19 - 09 - 2021
به مرگ چاره نجستم که در جهان مانم
علاقه فراوان ایرانیان به شعر موجب پدید آمدن شاعران زبردست و در نهایت خلق هزاران اثر ادبی گرانسنگ شده است. هرکدام از این آثار در جایگاه خود از اهمیت بالایی برخوردار هستند و در زندگی مردم زمانه خود و حتی مردم نسلهای بعدی تاثیر بسزایی دارند.
سیدمحمدحسین بهجتتبریزی متخلص به شهریار و صاحب آثار پر دری چون «حیدربابایه سلام» و غزل معروف «علی ای همای رحمت» یکی از همین شاعران توانای ایرانی است که به دو زبان فارسی و ترکی شعر میسرود. بسیاری از اشعار او به زبان فارسی و ترکی آذربایجانی جزو آثار ماندگار این زبانهاست. او اولین دفتر شعر خود را در سال ۱۳۱۰ با مقدمه ملکالشعرای بهار، سعید نفیسی و پژمان بختیاری منتشر کرد.
این شاعر بلندآوازه علاوه بر سرودن غزل عاشقانه که ید طولایی در آن داشت، در سرودن قصیده، مثنوی، قطعه، رباعی و شعر نیمایی نیز چیرهدست بود. آوازه شهریار به سایر کشورهای جهان هم رسیده است به گونهای که اثر شیرین «حیدربابایه سلام» که از شاهکارهای ترکی آذربایجانی او به شمار میرود، به بیش از ۸۰ زبان دنیا ترجمه شدهاست. شهریار در طول زندگی خود همواره شاعری عاشقپیشه، حساس و فروتن بود.
او سرانجام در سال ۱۳۶۷ در سن ۸۲ سالگی دار فانی را بدرود گفت و به وصیت خودش در مقبرهالشعرای تبریز به خاک سپرده شد. ۲۷ام شهریورماه، سالروز درگذشت این شاعر بلندآوازه، با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی، روز ملی شعر و ادب فارسی نام گرفت. بنیاد شهریار هرساله این روز را گرامی داشته و با برگزاری مراسم بزرگداشت یاد و خاطره شهریار ملک سخن را زنده نگه میدارد.
جهانیان بر این نکته معترفاند که زبان فارسی، حامل ارزشهای والای انسانی، اخلاقی و عرفانی است و در عصر حاضر که دنیای جنگ تمدنهاست، ضرورت پاسداشت و گسترش این زبان شیرین به عنوان منادی صلح و مدارا و دعوت به همزیستی تمدنها بیشتر احساس میشود. روح عرفان ایرانی-اسلامی به عنوان ساحل آرام جانهای خسته، در میان اشعار فارسیسرایان موج میزند و عاشقان را نوید آرامش و اطمینان میدهد.
زبان و ادبیات فارسی به عنوان دومین زبان جهان اسلام و حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی با هزاران اثر گرانسنگ فرهنگی در زمینههای مختلف همواره مورد توجه مردمان سرزمینهای دور و نزدیک بوده است؛ چرا که منبعث از فطرت ناب و متعالی انسانی است. علیرغم فراز و نشیبها و رویدادهای پرتب و تاب و گاه ناخوشایند سدههای اخیر، بازهم این زبان غنی، شیرین و دلنشین در دورترین نقاط جهان حضور و نفوذ داشته و دارد و گواه این مدعا، ترجمه و تالیف هزاران کتاب و مقاله از سوی خارجیان درباره آثار جاودان و جهانی ادب فارسی مانند: شاهنامه فردوسی، خمسه نظامی گنجوی، گلستان و بوستان سعدی، مثنوی مولانا جلالالدین، غزلیات و دیوان حافظ شیرازی، رباعیات خیام نیشابوری و بسیاری از آثار ادبی، کلامی و هنری دیگر است.
شهریار بزرگترین شاعر رمانتیکِ ایرانی
محمدرضا شفیعی کدکنی، شاعر و استاد ادبیات دانشگاه تهران در کتاب «با چراغ و آیینه» به ستایش شهریار میپردازد. از دیدگاه شفیعیکدکنی شهریار ذاتا یک شاعر رمانتیک است. استاد محمدرضا شفیعیکدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» که در جستوجوی ریشههای تحول شعر معاصر ایران است، درباره شهریار مینویسد: «شهریار بیهیچ تردیدی بزرگترین شاعر رمانتیکِ زبان فارسی است.
رویِ کلمه رمانتیک باید قدری درنگ کنیم. اگر بگویند فلان شاعر، رمانتیک است، مردم از آن «آبکی»بودن و «سطحی»بودن و «سوزناک و بیارزش»بودن را میفهمند و نمیدانند که بزرگترین جنبشِ فرهنگی و ادبی و هنریِ تاریخ بشری در اروپا و آمریکا، جنبشِ رمانتیسم است؛ بزرگترین نوابغِ هنری و ادبیِ تاریخِ بشر، امثال گوته و شیلر و… همه، رمانتیک هستند. ما از رمانتیسم چه میدانیم، کدام شاهکارِ رمانتیکِ جهان را خواندهایم یا ترجمه آن را به زبان فارسی ارائه دادهایم؟ شهریار، از مادر رمانتیک زاده شده بود؛ او نیازی به خواندنِ بیانیه مکتب رمانتیسم نداشت. او همه عمر در «خیال» زیست و با «تخیل» شاعرانه خویش ما را به فضاهایی بُرد که دیگر شاعران همعصرِ او، با آن فضاها بیگانه بودند.»
شفیعی کدکنی درباره شهریار مینویسد: «شهریار همه عمر عاشقِ حافظ بود و کدام شاعرِ فارسیزبان هست که عاشق حافظ نباشد. اما در قرن اخیر یکی از دوسه شاعری است که بیش از همه عاشق حافظ است، دستکم هیچ شاعری نتوانسته است این مایه ارادت به حافظ را به ما نشان دهد. بسیار طبیعی است که با این مایه ارادت به حافظ، بسیاری از غزلهای شهریار به لحاظ وزن و قافیه، شبیه غزلهای حافظ باشند، اما این امر به خودی خود شیفتگیِ واقعیِ او را به حافظ نشان نمیدهد؛ شاید شاعرانِ دیگری هم باشند که دیوانِ حافظ را طابقُ النّعل بِالنّعل جواب گفته باشند از «اَلا یا اَیّها السّاقی» تا «میخواه و گلافشان کن…»
این کار به خودیِ خود نشانهای از دلبستگیِ آن شاعران به حافظ نیست. هرکدام از مقلدان حافظ در طول قرون و اعصار این امتیاز را دارند؛ شهریار در اینجا مقامی فراتر از دیگران دارد. شهریار با حفظ استقلالِ روحیِ خویش و با پاسداری از حالوهوای روحی خود توانست به جمالشناسیِ شعرِ حافظ نزدیک شود و راز توفیق او همین بود. اینکه در جایی میگوید «هرچه دارم همه از دولت حافظ دارم» ناظر به این امر است نه ناظر به استقبال از غزلهای حافظ که هر آدمِ دیگری هم اگر حوصله به خرج دهد از آن محروم نیست. من در جایی دیگر مبانی جمالشناسیِ شعرِ حافظ را تحلیل کردهام که حافظ در اوج هنر شاعری خویش از موسیقی به طرف معنی حرکت میکند، شهریار نیز چنین است؛ اصلاحاتی که شهریار در چاپهای متعدد شعرهایش کرده -و مطالعه میدانی این مساله خود میتواند موضوع یک تحقیق جداگانه قرار گیرد- نشان میدهد که شهریار تمامی این تغییرات را برای رسیدن به چنان جمالشناسی انجام داده است. اینگونه جمالشناسی تنها در استقبال غزلهای حافظ خود را نشان نمیدهد بلکه وقتی او شعری در وزن شاهنامه یا وزن مثنویِ شریفِ مولانا میگوید -که از حالوهوای غزل حافظوار به دور است- باز هم خود را نشان میدهد این همان چیزی است که او از حافظ آموخته و بزرگترین دستاورد اوست.
من چون از زبانِ ترکی، تقریبا بیاطلاعم به خودم حق نمیدهم که بگویم این فرمول، یعنی این اصل جمالشناسی، حتی در شعرهایِ تُرکیِ او، مثل حیدر بابایه سلام هم جریان دارد ولی من یقین دارم که چون آن شعرها هم از ذهن او تراویده است، باید بر اساس همین جمالشناسی شکل گرفته باشد.»
پیام وزیر به همایش روز شعر و ادب فارسی و شهریار
در بخشی از متن پیام محمدمهدی اسماعیلی به مناسبت روز شعر و ادب فارسی و بزرگداشت استاد شهریار آمده است:
زبان فخیم فارسی، همواره چون حلقهای هویت ملی ایرانیان را بههم پیوند داده و رشته تمسک و وحدت ملی مردمان جغرافیای این سامان اهورایی را استحکام بخشیده است. از سوی دیگر، رشحات این زبان لطیف و عزیز از مرزهای ایران اسلامی نیز فراتر رفته و مشتاقان و دلدادگانش را در جای جای این عالم، مسحور خود ساخته است.
تردیدی نیست که در درازنای تاریخِ این مرز و بوم کهن، همه اقوام و تیرههای گوناگون در سایه لوا و لالههای آن، فرهنگ متعالیِ ایران را رقم زدهاند و چشمه جوشان و خروشان شعر فارسی، تنوع و تکثر اقوام ایرانی و گویشهای شیرین آنان را در زلال خود صیقل داده و چون گوهرهای گرانبهایی زینت این خاک زرخیز کرده است.
بهراستی میتوان گفت: شعر همچون پرتویی از مبشرات است که بسان طوفان واژهها در روح متلاطم شاعر به جنبش درمیآید. شعر همان مجمع فضائلی است که با روح و روان شنونده در هم آمیخته و با جذبهای عمیق، غوغای وجودی شاعر را که در دامن واژهها به آوازی دلنشین مبدل گشته در ملکوت اعلی منتشر میکند.
از همین روی، هر آن دلی که عاشق است، این نوا را به جان میخرد. و از این رهگذر، شعر سیدالشعرای ایران، سیدمحمدحسین شهریار تبریزی مجموعهای پرشور و دلکش را ارزانی میکند و هر بیتش ضرباهنگِ دلهایی میشود که برای شعر و ادب ایران میتپد و در جان و باطن خود معرفت و معنویت را به ارمغان میآورد.
شعر شهریارِ روشنضمیر، روایت دغدغههای بشری است که فارغ از تعلق زمان و مکان جریان دارد و تجلی مکاشفات و دریافتهای عمیق این شاعر عارف و جواهر کلام است که در کنار مردم باصفا و باوفای خود زیسته و از زبان آنان فریاد سخن سر داده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد