23 - 06 - 2017
بدعت چالشبرانگیز
مسعود سلیمی- هنگامی که به همت لورنس قبایل گوناگون آلسعود متحد شدند تا ملک عبدالعزیز در ۱۹۳۲ پادشاهی سعودی را بنیان بگذارد یعنی در طول ۸۵ سال گذشته، براساس وصیت او، قدرت همواره در میان پسران تنیاش دست به دست شده است تا جایی که امروز، ملک سلمان آخرین فرزند ذکور او، در این پادشاهی به عنوان «ولی امر» حکومت میکند.هنگامی که ملک سلمان در ۲۰۱۵ به تخت نشست چون دیگر برادر تنی نداشت، ابتدا برادر ناتنی خود و چندی بعد فرزند وی محمدبن نایف را به ولیعهدی برگزید.در قانون حکومت خاندان سعودی، رسم این است که تمام مناصب مهم در دایره منسوبان پادشاه تعیین میشود ضمن اینکه پستهای کلیدی چون نایب نخستوزیر- در واقع پادشاه، خود سمت نخستوزیری هم دارد- ولیعهد دوم، وزیر دفاع به فرزندان پادشاه تعلق میگیرد.
در آستانه هزاره سوم میلادی، با مرگ پسران تنی ملک عبدالعزیز و پا به سن گذاشتن ملک سلمان بحث «بحران جانشینی» در پادشاهی سعودی رفتهرفته صورت جدی به خود گرفت تا جایی که در طول دو دهه، چندین پادشاه به دلیل کهولت سن، جای خود را به دیگری دادند.
هنگامی که ملک سلمان برادر ناتنی خود را به سمت ولیعهد برگزید به خودی خود «بحران جانشینی» به واقعیت نزدیک شد در واقع آنجایی که قرار نبود هیچ گاه پسر ناتنی ملک عبدالعزیز به تخت بنشیند با بحث جانشینی نسل سوم خاندان سعودی پیش آمد.
به هر حال اینک و در شرایطی که ملک سلمان از شرایط جسمی و روحی مناسبی برخوردار نیست، انتخاب پسر ارشد او محمدبنسلمان به عنوان ولیعهد اول، در واقع نوعی «بدعت» در ساختار ۸۵ ساله پادشاهی سعودی به حساب میآید که میتواند تحولات ساختاری بعدی را در پی داشته باشد.بحث ساختاری و به تعبیری رقابت درون خانوادهای خاندان سعودی که مهم و قابل تامل است چراکه ارتقای مقام محمدبنسلمان او را در یکقدمی تاج و تخت سعودی قرار میدهد، اما از منظر سیاسی در منطقه در سطح جهان هم موضوعی مهم و بالاتر استراتژیک در شرایط کنونی به حساب میآید. اختلافنظر و به عبارت بهتر رقابت نرم درونخانوادگی بین دو ولیعهد اول، محمد نایف با فرزند ارشد ملک سلمان به عنوان ولیعهد دوم از چندی پیش، موضوع پنهانی نبود و پس از دیدار با ترامپ در کاخ سفید و تجدید پیمان سیاسی- اقتصادی آمریکا- عربستان به روشنی مشخص شد. با توجه به نظریات و گفتوگوهای رسانهای محمد سلمان میتوان او را به گروه تندروتر خانواده آلسعود متعلق دانست.
جابهجایی قدرت در خاندان آلسعود، بدون تردید نمیتواند برای بازیگران جهان و منطقهای امری کماهمیت تلقی شود چراکه با تغییر نوع جانشینی، اگر اتفاق غیرمنتظرهای رخ ندهد در آینده نزدیک با این فرض که جابهجایی قدرت و تغییر ساختاری در هرم جانشینی، دستکم با مخالفت و مقاومت علنی درونخانوادگی روبهرو نشود، محمد بن سلمان از هماکنون بهعنوان رهبر بالفعل عربستان با چالشهای بیشماری از جمله جنگ یمن و سوریه، بحران قطر و رابطه با ایران دست به گریبان است که با توجه به غیرمنتظره بودن رفتار رییسجمهور آمریکا به عنوان شریک استراتژیک منطقهای سعودی، آینده تنشزدایی در خاورمیانه دورنمای روشنی نخواهد داشت چراکه ولیعهد جوان برای اعمال قدرت در داخل و خارج نمیخواهد و نمیتواند به قول معروف کوتاه بیاید، آخر اینکه شرایط خاورمیانه به جایی رسیده که هر تغییر و تحولی مثلا حمله موشکی ایران به داعش، تنش هوایی مسکو- واشنگتن و آخر از همه جابهجایی قدرت در ریاض باعث میشود تا انتهای تونل همچنان تاریک بماند تا طبق معمول شرایط منطقه به ویژه اوضاع سوریها، یمنیها و عراقیها همچنان در تیررس ناامیدی قرار داشته باشد.
massoudmehr@yahoo.fr
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد