21 - 01 - 2018
به دنبال تقویت بازار موسیقی هستیم
حبیب آرین- گروه ارکستر نوجوانان و جوانان امروز اثر پرگنت را به صحنه میبرد. پر گنت برای هر دوستدار موسیقی نامی آشناست اما بیشتر پرگنت را به واسطه روایتهای موسیقیایی آن میشناسند. این در حالی است که پرگنت داستانی است که ریشه در افسانههای اروپایی دارد و هنریک ایبسن نمایشنامهنویس نوروژی آن را به رشته تحریر درآورده است. او در این اثر مهم خود برخلاف جریان زمانه خود قهرمانی را میسازد که بر خلاف تعریف مرسوم قهرمان، انسانی ساده، گاهی سبکمغز و هوسباز و گاهی بسیار عاطفی است که در طول زندگی خود با موفقیتها و شکستهای فراوانی روبهرو میشود، و در نهایت محل پناهی در برابر ناملایمات و سختیهای زندگی که خود باعث همه آنها بوده پیدا نمیکند به جز عشق، که سمبل آن عشق در این نمایش همان سولوی است. نمایشنامه مفصل این اثر در اجرای ارکستر نوجوانان و جوانان خلاصه و به شکلی تنظیم شده که موسیقی ادوارد گریک که در اصل برای این نمایشنامه نوشته شده بود بتواند تصویری خیالانگیز از اتفاقات داستان ارائه دهد. ادوارد گریک موسیقی مفصلی برای این نمایش نوشته بود که در عین طولانی بودن به کرات و به شیوههای متفاوتی نمایشی شده است اما نکته مشترک این اجراها، همراهی گروه کر، خوانندگان و رقصندگان بوده است. گریک چکیده و گزیده این اثر را به شکل دو سوییت در هشت موومان تنظیم کرد که از محبوبترین آثار موسیقی کلاسیک محسوب میشود. در این اجرا نیز ارکستر نوجوانان و جوانان با همکاری بازیگران و رهبر ارکستر داستان را برای اجرای روایی خلاصه کرده و روی صحنه برده است. به همین مناسبت با آرمان نوروزی رهبر ارکستر نوجوانان و جوانان به گفتوگو نشستهایم.
این گروه چندین وقت است که به فعالیت میپردازد؟
همین روزها مصادف است با تولد سه سالگی این گروه. ارکستر با ۱۲ نفر تشکیل شد و با حمایت خود اعضا و خانوادههای آنها به پیش رفت. یک گروه هفت نفره هم ارکستر را رهبری میکرد که از موزیسینها و اساتید دانشگاهی تشکیل میشد. هر کدام از این عزیزان به دلایل متفاوتی از ما جدا شدند و اکنون تنها من و یکی دیگر از دوستانم که ساکن سوییس است و از او مشورت میگیریم؛ گروه را مدیریت میکنیم. ما به طور پیوسته از نواختن قطعاتی آسان شروع کردیم و به مرور این قطعات پیچیدهتر شدهاند اما همواره سطح دشواری قطعات تا حدی از سطح نوازندهها بالاتر بوده است. این اتفاق به دلیل این است که ارکستر رشد کند. اما طول یک مدت به روی صحنه نرفتیم به این دلیل که میخواستیم مخاطب واقعی جذب کنیم.
مخاطب واقعی به چه معنی است؟
مخاطبی که با خود نگوید که ای جان کوچولوها دارند ساز میزنند و حالا بریم ببینیمشان؛ در واقع میخواستم حضوری جدی داشته باشیم و مخاطب برای دیدن و شنیدن یک کار جدی مخاطب ارکستر شود. این نگاه ما را به نواختن قطعات پرگنت رساند چراکه این قطعات در موسیقی کلاسیک به شدت کلیدی است.
قبل از اینکه در خصوص چرایی انتخاب پرگنت صحبت کنیم؛ یکی از عناصر ارکسترها همراهی و تمرین مداوم اعضا در سالهای متمادی است. آیا این نگرانی برای شما وجود ندارد که ارکستر نوجوانان بعد از دوره زمانی و به واسطه رشد آنها از ارکستر جدا شوند و…
به طور جدی من با مفهوم فرار مغزها در ارکستر خودم روبهرو شدم. به این معنی که بچهها رشد میکنند و بعد از گروه به دلایل مختلف از قبیل ادامه تحصیل و … میروند و ارکستر تقریبا به نقطه صفر میرسد. برای اینکه این اتفاق کمتر رخ دهد نام ارکستر را به ارکستر نوجوانان و جوانان تغییر دادیم. بر این اساس افراد مدت زمان بیشتری میتوانند در ارکستر بمانند و بچههای کوچکتر با در کنار آنها قرار گرفتن رشد میکنند. اکنون توانستهایم یک تعادل را نگه داریم.
چه چیزی باعث میشود که شما این ریسک را بپذیرید یعنی همین فرار مغزها را تحمل کنید؟
شاید این نکته که میگویم از خود متشکری است اما من برای بچهها نوعی از کاریزما دارم.
