برای ایران
اجازه دهید این موجز را با چهار نکته مبنایی آغاز کنیم. یک، اختلاف دیدگاه و نزاع میان «اعضای یک خانواده» امری طبیعی است اما در شرایط بحرانی اعضای خانواده حامی یکدیگر خواهند بود. در شرایط کنونی حمایت بیقید و شرایط از نیروهای دفاعی یک وظیفه ملی است. به این دلیل بدیهی که نیروهای دفاعی نهتنها عصاره اراده یکایک شهروندان بلکه فرزندان «خانواده ایرانزمین» هستند. دو، افزایش توان دفاعی نامحدود در جهان فاقد نظم حقوقی و بیرحم «یک ضرورت وجودی» است بنابراین هیچ محدودیتی در مسیر تقویت توان دفاعی نباید پذیرفته شود. سه، یکی از چالشهای برخی اذهان و ارادهها در سطوح تصمیمگیری کلان، عدم توجه جدی به تفکیک میان توانایی انجام برخی اقدامات و توانایی کنترل پیامدهای احتمالی اقدامات است. چهار، شناسایی و خنثی کردن عوامل نفوذی دشمن که بنابر شواهد بسیار در «سطوح بالای امنیتی، اطلاعاتی و مدیریتی» رخنه کردهاند از اوجب واجبات و مقدم بر هر اقدام متقابل در برابر دشمن است.
پنج، سلامت و امنیت ایران، مهمتر از هر هدف، دیدگاه، اعتقاد و… فردی و گروهی است بنابراین این موجز در نقد هیچ فرد یا جناحی نیست بلکه تلاشی برای درک ریشههای «شرایط بحرانی تحمیلی توسط استعمارگران غربی و شرقی با- ابزار- رژیم صهیونیستی و چارهاندیشی است.»
در شرایط بحرانی کنونی به هیچوجه زمان بررسی، ارزیابی و قضاوت موضوعاتی که منجربه ایجاد بحران کنونی شد، نیست. اولویت تمامی تلاشهای صادقانه، دلسوزانه و ملی، باید پایان جنگ و جلوگیری از وخیمتر شدن شرایط باشد.
شناخت دقیق محیط(میدان)، بازیگران، اهداف و سازوکارهای رفتاری بازیگران، بنیادیترین عامل موفقیت یک فرد، گروه یا کشور در مواجهه و مدیریت چالشهای گوناگون است. نکته کلیدی در رابطه با مدیریت چالشها که باید مدنظر قرار داد، اینکه فهم علمی(ساختارمند) نسبتبه چالشها، کاربردی و کمهزینهترین عامل موفقیت در حلوفصل چالشهاست.
واقعیتی که در دهههای گذشته برخی نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر به آن توجه نکردهاند اینکه رژیم صهیونیستی بهمثابه «ابزار» شرکتهای نفتی و تسلیحاتی آمریکایی و اروپایی، طرف حساب ایران نبوده و نیست. به باور نگارنده، همین عدم توجه به دشمن واقعی، سرچشمه اتخاذ برخی اهداف، سیاستها و راهبردهای غیرکاربردی در روابط خارجه و «غفلت از برنامهریزی برای تقویت اقتدار ملی» بوده است. به عبارت دیگر، عدم شناخت دشمن(دشمنان) واقعی، بستر بازی در زمین دشمنان واقعی شده است. شاید بیان چند مصداق به درک و شناخت دشمن(دشمنان) واقعی کمک کند:یک، در دهه۵۰، کشورهای حاشیه خلیجفارس جوامع، زیست و مدنیتی همانند جوامع قرون پیشین داشتهاند. دو، در دهه۵۰ کشورهایی که رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناختند از انگشتان یک دست کمتر بود. سه، در دهه ۵۰، ارتشهای قدرتمند عراق، سوریه، مصر و… آرامش، آسایش و امنیت را از رژیم صهیونیستی صلب کرده بودند. بنابر شواهد عینی میتوان از بین رفتن ارتشهای عراق، سوریه، مصر و…، به رسمیت شناختهشدن رژیم صهیونیستی توسط اکثر کشورهای جهان، تبدیل شدن کشورچههای حاشیه خلیجفارس به توسعهیافتهترین کشورهای جهان، تضعیف جایگاه ایران در عرصه بینالملل و… را «پیامد مستقیم خطای تشخیص دشمن(دشمنان) واقعی ایران و خاورمیانه تصور کرد.»
بنابراین بنیادیترین اقدام برای خروج و مدیریت بحران کنونی، درک، تشخیص و پذیرش این واقعیت است که رژیم صهیونیستی بهمثابه ابزار «صرفا یک مفعول است» و شرکتهای نفتی و تسلیحاتی آمریکایی و اروپایی فاعل وقایع تلخ در خاورمیانه هستند. اگر مفعولیت رژیم صهیونیستی را بپذیریم، آنگاه کاربردی و کمهزینهترین راهبرد برای خنثی کردن رژیم صهیونیستی «عدم دیدن (توجه به) این رژیم است.» یقینا پرسش میشود، منظور از عدم دیدن چیست؟ شرایطی را تصور کنید که شما در حال پیادهروی در خیابان هستید و ناگهان و به طور تصادفی چشم شما با یک برگ درخت، شاخه درخت، یک تکه آهن، یک لنگه دمپایی، تکهای خوراکی و… که روی پیادهرو است، برخورد میکند، واکنش طبیعی شما به این پدیدهها، بیتوجهی و عبور از کنار آنهاست. راهکار «ندیدن رژیم صهیونیستی» به معنی عدم بازی در زمین طراحیشده توسط دشمنان اصلی(شرکتهای نفتی و تسلیحاتی آمریکایی و اروپایی) است.
یکی از پیامدهای عدم تشخیص «دشمن واقعی(شرکتهای نفتی و تسلیحاتی)» تصور غیرواقعبینانه از چیستی و میزان توان دفاعی، نزد برخی اذهان و ارادههای تصمیمساز و تصمیمگیر در دهههای گذشته بوده است. به عنوان مثال، اگر ایران در شرایط جنگی با کشورهای حاشیه خلیجفارس، رژیم صهیونیستی(بدون حمایت غرب)، ترکمنستان و… قرار بگیرد، « آ میزان قدرت لازم» دارد اما اگر در مقابل آمریکا، چین، روسیه و… قرار بگیریم «قدرتی به میزان آ به توان ۱۰» لازم خواهیم داشت. امیدواریم که تجربه تلخ تهاجم رژیم صهیونیستی به ایران، منجربه درک واقعبینانه از «چیستی قدرت» در اذهان و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر شده باشد. اینکه توان دفاعی (نظامی) یک مولفه از اقتدار ملی است. اقتدار ملی، شامل مجموعهای از مولفهها، همچون اعتماد آحاد شهروندان به مدیریت کلان، توسعه اقتصادی، آموزش و پرورش هدفمند و با برنامه تربیت شهروندان توانا و آگاه به امور اجتماعی و جهانی، توسعه دانشگاهها، روابط خارجه مبتنی بر منافع ملی، توسعه صنعتی و… است. درک و تشخیص واقعبینانه «میدان» به ما نشان میدهد که در جهان فاقد نظم حقوق، فاقد اخلاق، بیرحم و بیاحساس، «اقتدار ملی» کاربردیترین سلاح تحقق منافع و امنیت ملی است. اینکه اقتدار ملی در شرایط صلح و نه تنش تولید میشود بنابراین برجستهترین ویژگی یک ساختار مدیریت کلان، «زیرکی و توانایی اتخاذ تدابیر و سیاستهایی به منظور ایجاد شرایط صلح و ثبات در جهانی مملو از دشمنی و رقابت است.»
یقینا اذهان وطنپرست و دلسوز بیشماری به دنبال یافتن راهی برای خروج از جنگ تحمیلی علیه ایران هستند. به باور نگارنده، راهکار «عدم دیدن رژیم صهیونیستی(تکه پدیدهای در خیابان)» به مثابه ابزار، میتواند پنجرهای جدید به منظور تدبیر اندیشهها، راهکارها، راهبردها و تاکتیکهای کمهزینه برای مدیریت چالشهای داخلی و خارجی پیشروی اذهان و نهادهای تصمیمساز و تصمیمگیر بگشاید. «پیامد آنی» پنجره جدید، درک و پذیرش این واقعیت کاربردی است که عقل و اراده جمعی(ملی) کاربردی و سودمندتر از عقل و اراده یک اقلیت است.