بقای انحصاری معاملات

دیبا حاجیها- در جریان معاملات روز گذشته بازار سرمایه، شاخصکل بورس تهران با افت ۴۲/۰درصدی معادل ۱۲هزار واحد کاهش یافت و در سطح ۲میلیون و ۸۲۵هزار واحد قرار گرفت. شاخص کل هموزن نیز عملکرد ضعیفتری داشت و با افت ۵۲/۰درصدی معادل ۴۴۰۰واحد، در سطح ۸۴۳هزار واحد ایستاد. این کاهشها نشاندهنده ادامه روند نزولی در کلیت بازار است که مدتهاست در رکود بهسر میبرد.
ارزش معاملات در سهام، صندوقهای سهامی و حقتقدمها به حدود ۵/۶هزار میلیارد تومان رسید و نسبت منفی قدرت خرید حقیقیها (۱۹/۱-) و خروج پول ۱۳۴۲میلیارد تومانی از بازار سهام بار دیگر تاکید کرد که اعتماد به بازار هنوز بازنگشته است و رکودی سنگین در معاملات به چشم میخورد. در مقابل، ورود ۸۸۰میلیارد تومان پول به صندوقهای درآمد ثابت حکایت از تداوم خروج سرمایه از بازارهای پرریسک و پناه بردن به ابزارهای کمریسک دارد.
در پایان معاملات، بیش از ۷۵درصد نمادها در محدوده منفی بسته شدند. این مساله نشانهای دیگر از وضعیت رکودی سنگین در بازار است که نهتنها نقدینگی جدیدی وارد آن نمیشود، بلکه حتی سرمایهگذاران قدیمی نیز تمایلی به ماندن در موقعیتهای پرریسک ندارند. در چنین شرایطی، تحرکات بازار بهشدت محدود شده و جذابیت سرمایهگذاری در بازار سهام کاهش یافته است. تداوم این روند میتواند بر چشمانداز کلی بازار نیز تاثیر منفی بگذارد، مگر آنکه سیاستگذاران اقدامی فوری برای احیای اعتماد و بهبود نقدشوندگی بازار انجام دهند.
بازار سرد در تابستان داغ
در هفتههای اخیر تحولات معناداری در ساختار بنیادی بازار سرمایه ایران رخ داده که نسبت قیمت به سود یا همانE/P بازار را تحتتاثیر قرار داده است. این نسبت که پیشتر در محدوده ۸واحدی قرار داشت، حالا به حدود ۶واحد رسیده است. این کاهش نهتنها نتیجه افت قیمت سهام در سطح بازار است بلکه به واسطه رشد سودآوری شرکتها نیز اتفاق افتاده و همین موضوع نشاندهنده نقش مؤثر عملکرد مالی بنگاهها در بهبود وضعیت بنیادی بازار است.
اگر بخواهیم دقیقتر بررسی کنیم، از اوایل اردیبهشت ۱۴۰۴ تاکنون سطح عمومی قیمتها و ارزشکل بازار سهام حدود ۱۲درصد کاهش یافته اما نسبت ETTM / Pکه نمایندهای دقیقتر از ارزندگی بازار برمبنای سودهای واقعی است، کاهش شدیدتری را ثبت کرده و حدود ۲۱درصد افت داشته است. این اختلاف در شدت کاهش قیمت نسبت به افت نسبت قیمت به سود، حاکی از آن است که شرکتها در فصل بهار عملکرد قابل قبولی داشتهاند و در مجموع باعث تقویت حدود ۷/۰واحدی نسبتETTM / P شدهاند.
همین مسأله باعث شده تحلیلگران بازار، فصل بهار را نهتنها در بعد سودسازی بلکه در ترسیم چشمانداز بهتر برای ماههای آینده مهم ارزیابی کنند. اکنون اگر در شرایط بازار تا پایان تابستان تغییر محسوسی در قیمتها را شاهد نباشیم و شرکتها نیز بتوانند روند سودآوری سهماهه اول را ادامه دهند، نسبت ETTM / Pبازار این پتانسیل را دارد که به سطوح پایینتری نیز برسد؛ سطحی در حوالی ۸/۵واحد که پیشتر نیز در آن نقطه بازار واکنش صعودی نشان داده است.
تجربه دورههای گذشته نشان میدهد که این ناحیه از نسبت قیمت به سود، اغلب بهعنوان یک سیگنال بازگشت تلقی شده است؛ محدودهای که در آن تقاضا برای خرید سهام در صنایع بنیادین افزایش مییابد و زمینه تغییر جهت بازار فراهم میشود. اگرچه فضای کلی همچنان تحتتاثیر نااطمینانیها قرار دارد اما تحلیل نسبتهای فعلی میتواند گواهی از نزدیک شدن بازار به کفهای ارزندگی و احتمال پایان دوره اصلاحی باشد. این شرایط ممکن است به تدریج به بازسازی اعتماد و تحرک مجدد سرمایهگذاران منجر شود.
