چرا جهان ثروتمند و پیشرفته امروز درگیر ناامنی شدید غذایی شده است؟

بحران گرسنگی پنهان!

محمدرضا ستاری
کدخبر: 576149
بحران گرسنگی پنهان در جهان ۲۰۲۵ ناشی از موانع دسترسی به غذا، جنگ‌ها، تغییرات اقلیمی و کاهش کمک‌های بشردوستانه است که بیش از ۷۲۰ میلیون نفر را دچار ناامنی غذایی کرده است.
بحران گرسنگی پنهان!

محمدرضا ستاری- در حالی که همه متفق‌القول هستند که در طول تاریخ هرگز جهان به این اندازه ثروتمند و پیشرفته نبوده است اما شواهد نشان می‌دهد که بحران گرسنگی پنهان در حال بی‌ثبات‌سازی جهان بوده و حتی کشورهای ثروتمند نیز اکنون درگیر این قضیه هستند.

در اواخر دهه۱۹۶۰ و اوایل دهه۱۹۷۰، بسیاری از تحلیلگران بیم آن داشتند که جهان با کمبود موادغذایی روبه‌رو شود. نرخ رشد جمعیت به‌ویژه در کشورهای در حال توسعه به‌مراتب از رشد ظرفیت کشاورزی پیشی گرفته بود و گزارش‌های سازمان ملل و بانک جهانی هشدار می‌دادند که در صورت عدم تغییرات چشمگیر، جهان به سوی کمبودهای فاجعه‌بار پیش می‌رود. آنچه اما انقلاب سبز نام گرفت  بهره‌وری کشاورزی را به‌طور چشمگیری افزایش داد و باعث موج‌های پی‌درپی از پیشرفت و نوآوری در شیوه‌های کشاورزی شد. در همین راستا بود که سازمان خواربار و کشاورزی ملل متحد (FAO) و برنامه محیط‌زیست سازمان ملل برآورد کردند که اگر اتلاف مواد غذایی به حداقل برسد، کشورهای جهان توانایی تولید غذا برای بیش از ۱۰میلیارد نفر انسان را خواهد داشت یعنی ۲‌میلیارد نفر بیشتر از جمعیت فعلی جهان. با این حال، این دستاورد عظیم که به نوعی آسودگی خاطر منجر شده اکنون در حال پنهان کردن بحران گرسنگی جدید و رو به رشدی شده که جهان را تهدید می‌کند.

طبق گزارشی که اخیرا مجله فارن‌افرز در این خصوص منتشر کرده، امروز گرسنگی بیش از آنکه ناشی از کمبود باشد از موانع دسترسی به غذا در جهانی سرچشمه می‌گیرد که در آن وفور و محرومیت شدید همزمان وجود دارند. براساس گزارش «وضعیت امنیت غذایی و تغذیه در جهان۲۰۲۵» که توسط فائو منتشرشد حدود۷۲۰‌میلیون نفر در سراسر جهان به‌طور مزمن با ناامنی غذایی مواجه‌ هستند. ۴۳میلیون کودک از لاغری مفرط رنج می‌برند و ۱۵۲‌میلیون کودک نیز رشد ناقص دارند؛ وضعیتی ناشی از کمبود تغذیه و عفونت‌های مکرر که در بزرگسالی توانایی ذهنی و جسمی آنان را کاهش می‌دهد. گزارش چشم‌انداز جهانی ۲۰۲۵ از سوی برنامه جهانی غذا (WFP) نیز نشان می‌دهد که ۳۱۹‌میلیون نفر با گرسنگی حاد روبه‌رو هستند؛ افزایشی بیش از ۱۳۰‌درصدی نسبت به پیش از سال۲۰۲۰ که البته بحران غزه و سودان نیز مزید بر علت آن شده است.

در چنین شرایطی و در حالی که جنگ‌ها، بلایای زیست‌محیطی و دشواری‌های اقتصادی سبب گرسنگی شمار فزاینده‌ای از مردم شده‌، بسیاری از کشورهای کمک‌کننده از تامین بودجه برنامه‌های نجات‌بخش و تحول‌آفرین غذایی عقب‌نشینی می‌کنند. برای نمونه پژوهشی که در جولای۲۰۲۵ در نشریه لنست منتشر شد، پیش‌بینی می‌کند که تعطیلی آژانس توسعه بین‌المللی ایالات‌متحده توسط دولت ترامپ طی پنج سال آینده تا ۱۴‌میلیون مرگ زودرس که بسیاری از آنها ناشی از گرسنگی است را به دنبال خواهد داشت. عقب‌نشینی کشورهای ثروتمند از کمک‌رسانی به معنای نادیده گرفتن یک واقعیت غیرقابل انکار است؛ اینکه ناامنی غذایی در یک منطقه، بی‌ثباتی را در مناطق دیگر به دنبال دارد یعنی اگر کشورهای ثروتمند اکنون برای مقابله با گرسنگی فزاینده اقدامی نکنند، پیامدهای آن می‌تواند به اندازه فاجعه‌ای که نیم قرن پیش پیش‌بینی شده بود گسترده باشد. با این تفاوت که این بحران اکنون کاملا توسط نظام جهانی قابل جلوگیری و مهار شدن است.

زنجیره‌های غذایی

قحطی‌های بزرگ قرن بیستم اغلب ناشی از خشکسالی بودند اما امروز دلایل گرسنگی بیشتر ساختاری‌ هستند یعنی جنگ‌های خشونت‌بار، تغییرات اقلیمی پایدار و به حاشیه رانده شدن اقتصادی. براساس آمارهای «برنامه داده‌های درگیری اوپسالا»، شمار درگیری‌های فعال جهانی از ۴۶مورد در سال۲۰۱۴ به ۶۱مورد در سال۲۰۲۴ افزایش یافته است. نسبت درگیری‌هایی که در هر سال حل‌وفصل می‌شوند نیز به پایین‌ترین سطح در نیم قرن گذشته رسیده است. درگیری خشونت‌آمیز همواره ناامنی غذایی را افزایش داده و نزدیک به ۷۰‌درصد از افرادی که با ناامنی غذایی حاد دست‌وپنجه نرم می‌کنند در کشورهایی زندگی می‌کنند که درگیر جنگ هستند. به عنوان مثال تنها در غزه و سودان، جنگ باعث شده بیش از یک‌میلیون نفر به ورطه قحطی کشیده شوند.

تغییرات اقلیمی نیز گرسنگی را تشدید کرده است. مرکز پژوهش در اپیدمیولوژی بلایا در دانشگاه لوون نشان داده است که بین سال‌های۱۹۸۵تا۲۰۰۴، جهان به‌طور میانگین سالانه۲۳۱ فاجعه طبیعی مرتبط با تغییرات اقلیمی را تجربه می‌کرد اما از سال۲۰۰۵، این رقم به حدود ۳۴۳فاجعه در سال افزایش یافته است یعنی افزایشی نزدیک به ۵۰ درصد. همچنین تنها در سال۲۰۲۴، پایگاه داده بین‌المللی EM-DAT تعداد ۳۷۱ فاجعه طبیعی از جمله خشکسالی، سیل و طوفان را ثبت کرده که ۴۵‌میلیون نفر را آواره کرد. در همان سال، طوفان ملیسا بیش از ۱/‌‌۳‌میلیون نفر را در کارائیب نیازمند کمک فوری غذایی کرد و ۳/‌‌۶‌میلیون نفر در پاکستان تحت‌تاثیر سیلاب‌ها قرار گرفتند. در منطقه ساحل آفریقا نیز خشکسالی‌های مکرر، فقر و آوارگی را تشدید کرده و گروه‌های افراطی از این آسیب‌پذیری‌ها سوء‌استفاده می‌کنند.علاوه بر این وضعیت اقتصاد جهانی نیز بحران را وخیم‌تر کرده است. حدود نیمی از کشورهای کم‌درآمد در وضعیت بحران بدهی یا نزدیک به آن هستند و این امر به‌طور مستقیم ناامنی غذایی را افزایش می‌دهد. بدهی‌های سنگین دولت‌ها را مجبور می‌کند بازپرداخت وام‌ها را بر هزینه‌های ضروری مانند واردات غذا و خدمات اجتماعی یا سرمایه‌گذاری در زیرساخت‌های کشاورزی مقدم بدارند. امروزه بیش از ۳‌میلیارد نفر در کشورهایی زندگی می‌کنند که هزینه بهره بدهی آنها از بودجه سلامت یا آموزش‌شان بیشتر است. در نتیجه به دلیل بدهی، کاهش ارزش پول ملی و افزایش هزینه‌های تولید، قیمت مواد غذایی در پنج‌سال گذشته در ۶۱ کشور ۵۰‌درصد و در ۳۷ کشور بیش از ۱۰۰‌درصد افزایش یافته است. از سوی دیگر بازگشت سیاست‌های حمایت‌گرایانه تجاری نیز جریان درآمدی کشورهای فقیر را که به آن برای تامین غذا و واردات ضروری متکی‌ هستند، محدود کرده است.

بازی‌های گرسنگی

در چنین شرایطی نهادهایی که برای جلوگیری از اینگونه رنج‌ها ساخته شده‌اند، اکنون زیر فشار رقابت‌های ژئوپلیتیکی، بی‌اعتمادی فزاینده و کاهش اراده سیاسی در حال فروپاشی‌ هستند. در همین رابطه آمارها نشان می‌دهند پس از پنج سال رشد پیوسته، کمک‌های بین‌المللی در سال۲۰۲۴، ۹درصد کاهش یافت و برآوردهای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) نشان می‌دهد که در سال۲۰۲۵ نیز بین ۹تا ۱۷‌درصد دیگر کاهش خواهد یافت. این کاهش‌ها پیامدهای فاجعه‌باری برای مردمانی دارد که به کمک غذایی وابسته‌ هستند به طوری که شبکه جهانی مقابله با بحران‌های غذایی پیش‌بینی می‌کند که بودجه جهانی کمک غذایی تا ۴۵‌درصد دیگر نسبت به سال۲۰۲۴ کاهش یابد.

در سال۲۰۲۴، برنامه جهانی غذا به ۱۲۴‌میلیون نفر کمک کرد اما انتظار می‌رود در سال۲۰۲۵ به دلیل کاهش بودجه از سوی اهداکنندگان اصلی، ۲۱‌درصد کمتر از سال پیش را پوشش دهد. کمک مالی آمریکا به این برنامه ۵۵‌درصد کاهش یافته و فرانسه، آلمان و بریتانیا نیز کاهش‌های مشابهی داشته‌اند. در برخی مناطق، جیره روزانه غذایی تحویلی به کمتر از ۳۰۰کالری رسیده است یعنی کمتر از یک وعده کوچک غذایی. ۱۶میلیون نفر نیز در معرض از دست دادن کامل کمک غذایی قرار دارند؛ آن هم درست در زمانی که گرسنگی جهانی در حال افزایش است.

سازمان‌های امدادی همچنین برای رساندن کمک به مناطق آسیب‌دیده با دشواری‌های فزاینده روبه‌رو هستند. براساس اعلام «پایگاه داده امنیت کارکنان امدادی»، در سال۲۰۲۴، تعداد ۳۸۳ امدادگر کشته شدند یعنی بیش از دو برابر میانگین سه سال گذشته که نشان‌دهنده بی‌توجهی فزاینده طرف‌های درگیر به قوانین بشردوستانه بین‌المللی است.

کاهش بودجه‌های بشردوستانه نیز نشان‌دهنده تضعیف همبستگی جهانی با اقشار محروم است،= اما این مساله حتی برای جوامع ثروتمند و به ظاهر پایدار نیز تهدیدی واقعی به شمار می‌رود زیرا در دوره‌های ناپایداری، اقدام جمعی اهمیت بیشتری می‌یابد و وقتی کمک‌های بشردوستانه کاهش یابد، بحران‌ها گسترش می‌یابند.

علاوه بر این ناامنی غذایی باعث جابه‌جایی جمعیت می‌شود. پژوهشی از WFP در سال۲۰۱۷ نشان داد که هر یک‌درصد افزایش در ناامنی غذایی با رشد ۹/‌‌۱‌درصدی در مهاجرت پناهجویان مرتبط است، همچنین هر سالی که درگیری خشونت‌آمیز ادامه یابد، خروج پناهجویان ناشی از آن تقریبا ۴/‌‌۰‌درصد بیشتر می‌شود.

پناهجویان ناگزیر نخست به کشورهای همسایه می‌گریزند، کشورهایی که اغلب توانایی پذیرش آنها را ندارند. وقتی آن جوامع ناتوان از جذب مهاجران می‌شوند، حرکت به‌سوی مقاصد دورتر آغاز می‌شود. از این رو برای کشورهای ثروتمند، نادیده گرفتن ناامنی غذایی در خارج اقدامی غیرمنطقی است. در سال۲۰۲۴، کشورهای OECD حدود ۲/‌‌۲۴‌میلیارد دلار برای کمک‌های بشردوستانه هزینه کردند که به ۱۹۸‌میلیون نفر رسید یعنی به‌طور متوسط ۱۲۰دلار برای هر نفر اما همین کشورها ۸/‌‌۲۷‌میلیارد دلار صرف حمایت از تنها ۳‌میلیون پناهجو و متقاضی پناهندگی کردند یعنی معادل ۹۲۰۰دلار برای هر نفر. به گفته ناظران، تغذیه خانواده‌ها در زادگاهشان بسیار کم‌هزینه‌تر از حمایت از آنان در قامت پناهجو است بنابراین بی‌توجهی امروز، هزینه‌های بیشتر فردا را تضمین می‌کند و واکنش سیاسی داخلی را نیز برمی‌انگیزد زیرا ورود گسترده آوارگان اغلب موجب قطبی‌شدن و افراط‌گرایی در سیاست داخلی کشورها می‌شود.گرسنگی همچنین موجب بی‌ثباتی ژئوپلیتیکی است. ناامنی غذایی مشروعیت دولت‌ها را تضعیف می‌کند، رقابت بر سر منابع کمیاب را شدت می‌بخشد و هزینه روی آوردن به خشونت را کاهش می‌دهد. گروه‌های افراطی از ناامیدی مردم بهره‌برداری کرده، غذا را ابزار جذب نیرو و گرسنگی را سلاح نفوذ می‌کند. در واقع رابطه میان گرسنگی و درگیری چرخه‌ای است که هر یک دیگری را تغذیه می‌کند.

از قحطی تا فراوانی

به گفته کارشناسان، شکستن این چرخه نیازمند دوراندیشی اقتصادی و شجاعت سیاسی است. چالش اصلی فنی نیست زیرا جهان می‌داند چگونه باید غذا تولید و توزیع کند. در واقع مساله، سیاسی و مالی است یعنی باید امنیت غذایی را یک اولویت مشترک جهانی دانست، نه تعهدی فرعی و حاشیه‌ای. دولت‌ها، نهادهای چندجانبه، سازمان‌های خیریه و اهداکنندگان بخش‌خصوصی باید فورا تامین مالی منظم، قابل پیش‌بینی و چندساله برای برنامه‌های بشردوستانه و توسعه‌ای را احیا و گسترش دهند. تامین بودجه برای برنامه‌های نجات‌بخش حیاتی است اما به همان اندازه حمایت از طرح‌هایی که موجب تاب‌آوری و رهایی مردم از دام گرسنگی می‌شوند نیز اهمیت دارد. نجات مکرر همان افراد بدون پرداختن به ریشه‌های گرسنگی مقرون‌به‌صرفه نیست. این برنامه‌ها باید حتی در دوران رکود اقتصادی به‌طور پایدار تامین مالی شوند تا از چرخه‌های سالانه عدم اطمینان که عملیات میدانی را مختل می‌کند جلوگیری شود. در واقع از آنجا که گرسنگی و کمبود منابع موجب درگیری و مهاجرت می‌شود، سازمان‌هایی مانند ناتو، سازمان ملل متحد، اتحادیه آفریقا، اتحادیه اروپا و گروه هفت باید امنیت غذایی را یکی از ارکان اصلی چارچوب‌های راهبردی خود قرار دهند.

سامانه‌های پایش امنیت غذایی نظیر FAO سازمان ملل، «سامانه هشدار زودهنگام قحطی» دولت آمریکا و برنامه جهانی غذا باید به‌طور کامل تامین مالی شوند تا اطمینان حاصل شود که کمک‌ها در زمان مناسب به جمعیت‌های درست می‌رسد. داده‌های گردآوری‌شده توسط این سازمان‌ها به نهادهای امدادی کمک می‌کند تا کشورهای درگیر همزمان با جنگ، شوک‌های اقلیمی و فروپاشی اقتصادی را در اولویت قرار دهند؛ جاهایی که بی‌عملی بیشترین هزینه انسانی و ژئوپلیتیکی را دارد. با این حال کمبود بودجه اکنون باعث تاخیر در انتشار تحلیل‌های حیاتی شده است.

یکی از جنبه‌های کلیدی و گاه نادیده‌گرفته‌شده امنیت غذایی نیز پاسخگویی عاملان نقض قوانین بین‌المللی است، همچنین در حالی که FAO و WFP باید در راس این تلاش هماهنگ قرار گیرند و با همکاری نهادهای ملی کارآمد اقدام کنند، برای کاهش فشار بر کشورهای کم‌درآمدی که در آستانه بحران بدهی هستند، طلبکاران و نهادهای مالی بین‌المللی باید طرح «بخشش بدهی در برابر امنیت غذایی» را گسترش دهند. در واقع بخشودگی بدهی می‌تواند منابعی را آزاد کند که در غیراین صورت صرف بازپرداخت وام‌ها می‌شود.

خرد اقتصادی و ضرورت اقدام

در نهایت کشورهای ثروتمند باید تعرفه‌ها و موانع تجاری بر واردات از اقتصادهای آسیب‌پذیر از نظر امنیت غذایی را حذف یا تعلیق و همچنین کشورهای صادرکننده باید از وضع ممنوعیت صادرات مواد غذایی خودداری کنند چراکه این سیاست‌ها بازارها را بی‌ثبات کرده و قیمت‌ها را افزایش می‌دهد.

با این حال شاهد هستیم در شرایطی که دولت‌های ثروتمند از کمک‌های خارجی عقب‌نشینی می‌کنند، بسیاری از آنها همچنان ادعا دارند که به پایان دادن به درگیری‌های خشونت‌آمیز در کشورهایی مانند اوکراین و خاورمیانه متعهدند. با این حال آنچه در این معادله نادیده گرفته می‌شود نقش بنیادی امنیت غذایی در برقراری صلح است. تلاش‌ها برای برقراری آتش‌بس و صلح باید شامل بندهایی باشند که تضمین کنند سازمان‌های امدادی بتوانند کمک‌ها را به‌طور ایمن برسانند و نظام‌های غذایی بازسازی شوند. در واقع اکنون ناظران معتقدند هر دلار که برای پیشگیری از گرسنگی شدید هزینه می‌شود، ده‌ها برابر در هزینه‌های واکنش به بحران صرفه‌جویی می‌کند. در همین راستا می‌توان گفت تداوم گرسنگی اجتناب‌ناپذیر نیست بلکه نتیجه تصمیمات سیاسی است و تغییر این وضعیت نه‌تنها یک وظیفه اخلاقی بلکه ضرورتی راهبردی برای آینده جهان است.

وب گردی