18 - 01 - 2017
بیتوجهی خانوادهها و ناکارآمدی نظام تعلیم و تربیت
مدتی است تصاویر و فیلمهایی با عنوان خون بازی از سوی دختران نوجوان در شبکههای اجتماعی دست به دست و پخش میشود. اتفاقی شگفتانگیز و عجیب از سوی دخترانی که هنوز کودک محسوب میشوند و مشخص نیست به دلیل کدام ارزش و هنجار و انگیزه مرتکب این اتفاق میشوند. آموزشوپرورش هم همچون بسیاری از مسایل اجتماعی دیگر رخ داده برای دانشآموزان، نسبت به این مساله سکوت کرده و هیچ ریشهیابی در خصوص این رفتار پرخطر و آسیبزا که جان دانشآموزان را نشانه گرفته، انجام نداده است و تعداد کم مشاوران و عدم اعتماد دانشآموزان به مشاوران باعث رقم خوردن هیجانات کاذب و بیهوده در میان آنها شده است. هیجاناتی که نه میتوان آن را افسردگی و غم دانست و نه میتوان آن را تفریح تلقی کرد و نه مشخص است که شرط بندی و کل کل است یا بیان نوعی اعتراض و واکنش به رفتاری. دقیقا چه مواردی میتواند باعث وقوع چنین اتفاق عجیب و تیغ زدن روی بدنشان شود؟
رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی درنقد این اتفاق، از نقش کمرنگ مشاوران مدارس در انتقال مفاهیم عمیق تربیتی و اجتماعی انتقاد کرده و میگوید: آموزشوپرورش به حوزه امور تربیتی و مشاوره به عنوان ضعیفترین بخش خود مینگرد و مشاوران مدارس کسانی هستند که درگیریهای شغلی و دغدغههای شخصیشان به قدری زیاد است که نمیتوانند به دانشآموزان رسیدگی کنند.
به گزارش ایسنا، کوروش محمدی با اشاره به دستور اکید مقام معظم رهبری مبنی بر پیگیری آسیبهای اجتماعی در مدارس و همچنین انتشار فیلمی از خودآزاری و خودزنی دختران دانشآموز در فضای مجازی، اظهار کرد: به موضوع دانشآموزی که به مرحلهای میرسد که به خودش آسیب میرساند نمیتوان تک بعدی و سطحینگر نگریست و پیرامون آن اظهار نظر کرد.
وی تاکید کرد: نظام تعلیم و تربیت ما یک نظام کارآمد برای سیستم پرورشی و رشد نیازهای غیردرسی و اجتماعی فرزندان نیست و همیشه از خلا آن رنج میبریم، متاسفانه آموزشوپرورش بیشتر رقابت و استرس و قهر با کتاب را آموزش میدهد.
این حرکت نوعی اعتراض به نوع تربیت دختران جامعه است
رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی با بیان اینکه ریشه خودزنی دانشآموزان را باید در پروسه تربیتی جامعه جستوجو کرد، گفت: به نظر میرسد این حرکت به نوعی اعتراض برخی دختران ما به فرآیند تربیتی است که جامعه برایشان در دستورکار قرار داده است. درخانوادههای ما همچنان نگاه مردسالارانه و ابزاری بر دختران حاکم است و اگر چه خانوادهها قواعدی دارند اما دغدغهشان برای دختران کفایت نمیکند و ما مهارت تربیتی لازم را برای تربیت دخترانمان نداریم و برخوردهای سهلگیرانه و سختگیرانه را شاهدیم که هر دو آسیبرسان است.
برنامهای برای توانمندسازی نوجوانان در مواجهه با معضلات وجود ندارد
به گفته محمدی همه دختران از مهارت لازم برای مواجهه با مسایل اجتماعی برخوردار نیستند و امروز شاهد هستیم که خشونت به عنوان یک پدیده و هیجان منفی در میان نوجوانان و جوانان ما شکل گرفته است. به عنوان مثال در خانوادهای که دختر را از ارتباط با جنس مخالف منع میکنند اما برنامهای برای توانمندسازی و ماهرسازی مواجهه با جنس مخالف ندارند، طبیعی است که این دختر با مجموعهای از نداشتهها وارد جامعه میشود.
وقتی شخصی به مرز خودزنی میرسد و با تیغ به جان خودش میافتد و اتفاقا به احساس لذت و آرامش میرسد، این هشدار را میدهد که از وجود خودش و زندگیاش احساس رضایت نمیکند. چنین فردی با خود به عنوان یک انسان و شهروند در جامعه سرآشتی ندارد و احساس تعلق به خود نمیکند و در نهایت این روش را راهی برای تخلیه هیجانات درنظر میگیرد.رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی معتقد است: این اقدام، یک پرخاشگری مازوخیستی است و چندان ارتباطی میان آن با خشونتهای بیرونی نمیتوان پیدا کرد. خشونت داخلی و درونی علیه خود فرد ریشه در بسیاری مسایل دارد. این شخص به خودش آسیب میرساند تا فشار و استرسی که ناشی از نداشتههای او در طول زندگی است را تخلیه کند.
آموزشوپرورش مهارت مقابله با آسیبهای اجتماعی را ندارد
محمدی با تاکید بر اینکه ریشه این قبیل آسیبهای اجتماعی را باید در سیستم تعلیم و تربیت یافت، عنوان کرد: معتقدم اگر آموزشوپرورش ما بر اساس دو واژه «آموزش» و «پرورش» به حد کافی و صددرصدی عمل کند، هیچ آسیبی در جامعه نخواهیم داشت. آموزشوپرورش عاملی قوی و دارای نقش در این میان است. آموزشوپرورش ممکن است اعتیاد را به صورت مستقیم ترویج نکند اما مهارت کنترل خشم و حل مساله را نیز منتقل نمیکند.وی تاکید کرد: باید به پایههای تعلیم و تربیت بازگردیم. آموزشوپرورش به حوزه امور تربیتی و مشاوره به عنوان ضعیفترین بخش خود مینگرد و ما در مدارس ابتدایی مشاور نداریم و در دوره راهنمایی و در متوسطه هم مشاور به ازای هر تعداد دانشآموز چندین ساعت درهفته تعلق میگیرد. از سوی دیگر مشاوران مدارس کسانی هستند که درگیریهای شغلی و دغدغههای شخصیشان به قدری زیاد است که نمیتوانند به دانشآموزان رسیدگی کنند.رییس انجمن آسیبشناسی اجتماعی پیرامون عدم تخصص مدار بودن امر مشاوره در مدارس و ضعف معلمان برای شناسایی دانشآموزان در معرض خطر و کمک به آنها گفت: معلمان ما پرورش یافته همین نظام تعلیم و تربیت و گرافیکی از همان دانشآموزان دچار مشکل هستند، آنها ماهر نبوده و لزوما حتی در رابطه با حل مشکلات فرزندان خود هم از توانمندی لازم و کافی برخوردار نیستند.
نظام ناکارآمد آموزشی و پرورشی باید تغییر کند
این در حالی است که اولیای دانشآموزان و دستاندرکاران امر آموزش وپرورش هم با این موضوع کنار آمدهاند و گویی بیش از این نمیتوان کاری برای دانشآموزان کرد. واضح است که باید این نظام ناکارآمد تغییر کند، هرچند اگر نظام تعلیم و تربیت میخواست اثرگذار باشد، تاکنون تاثیر خود را گذاشته بود اما عملا شاهد هستیم که نمیتواند جوابگوی نیازهای پرورشی دانشآموزان باشد. اینها را محمدی میگوید و تصریح میکند: «معتقدم آموزشوپرورش در هر جامعهای متضمن اخلاق و حافظ سرمایههای اجتماعی آن جامعه است». امری که متاسفانه از سوی آموزشوپرورش ما مشاهده نمیشود و هر بار آسیبی اجتماعی که مستقیما یقه دانشآموزان را گرفته، پیش میآید، نخستین نهادی که اقدام خاصی برای بررسی و ریشه کن کردن آن نمیکند و توانمندی ورود به آن را ندارد، آموزشوپرورش است که مستقیما مسوول آسیبهای اجتماعی است که دانشآموزان و سرنوشت و آینده آنها را نشانه گرفته است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد