بهره‌وری میوه جسارت نه صرفه‌جویی

اسفندیار جهانگرد
کدخبر: 537624

اسفندیار-جهانگرد

اسفندیار جهانگرد، استاد دانشکده اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی

این مقاله خلاصه‌ای از مطالعه کریس بردلی مدیر موسسه جهانی مک‌کینزی و ژان میشک شریک موسسه جهانی مک‌کینزی است. این دو محقق به ارزیابی بهره‌وری در شرکت‌های آلمانی‌، بریتانیایی و آمریکایی پرداختند که شرح آن به شکل زیر است و درس‌های مهمی را می‌تواند برای بنگاه‌های ایرانی داشته باشد. کار آنها بر محور مطالعه جدیدی است  که ۸۳۰۰‌شرکت در آلمان، بریتانیا و ایالات‌متحده را دنبال کرده‌اند و نشان می‌دهد که کاهش هزینه‌ها برای افزایش کلی بهره‌وری کافی نیست. در عوض، بزرگ‌ترین دستاوردها از معدود شرکت‌هایی حاصل می‌شود که جرات دنبال کردن مدل‌های جدید را در مواجهه با عدم قطعیت دارند.

کمتر کسی شک دارد که رشد بهره‌وری برای جامعه خوب است. معمولا به دستمزد بالاتر، مازاد مصرف‌کننده (قیمت‌هایی کمتر از آنچه شما مایل به پرداخت هستید)، سود بیشتر و ارزش بالاتر برای سهامداران منجر می‌شود. با این حال نحوه ایجاد رشد بهره‌وری کمتر درک شده است. تحقیقات جدید موسسه جهانی مک‌کینزی نشان می‌دهد که سهم عمده آن از تنها چند شرکت ناشی می‌شود که اقدامات جسورانه انجام می‌دهند. در حالی که دیدگاه رایج این است که رشد بهره‌وری از بهبودهای تدریجی و جمعی در کارایی در بسیاری از شرکت‌ها نشات می‌گیرد، تجزیه و تحلیل ما خلاف این را نشان می‌دهد. تعداد بسیار کمی از شرکت‌ها باعث پیشرفت‌های قوی می‌شوند زیرا آنها اقدامات استراتژیک جسورانه و منحصر‌به‌فردی انجام داده‌اند که رقبا را مجبور به واکنش می‌کند. به جای هزار یا یک میلیون شرکت که یک اینچ حرکت می‌کنند، دستاوردهای واقعی از تنها چند شرکت فوق‌العاده حاصل می‌شود که هزاران مایل حرکت می‌کنند. بردلی و میشک تحلیل خود را براساس ۸۳۰۰شرکت در آلمان، بریتانیا و ایالات‌متحده انجام دادند و به‌ویژه بر چهار بخش تمرکز کردند: خرده‌فروشی، خودروسازی و هوافضا، سفر و لجستیک و رایانه و الکترونیک. آنها از این شرکت‌ها برای ایجاد یک «اقتصاد آزمایشگاهی» استفاده کردند و دقیقا پیگیری کردند که چه کسی ارزش ایجاد و به رشد بهره‌وری ملی کمک می‌کند و چه کسی با کاهش بهره‌وری ارزش را از بین می‌برد. اگرچه آنها دوره نسبتا باثباتی بین سال‌های۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹ را بررسی کردند- پس از بحران مالی جهانی اما قبل از همه‌گیری کووید-۱۹- الگوهای مشابهی را در داده‌های ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۳ یافتند. در اقتصاد آزمایشگاهی آنها دریافتند که کمتر از ۱۰۰‌شرکت «برجسته»، بهره‌وری دو‌ سوم نمونه را به خود اختصاص می‌دهند. اینها شرکت‌هایی هستند که حداقل یک نقطه پایه به رشد بهره‌وری نمونه ملی خود در سال‌های ۱۹-۲۰۱۱ اضافه کرده‌اند. در همان زمان، تعداد حتی کمتری از «عقب‌مانده‌ها» مشارکت‌های منفی حداقل یک نقطه پایه داشته‌اند.

این تمرکز بسیار شدیدتر از آن چیزی است که دیدگاه غالب بهره‌وری نشان می‌دهد. سوال این است چه چیزی برجسته‌ها را متمایز می‌کند؟ در نمونه‌، آنها پنج بازی استراتژیک را- ‌اغلب به صورت ترکیبی- ‌برای پیشروی دنبال کردند: مقیاس‌بندی مدل‌های کسب‌وکار یا فناوری‌های مولدتر (مانند تجارت الکترونیک یا مدل‌های حمل‌ونقل کم‌هزینه)، تغییر سبدهای منطقه‌ای و محصول به سمت کسب‌وکارهای مولدتر یا حتی فرصت‌های مجاور، بازسازی گزاره‌های ارزش مشتری در بازارهای انبوه و خاص، ایجاد مقیاس و اثرات شبکه و تحول عملیات برای افزایش کارایی نیروی کار و کاهش هزینه. بنابراین مطالعات موردی آنها بر گسترش استراتژیک اپل به سمت خدمات، شکل‌دهی ایزی‌جت به روند هواپیمایی‌های ارزان‌قیمت و پیشگامی زالاندو در تجارت الکترونیک پوشاک تاکید می‌کند. این لنز بر بهره‌وری به ما کمک می‌کند تا واضح‌تر ببینیم چرا برخی کشورها پیشی می‌گیرند در حالی که برخی دیگر متوقف می‌شوند. در صورتی که ما قبلا می‌دانستیم که ایالات‌متحده از نظر رشد بهره‌وری از اقتصادهای بزرگ اروپایی پیشتاز است، نگاهی دقیق‌تر به شرکت‌های موجود در اقتصاد آزمایشگاهی دلیل آن را تایید می‌کند. بین سال‌های ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۹، بهره‌وری ایالات‌متحده در نمونه بردلی و میشک  ۱/‏۲‌درصد در سال رشد کرد، در مقایسه با ۲/‏۰‌درصد در آلمان و صفر در بریتانیا زیرا ۴۴شرکت برجسته ایالات‌متحده، از نظر تعداد تقریبا سه برابر ۱۴‌شرکت عقب‌مانده بودند. در مقابل، بریتانیا توزیع یکنواخت‌تری داشت، با ۳۰‌شرکت برجسته و ۲۵‌شرکت عقب‌مانده، در حالی که آلمان ۱۳‌شرکت برجسته و ۱۶‌شرکت عقب‌مانده داشت اما فقط داشتن شرکت‌های برجسته مهم نیست، منابع باید به سمت آنها هدایت شوند. ایالات‌متحده خود در این زمینه برجسته بود به طوری که نیمی از رشد بهره‌وری آن از تخصیص مجدد نیروی کار از شرکت‌های عقب‌مانده به سمت پیشگامان رشد بهره‌وری حاصل شد. در اروپا، تحرک شغلی کمتر بود و شرکت‌های عقب‌مانده رشد بهره‌وری را کاهش دادند. این بینش پیامدهای مهمی برای سیاستگذاری دارد. بسیاری از سیاست‌های فعلی با حمایت از شرکت‌های کوچک و گسترش بهترین شیوه‌ها، قصد افزایش رفاه را دارند اما اگر تعداد کمی از شرکت‌ها بیشترین دستاوردها را به خود اختصاص می‌دهند، ما به استراتژی‌های نامتقارن برای مطابقت با الگویی که مشاهده می‌کنیم نیاز داریم. این به معنای امکان‌پذیری تخصیص سریع‌تر سرمایه و نیروی کار، و ایجاد اکوسیستم‌هایی است که به برندگان کمک می‌کند تا مقیاس خود را افزایش دهند. تشویق اقدامات جسورانه می‌تواند در اقتصادهای نوظهور و در صورت رفع تحریم‌ها در اقتصاد ایران حتی پیامدهای مهم‌تری داشته باشد، جایی که شرکت‌های برجسته پتانسیل جهش از برخی فناوری‌ها و مدل‌های کسب‌وکار به کار گرفته شده در اقتصادهای پیشرفته را دارند. علاوه‌براین اگر تعداد شرکت‌هایی که می‌توانند برجسته شوند کمتر و دورتر از یکدیگر باشند، دستیابی به رشد سریع بهره‌وری ممکن است بدون پرورش عمدی ظهور و موفقیت شرکت‌های بالقوه برجسته دشوار باشد.رهبران کسب‌وکار، به نوبه خود، باید بهره‌وری را به عنوان یک محصول فرعی عملیات در نظر نگیرند و شروع به مدیریت آن به عنوان یک نتیجه استراتژیک کنند. این به معنای پیگیری، سرمایه‌گذاری در آن و انجام تصمیمات جسورانه- ‌ همراه با تغییر منابع- ‌در مورد اینکه کجا رشد و کجا عقب‌نشینی کنند. در میان عدم قطعیت اقتصادی امروز، شرکت‌ها در سراسر جهان تصمیمات سرمایه‌گذاری را به تعویق می‌اندازند، هزینه‌ها را کاهش می‌دهند و به طرق دیگر سعی در صرفه‌جویی در منابع محدود خود دارند. با این حال درس پژوهش ما این است که آنها باید برعکس عمل کنند. رشد واقعی بهره‌وری از محافظه‌کاری به دست نمی‌آید بلکه از ایجاد شرایطی برای موفقیت شرط‌بندی‌های جسورانه حاصل می‌شود.

 

وب گردی