همان همیشگی
در بازار سرمایه ایران، برخی روندها سالهاست که به شکل مشابهی تکرار میشوند و سرمایهگذاران بارها با آنها مواجه شدهاند. معمولا این روندها حول اخبار یا موضوعاتی میچرخند که بهانهای برای رشد موقت قیمت سهام میشوند؛ مانند اعلام فروش دارایی، تغییرات سهام، یا راهاندازی پروژهای جدید. این نوع اخبار در برخی نمادها بهصورت مکرر دیده میشود و موج نوسانات قیمتی را بدون اینکه تغییر اساسی در وضعیت شرکت رخ داده باشد، در پی دارد. مثلا خبر فروش زمینی در شرکتی خاص که بارها مطرح شده و با هربار انتشار، قیمت سهم تغییراتی میکند اما در عمل اتفاق مهمی نمیافتد.
چند سالی است که روندی جدید به این رفتارها اضافه شده که حول موضوع تقسیم سود شرکتهایی میچرخد که عملکرد مالی قابلتوجهی ندارند. چند ماه پیش از مجمع، بازار با شایعاتی درباره احتمال تقسیم سود این شرکتها مواجه میشود و این شایعات باعث افزایش تقاضا و رشد قیمت سهام میشود اما در نهایت وقتی زمان مجمع میرسد، خبری از پرداخت سود نیست و سهامداران متوجه میشوند که تنها تحتتاثیر این شایعات قرار گرفتهاند.
این وضعیت بیشتر درباره شرکتهایی دیده میشود که سودآوریشان کم است و کیفیت سود پایینی را تجربه میکنند. این شرکتها به جای تمرکز بر بهبود واقعی عملکرد، از طریق انتشار شایعات سعی میکنند فضای بازار را تحت تاثیر قرار دهند و قیمت سهام را به طور موقت بالا ببرند. در سال جاری نیز این رفتار بار دیگر تکرار شد و سهامداران در مجمع با واقعیتی مشابه مواجه شدند و در واقع سودی پرداخت نشد و سرمایهگذاران دچار ضرر شدند.
این مسائل نشان میدهد که در فضای بازار ایران، علاوه بر تحلیلهای واقعی، اخبار و شایعات تاثیر قابلتوجهی دارند و همین موضوع باعث افزایش ریسک سرمایهگذاری میشود. بنابراین، توجه به تحلیلهای دقیق و اطلاعات بنیادی اهمیت زیادی دارد تا از آسیبهای ناشی از این روندهای تکراری جلوگیری شود.
در جستوجوی جزیره امن
در فضای مبهم این روزهای بازار سهام، یک پدیده نگرانکننده اما قابل تحلیل در حال شکلگیری است که از دوگانگی شدید در عملکرد صنایع مختلف حکایت دارد. از یکسو برخی شرکتها در وضعیت رکود مطلق به سر میبرند و در تامین فروش خود درماندهاند، از سوی دیگر، گروههایی هستند که با محدودیت عرضه، در شرایطی شبهانحصاری قرار گرفتهاند و با جهش در تقاضا، حاشیه سود بالایی را تجربه میکنند. این تضاد عمیق باعث شده بازار بهجای حرکت هماهنگ و عمومی، به سمت انتخابگری و احتیاط کامل برود.
در چنین فضایی سرمایهگذاران نگاه کاملا گزینشی پیدا کردهاند. آنها دیگر علاقهای به استراتژیهای بلندمدت ندارند، بلکه سعی میکنند در طرف برنده بازار باقی بمانند، حتی اگر برای لحظهای کوتاه باشد. فعالان بازار تلاش میکنند تنها وارد صنایعی شوند که فعلا در موقعیت قوی قرار دارند چرا که ریسک ورود به بخشهایی که تقاضا در آنها به صفر میل کرده، بسیار بالاست. این دیدگاه محافظهکارانه، ناشی از تجربهای است که نشان داده یک صنعت میتواند برای مدت طولانی در رکود بماند یا برعکس، برای دورهای قابل توجه در اوج سودآوری قرار گیرد.
برای مثال، در حالی که تولیدکنندگان فولاد با افت فروش، کاهش قیمت و ضعف تقاضا روبهرو هستند و عملا در یکی از بدترین دورههای مالی خود قرار گرفتهاند، گروه سیمانیها با رشد قیمت، بالا رفتن تقاضا و محدودیت در عرضه مواجهند؛ چیزی شبیه به یک دوران طلایی برای آنها. چنین وضعیتی موجب شده که بازیگران بازار بهجای پیشبینی روند کلی اقتصاد یا حتی کل بازار، به دنبال فرصتهای مقطعی و موقعیتهای برنده باشند. به نظر میرسد تا زمانی که این دوگانگی در ساختار اقتصادی ادامه دارد، بورس نیز در همین چارچوب متناقض حرکت خواهد کرد. در این فضا، فعالان بازار سرمایه که زمانی امیدوار بودند از راه تحلیل و استراتژی به بازدهی برسند، حالا عمدتا به نظارهگر تبدیل شدهاند. خرید و فروش به شکل سنتی متوقف شده و اغلب ترجیح میدهند با نقدینگی بیکار و طلا، تحولات سیاسی و اقتصادی را از دور تماشا کنند. تحلیلگران به وضوح میبینند که در شرایط رونق، منافع عمده به نهادهای دولتی و شبهدولتی رسیده است اما در روزهای سخت، این فعالان بازار هستند که باید بار سنگین بیثباتی را به دوش بکشند.