابآوری فقر بر فقدان فرصتهای ارائهشده به فقرا یا ناتوانی آنها در استفاده از مزایای رشد است. اگر فقرا دچار سوءتغذیه، بیسواد و یا ساکن در مناطق دورافتاده یا مورد تبعیض هستند، دستاوردهای رشد اقتصادی احتمالا از دسترس آنها دور مانده و از اینرو در چنین شرایطی رشد اقتصادی نمیتواند، بر کاهش فقر تاثیرگذار باشد. در واقع دیدگاه تکمیلی در خصوص تاثیر رشد بر کاهش فقر به موضوع کمبود فرصتها یا توزیع نامتناسب فرصتها اشاره دارد و از استدلال کلی در مورد کمبود فرصتها حمایت میکند. به طور خلاصه، بر اساس نتایج مطالعات و تجربیات میتوان اذعان داشت که در راستای اثربخش کردن رشد بر کاهش فقر، نه تنها اندازه رشد اقتصادی مهم است بلکه ترکیب آن از نظر استفاده بیشتر از نیروی کار غیرماهر و نوع تعاملی که فقرا میتوانند با فرآیندهای تولید و رشد ارائه کنند، حائزاهمیت است. به استناد تجربیات دیگر در همین زمینه میتوان به متفاوت بودن تاثیر رشد بر کاهش فقر از بخشی به بخش دیگر اشاره کرد. بخشهایی که نیروی کار بیشتری دارند (به نسبت اندازه آنها) اثرات قویتری بر کاهش فقر دارند. بنابراین کشاورزی میتواند بیشترین نقش را در کاهش فقر داشته باشد و به دنبال آن فعالیتهای استخراج، ساختوساز و تولید میتوانند رتبههای بعدی را در کاهش فقر به خود اختصاص دهند. در همین راستا بررسیها نشان میدهد که به نظر نمیرسد خدمات آب و برق به خودیخود به کاهش فقر کمک کند.
به طور خلاصه هرچند مطالعات رابطه بین میزان رشد و فقر را انکار نمیکنند، اما تاکید دارند که کاهش فقر زمانی قویتر است که رشد تمایل به نیروی کار داشته باشد و در عین حال کمک کند تا فقرا از شرایط خود جدا شوند و در زنجیره تاثیرگذاری یا تاثیرپذیری از رشد قرار گیرند. شاید بتوان گفت که پایان دادن به فقر «در همه اشکال آن در همه جا» در گرو رشد اقتصادی فراگیر، پایدار، کامل، مولد اشتغال و کار شایسته برای همه و توزیع مناسب فرصتها برای همه باشد.
* استادیار موسسه مطالعات
و پژوهشهای بازرگانی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد