1 - 03 - 2017
بیاعتمادی معلمان
مهدی بهلولی*- صندوق ذخیره فرهنگیان و آنچه در آن گذشته است همچنان یکی از مهمترین اخبار مربوط به حوزه آموزش و پرورش است. فخرالدین دانشآشتیانی، وزیر آموزش و پرورش در یکی از واپسین سخنان خود درباره این صندوق گفته: «عدهای اتفاقات بانک سرمایه را به صندوق ذخیره فرهنگیان نسبت میدهند؛ لازم است میان صندوق ذخیره فرهنگیان و بانک سرمایه تفکیک قائل شویم. آنچه اتفاق افتاده به دریافت وام بدون تضمین کافی در بانک سرمایه مربوط است ولی متاسفانه انعکاس خبری آن در قالب «اختلاس» در صندوق ذخیره فرهنگیان عنوان شده که ناصحیح بوده و موضوع این تخلف به بانک سرمایه برمیگردد. وجوه فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان است و در بانک سرمایه نیست و صندوق ذخیره فرهنگیان در بانک سرمایه پسانداز نداشته و اگر مشکلاتی در این بانک رخ داده و وامهایی بدون پشتوانه داده شده، سپردههای مردم نزد بانک بوده است که البته این سپردهها نیز توسط بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تضمین شده است بنابراین جای نگرانی نیست. البته در صندوق ذخیره فرهنگیان هم تخلفاتی صورتگرفته که قطعا بررسی و برخورد قانونی خواهد شد. در همین مدت کوتاه مسوولیتم در وزارت آموزش و پرورش هم برخوردهای لازم اعم از عزل، برکناری و حتی شکایت به مراجع قانونی و نظارتی نیز صورت گرفته است.»
نکته مبهم در این سخنان این است: «وجوه فرهنگیان در صندوق ذخیره فرهنگیان است و در بانک سرمایه نیست.» اگر منظور از این جمله این باشد که چون وجوه فرهنگیان در صندوق بوده و هست و بیشتر سوءاستفادهها و تخلفات در بانک سرمایه رخ داده، پس زیان جدی متوجه فرهنگیان عضو صندوق نشده و باید گفت آشکارا سخن نادرستی است. وجوه فرهنگیان چه در صندوق باشد و چه در بانک سرمایه، در حفظ این وجوه و سرمایهها، کوتاهی و تخلفات جدی شده است بنابراین فرهنگیان عضو صندوق،متحمل زیان شدهاند. اصولا در اینجا منظور از «وجوه فرهنگیان» چیست؟ آیا سرمایههایی که از صندوق فرهنگیان در قالب خرید سهام بانک سرمایه به این بانک وارد شدهاند و سپس به جای سوددهی به صاحبان سرمایه، حیف و میل شدهاند نیز جزو «وجوه فرهنگیان» به شمار میآیند یا نه؟ هنگامی که میلیاردها تومان سرمایه فرهنگیان در صندوق یا بانک گردآوری شدهاند و به جای مدیریت درست، تخصصی، سودآور و دلسوزانه با نوعی مدیریت بیدر و پیکر و به دور از نظارت صاحبان اصلی سرمایه، جایی برای سوءاستفاده برخی افراد بانفوذ شده است، آیا میتوان گفت وجوه فرهنگیان همچنان محفوظ مانده است؟
چند ماهی از آغاز دولت یازدهم نگذشته بود که نگارنده به همراه شماری از اعضای کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور به دعوت صندوق ذخیره فرهنگیان، نشست مشترکی با شهابالدین غندالی، مدیرعامل شرکت برگزار کردیم. بنا به گزارش ارائه شده در نشست از سوی کاربهدستان صندوق، روشن شد که صندوق ذخیره فرهنگیان در سالهای گذشته با نوعی آشفتگی چشمگیر مدیریتی دست و پنجه نرم میکرده است. در آن جلسه گفته شد پس از گذشت چند ماه ازتغییر مدیرعامل، هنوز حتی تمام اموال شرکت مشخص نیست و بهطور دقیق معلوم نیست شرکت در چه جاهایی سرمایهگذاری کرده و در چه پروژههایی وارد شده است. از گزارش ارائهشده و وضعیت آشفته شرکت، میشد حدس زد و احتمال داد که در سالهای گذشته، سوءاستفادههای مالی هم رخ داده است. از همین رو از مدیرعامل شرکت درخواست شد از یک شرکت حسابرسی مستقل بخواهد حسابهای گذشته شرکت را بررسی کند و نتیجه را به آگاهی فرهنگیان برساند. برخی کنشگران صنفی حاضر در نشست به کارگزاران تازه شرکت یادآوری کردند که اگر شما به راستی خواستار بازگرداندن اعتماد از دست رفته فرهنگیان به شرکت هستید، باید درباره گذشته شرکت شفافسازی کنید اما متاسفانه تا پیش از وارد شدن مجلس و قوه قضاییه به مسایل مالی صندوق، هیچ خبر رسمی از سوءاستفادههای کلان مالی در صندوق منتشر نشد. یک خواسته دیگر حاضران این بود که یکی دو نفر از فرهنگیان، با انتخاب خود فرهنگیان بتوانند به هیاتمدیره شرکت ورود یابند. اما مدیر عامل شرکت بر این نظر بود که اساسنامه شرکت اجازه چنین کاری را نمیدهد. در همان جا بحث تغییر اساسنامه مطرح شد که مدیرعامل به روشهای گوناگون از پاسخ شفاف به این خواسته طفره رفت. صندوق ذخیره فرهنگیان از سرمایه فرهنگیان تشکیل شده است. پس فرهنگیان باید اجازه دخالت در مدیریت آن را داشته باشند و به ویژه از آنچه در درون آن گذشته و میگذرد، آگاهی یابند (البته این تنها صندوق ذخیره فرهنگیان نیست که نام و عنوان فرهنگیان و آموزش و پرورش را یدک میکشد اما آموزگاران سالهاست در مدیریت آن هیچ نقشی نداشته و ندارند. نمونه دیگر شورای عالی آموزش و پرورش است که در هیاتمدیره آن، البته برخلاف اساسنامه، هیچ آموزگاری عضو نیست. یک نکته مهم در صندوق ذخیره فرهنگیان، از گذشته تاکنون همین بوده است که فرهنگیان هیچ نظارت از نزدیکی بر این صندوق نداشته و ندارند. در این صندوق، رییس آموزشوپرورش، رییس هیات امنا به شمار میآید و معاون پشتیبانی وزارتخانه، نایب رییس هیات امنا. دیگر عضوهای هیات امنا (بین پنج تا هفت تن) نیز به پیشنهاد وزیر و از میان اعضای «واجد شرایط» تعیین میشوند. هیات امنا، هیاتمدیره (پنج تا هفت تن) را برمیگزیند. از آغاز صندوق تاکنون هیچ نمایندهای از میان فرهنگیان که خودشان برگزیده باشند در میان هیات امنا یا هیاتمدیره حضور نداشته است. باری روشن نبودن حساب و کتاب دقیق شرکت در سالهای گذشته و همچنین نبود نماینده انتخابی فرهنگیان، از عوامل مهم بیاعتمادی بدنه فرهنگیان به عملکرد صندوق ذخیره فرهنگیان از گذشته تاکنون بوده است. این بیاعتمادی البته خود را در برخی نظرسنجیهای مجازی از فرهنگیان درباره صندوق نشان میدهد. برونرفت از این فضای بیاعتمادی، هم به زمان و عملکرد شفاف نیازمند است و هم به حضور نماینده انتخابی فرهنگیان در میان فرادستان اصلی صندوق. نکته دیگر درباره صندوق ذخیره این است که در سه سال گذشته، دولت از پرداخت سهم خود به صندوق خودداری کرده است. صندوق ذخیره فرهنگیان، هر ماه از حقوق و مزایای بیش از ۹۴ درصد فرهنگیان که عضو شرکت هستند، تا پنج درصد کم کرده و به حساب خود واریز میکند. از برنامه دوم توسعه تا برنامه چهارم و بنا بر اساسنامه صندوق، برابر همین درصد را دولت موظف به پرداخت شده است. شوربختانه در برنامه پنجم توسعه این سهم دولت در نظر گرفته نشد و هماکنون دولت نیز با استناد به همین مساله از پرداخت سهم خود سر باز میزند. همین جا باید یادآوری کرد که این موضوع در پیشنویس برنامه ششم توسعه نیز دیده نشده بود که خوشبختانه به آن افزوده شد. سهم دولت یکی از مهمترین بندهای اساسنامه صندوق است. فرهنگیان هماکنون بحق از فرادستان آموزش و پرورش انتظار دارند سهم از دست رفته چند سال گذشته خود را از دولت بازپسگیرند.
* عضو کانون صنفی معلمان استان تهران
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد