تابآوری سرزمین ایران دربرابر تغییر اقلیم
مهدی حسینپورمطلق*– ایران کشوری است که تاریخ و فرهنگش با سرزمین عجین شده تغییر اقلیم اما چالشی جدی برای آینده آن ایجاد کرده است. بحران آب، گرمایش زمین، فرسایش خاک و بیابانزایی دیگر صرفا موضوعات محیطزیستی نیستند بلکه آنها مستقیما امنیت اقتصادی، اجتماعی و توسعه ملی را تهدید میکنند. تابآوری سرزمین یعنی توانایی مقاومت، بازسازی و رشد حتی در شرایط نامطلوب حالا به شاخص اصلی موفقیت توسعهای ایران تبدیل شده است.
با گشتوگذار در شرق ایران میتوان اثر خشکسالی و کاهش منابع زیرزمینی را بهچشم دید: در غرب فرسایش خاک و نابودی پوشش گیاهی در مزارع و جنگلها محسوس است. در شمال فشار جمعیتی و تخریب منابع آب سطحی زندگی شهری و روستایی را به چالش کشیده است. این تفاوتها نشان میدهد که تابآوری نه یکمساله ملی کلی بلکه چالشی منطقهای و فضایی است که هرنقطه از کشور نیازمند راهکار خاص خود میباشد. درایران سیاستگذاری اقلیمی هنوز عمدتا بخشی و خطی است: وزارتخانههای مختلف هرکدام با محدوده عملکرد خود فعالیت میکنند و هماهنگی میان آنها محدود است. این نگاه بخشمحور باعث شده تابآوری سرزمین بهشکل موثر تقویت نشود. بهطور مثال تمرکز صنایع پرآببر در مناطق خشک نهتنها بهرهوری اقتصادی نداشته بلکه خطر کمبود منابع و نابرابری فضایی را افزایش میدهد.
تجربه کشورهای دیگر الهامبخش است. استرالیا با مدیریت یکپارچه منابع آب و شیلی با برنامههای کاهش آسیبپذیری مناطق خشک نشان دادند که انطباق توسعه صنعتی با ظرفیتهای بومشناختی نه هزینه اضافی بلکه سرمایهگذاری برای ثبات و تابآوری ملی است.
۳راهبرد عملی میتواند تابآوری ایران را تقویت کند:
۱- بازآرایی فضایی تولید و سکونت: تمرکززدایی جمعیت از مناطق بحرانی و تشویق سرمایهگذاری در نواحی با ظرفیت بومشناختی بالاتر.
۲- یکپارچهسازی حکمرانی محیطزیست و توسعه: ایجاد سازوکارهای هماهنگ میان وزارتخانهها، شرکتهای دولتی و بخش خصوصی برای مدیریت منابع آب، خاک و انرژی.
۳- تغییر شاخصهای توسعه: عبور از معیارهای صرفا اقتصادی و افزودن شاخصهای تابآوری، پایداری و عدالت فضایی به ارزیابیهای ملی. تابآوری اما تنها تکنیکی نبوده بلکه فرهنگی است. در بسیاری از مناطق ایران الگوی مصرف آب، کشاورزی و زندگی شهری با محدودیتهای اقلیمی سازگار نیست. توسعه واقعی پیشازآنکه اقتصادی باشد گسترش قابلیتهای انسانی بوده؛ همان نکتهای که آمارتیا سن بارها به آن اشاره کرده است. تابآوری آزمونی برای عدالت فضایی است. مناطقی که کمتر مسوول بحرانها بودند بیشترین هزینه را میپردازند. جنوب شرق ایران نمونهای واضح است: کمبود بارش و کاهش منابع زیرزمینی درمقابل فرصتهای محدود اقتصادی و سرمایهگذاری. اگر تابآوری معنا داشته باشد سیاستهای توسعه باید میان مسوولیت و فرصت تعادل برقرار کنند. هرچاه غیرمجاز، هرطرح انتقال آب بدون ارزیابی و هرتوسعه شهری بدون پشتوانه اقلیمی بخشی از توان زیستی کشور را فرسوده میکند. ایران نیازمند گذار از «توسعه دربرابر طبیعت» به «توسعه با طبیعت» است؛ گذاری که تنها با بازنگری در حکمرانی و دیدگاه سیاستگذاران امکانپذیر است. تابآوری سرزمین ایران دربرابر تغییر اقلیم آزمون بلوغ توسعه ملی است. اگر بتوان میان عدالت فضایی، بهرهوری اقتصادی و ظرفیت طبیعی پیوند برقرار کرد بحران اقلیم به فرصت بازسازی و توسعه ملی تبدیل میشود. توسعهای که ریشه در جغرافیا داشته با زندگی مردم همخوانی دارد و آیندهای پایدار و متوازن را برای سرزمین ایران رقم میزند.
*پژوهشگر جغرافیای سیاسی