نه منظورم انگیزههای شخصی خود شماست.
یکی از دلایل آن چیزی است که امروز به ثمر نشسته است. یعنی اکنون به همین بچهها میتوانیم بگوییم که میتوانید در تئاتر شهرزاد پرفومنس داشته باشید و در نهایت حتی منابع مالی را برای خودتان جذب کنید. باید توجه داشت که موزیسینها به جز آموزش راه درآمدی ندارند. یک سیکل معلمی وجود دارد، من به شما درس میدهم شما به دیگری و این سیکل معیوب ادامه پیدا میکند و در نهایت کسی هم موزیک به معنی واقعی نمینوازد. حضور در این عرصهها موجب میشود مخاطبان جدیدی نیز جذب شوند در واقع میتوانیم مخاطب تئاتر را نیز جذب اجراها کنیم.
در سالهای اخیر نمایشی شدن اجراهای موسیقی گستردهتر شده است و البته این روند با انتقادهایی چه از جانب تئاتریها و چه موزیسینها همراه بوده است. به جز مواردی که فرمودید یعنی جذب مخاطبان جدید و اتصال به بازار تئاتر چه انگیزهای باعث شد کار را نمایشی کنید؟
این قطعه شامل دو سوئیت است و ما در حال نواختن سوئیت دو بودیم. یک روز آقای چکناواریان آمد، کار را دید، حتی بچهها را رهبری کرد و ارکستر را دوست داشت. ایشان گفتند که سالها پیش من این قطعه را همراه با قصهگویی در خارج از کشور اجرا کرده بودم و به ما پیشنهاد کردند که این کار را با قصهگویی اجرا کن. در کنار این پیشنهاد، من با نوازندگانی کار میکنم که اقتضای سنشان به دنبال جذابیت هستند و باید به نحوی این جذابیت را برای نوجوانان ایجاد کرد. در نتیجه این ایده برای من پر رنگ شد به همین واسطه با خانم سارا شاهی که به واسطه فعالیتهای تئاتریشان در گروه تی تووک میشناختم این موضوع را مطرح کردم. قرار بود قصهگویی به کار اضافه شود و آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها بود. بر اساس گفتوگو قصهگویی به اجرای نمایشی رسید، حضور بازیگر و طراحی لباس و… همه مواردی بود که در ادامه کار پیش آمد و کمکم شکل گرفت. این اتفاق تجربه جالبی بود، این موضوع برای نوازندهها جذاب بود و البته پیچیدگیهایی را در زمان تمرینها ایجاد میکرد. تمرین نوازندهها و بخش نمایش و هماهنگی و نحوه همراهی ارکستر با آن با سختیهایی همراه بود اما با نزدیک شدن زمان نمایش و بیشتر شدن هماهنگیها، بچهها هم حس بهتری دارند که به صحنه وارد میشوند.
چرا پرگنت؟
موزیک پرگنت یک شاهکار تاریخی است. بیشتر اجراهای پرگنت که در دنیا به طور مستمر رخ میدهد بدون نمایش است. پرگنت پر از قصه است و نمایشی شدن آن به شدت به امکانات گستردهای نیاز دارد اما ما تلاش کردیم با حداقل امکانات این کار را نمایشی کنیم. از منظر موسیقایی به دلیل آهنگسازی بینظیر پرگنت، موجب میشود ارکستر سر و سامان بگیرد و اشتباه نواختن یک نت توسط یک نوازنده به خوبی خود را نشان میدهد. از نظر آموزشی نیز این قطعه به شدت برای تقویت نوازندگان موثر است. از سویی به قول موسیقیدانان صدای خوبی دارد و واجد چفت و بست است و از سویی دیگر هرجای دنیا که بروند میتوانند این قطعه را اجرا کنند. این موزیک همه جای دنیا معنیدار است.
شما به عنوان موزیسین تا چه میزان نمایشی شدن کار را میپذیرید؟ آیا میپذیرید که بخش نمایشی کار بر ارکستر مسلط میشد؟
برای من به عنوان هنرمند به دنبال افتادن یک اتفاق هستم. آن اتفاق باید به شیوه درست آن رخ بدهد. حالا ممکن است یک کارگردان این درست رخ دادن را به گونهای و کارگردانی دیگر به گونهای دیگر ببیند. من خودم را به عنوان رهبر ارکستر یک بخشی از یک ایونت هنری میبینم. مثل نور، صدا و…. از این زاویه برای من این ترکیب مهم است و اصلا فرقی نمیکند که نوازندگان عقب صحنه باشند یا پشت صحنه باشند.
بزرگترین مسالهای که شما در این مسیر با آن روبهرو بودید چه بوده؟
پول!
اقتصاد موسیقی نه به معنی بازاری همچنان بر پاشنه گذشته میچرخد؛ شما چه برنامهای برای حل مشکلتان دارید؟
اگر با هوش عمل کنیم میتوانیم به طور مستمر چنین اجراهایی را داشته باشیم. از سویی بچههای این ارکستر برای پول نمینوازند و بیشتر برای دیده شدن و اجرای روی صحنه مینوازند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد