زنگ خطر برای قدرت اقتصادی آسیا به صدا درآمد:

بحران خانواده در چین

گروه تحلیل
کدخبر: 549383
کاهش شدید نرخ باروری در چین، به رغم تغییر سیاست های جمعیتی، باعث بحران جدی اقتصادی و اجتماعی شده که می تواند بی ثباتی گسترده ای را در این کشور به وجود آورد.
بحران خانواده در چین

جهان‌صنعت– نانسی چیان، استاد اقتصاد در دانشگاه نورث‌وسترن است و به‌عنوان مدیر مشترک آزمایشگاه تحقیقاتی فقر جهانی در این دانشگاه فعالیت می‌کند. همچنین بنیانگذار آزمایشگاه اقتصاد چین است و در حال حاضر استاد مدعو در موسسه اقتصاد و مالیه اینائودی نیز هست. او در مقاله‌ای درباره بحران کاهش جمعیت و پیامدهای آن بر اقتصاد چین می‌نویسد: «هرچند کاهش نرخ باروری می‌تواند در هر کشوری مخاطرات گسترده‌ای ایجاد کند، این پدیده ممکن است در چین به‌‌طور خاص بی‌ثبات‌کننده باشد. با وجود موانع جدی برای معکوس‌کردن روند کاهش جمعیت، چین اکنون با چشم‌انداز آشفتگی شدید اجتماعی و اقتصادی روبه‌رو است.

اخبار مربوط به چین این روزها بیشتر بر تحولات ژئوپلیتیکی، به‌ویژه رقابت چین و آمریکا تمرکز دارند اما مردم ۴/‏۱‌میلیاردی چین، هرچند از این مسائل آگاه‌ هستند، بیشتر نگران مشکلی هستند که بسیار به خانه و خانواده‌شان نزدیک‌تر است؛ خانواده‌هایی که روز به روز کوچک‌تر می‌شوند. برای هزاران سال، ارزش‌های کنفوسیوسی خانواده را ستون نظم و هماهنگی اجتماعی می‌دانستند. روابط خانوادگی نقش اساسی در رویارویی با چالش‌هایی چون رقابت بر سر زمین و منابع ایفا می‌کردند. پسران مزرعه‌ها و کسب‌وکارها را مدیریت و از والدین سالمند مراقبت می‌کردند. دختران از طریق ازدواج خانواده را گسترش می‌دادند و شبکه‌های گسترده‌ای از خویشاوندان شکل می‌دادند که وظایف اقتصادی و اجتماعی مهمی بر عهده داشتند، مانند ساخت مدرسه و حل اختلافات؛ وظایفی که در اروپا ممکن بود کلیسا عهده‌دارشان باشد.

این ساختار پایه‌ای اقتصادی و اجتماعی حتی از آشفتگی‌های دهه‌های۱۹۵۰ تا ۱۹۷۰ جان سالم به در برد، زمانی‌که رژیم کمونیستی جدید مردم را تشویق می‌کرد در خوابگاه‌ها (دور از خانواده، حتی همسرشان) زندگی کنند و فرزندانشان را به مهدکودک‌ها و مدارس شبانه‌روزی دولتی بفرستند تا بهره‌وری نیروی کار افزایش یابد اما امروزه خانواده چینی در بحران است؛ بحرانی ناشی از کاهش شدید نرخ باروری. این نرخ از ۵۱/‏۷‌فرزند به ازای هر زن در سال۱۹۶۳(بالاترین نرخ در دوران مدرن) به تنها یک فرزند در سال۲۰۲۳ کاهش یافته است. این فروپاشی جمعیتی اقتصاد، جامعه و سیاست چین را در معرض خطر قرار داده است. ریشه‌های مشکل باروری چین عمیق هستند. جمعیت این کشور بین سال‌های۱۹۰۰ تا ۱۹۷۹ از ۴۰۰‌میلیون به ۹۶۹میلیون‌نفر بیش از دوبرابر شد. در این دوره کمبود غذا بسیار رایج بود، تاجایی‌که چین به «سرزمین قحطی» معروف شد. بین سال‌های ۱۹۵۹ تا ۱۹۶۱، چین بدترین قحطی ثبت‌شده در تاریخ را تجربه کرد که در اثر تراکم بالای جمعیت و سیاست‌های اشتباه دولتی، بین ۲۰ تا ۴۵‌میلیون‌نفر جان باختند. از دهه‌۱۹۷۰، دولت چین قوانین سختگیرانه‌ای برای کنترل جمعیت تصویب کرد که برای دهه‌ها، بیشتر خانواده‌های چینی را به داشتن تنها یک فرزند محدود کرد. این قوانین تنها بخشی از داستان‌ هستند. اگرچه سیاست معروف تک‌فرزندی در سال۲۰۱۶ به داشتن دو فرزند و در سال۲۰۲۱ به سه فرزند تغییر یافت، نرخ باروری همچنان افزایش نیافته است. برخلاف کشورهای دیگری که با نرخ پایین باروری مواجه‌ هستند- مانند ژاپن و کره جنوبی-  چین هنوز یک کشور فقیر به‌شمار می‌رود. طبق آخرین آمار سال۲۰۲۲، درآمد قابل تصرف سرانه در مناطق شهری برای ۹۴۴میلیون‌نفر، تنها ۲۲۴/‏۶‌دلار در سال(معادل ۱۷دلار در روز) و در مناطق روستایی برای ۴۶۵‌میلیون‌نفر، فقط ۷۷۷/‏۲‌دلار (۶/‏۷‌دلار در روز) بوده است. این رقم در ایالات‌متحده ۵۸۹/‏۶۳‌دلار است. حتی با در نظر گرفتن قیمت‌های بالاتر در آمریکا، این اختلاف چشمگیر است. حال اگر فرصت‌های محدود اقتصادی برای جوانان – حتی افراد دارای مدرک دانشگاهی‌- را هم در نظر بگیریم، درمی‌یابیم که بسیاری از خانواده‌های چینی توان مالی داشتن فرزند بیشتر را ندارند. نسل جدید والدین چینی با مانع روانی دیگری نیز مواجه هستند؛ نداشتن تجربه مستقیم از زندگی در خانواده‌های پرجمعیت. بیشتر آنها تنها فرزند خانواده‌هایی بوده‌اند که هردو والدشان نیز تنها فرزند بوده‌اند، در کنار چهار پدربزرگ و مادربزرگ. آنها خواهر یا برادر یا حتی پسرعمو و دخترعمو نداشتند اما مراقب‌های بزرگسال زیادی داشتند. در نتیجه بسیاری از آنها به خانواده‌های بزرگ علاقه‌ای ندارند و حتی تصور آن برای‌شان دلهره‌آور است.

همین مراقب‌های بزرگسال، به‌ویژه در دوران سالمندی، به شدت وابسته‌اند. نسل کوچک و رو به کاهشِ چینی‌های در سن کار، در بازاری با فرصت‌های شغلی اندک و دستمزدهای پایین، باید از جمعیتی بزرگ و در حال رشد از بازنشستگان حمایت کند؛ افرادی که دسترسی محدودی به مستمری و خدمات درمانی دارند. این مسوولیت‌ها فقط مالی نیست بلکه شامل حمایت‌های جسمی و عاطفی هم می‌شود. انگار این کافی نیست: هر جوان تنها مایه افتخار والدین و پدربزرگ‌ و مادربزرگ‌هایش است؛ کسانی که تمام زندگی خود – زمان، انرژی و پولشان- را صرف موفقیت او کرده‌اند. اکنون این جوانان باید در قبال فداکاری‌هایی که برای فرزندانی که هیچ‌گاه به دنیا نیامدند انجام شده، پاسخگو باشند.

این بار مسوولیت از کودکی آغاز می‌شود. زمین‌های بازی عمدتا خالی هستند و پارک‌ها بیشتر از بازنشستگان پر هستند، حتی بعد از مدرسه یا آخر هفته‌ها. کودکان به‌جای بازی در فضای باز، در خانه مشغول درس خواندن هستند. این فشار ممکن است عامل افزایش نرخ افسردگی و خودکشی در میان نوجوانان و جوانان باشد. وضعیت در آینده احتمالا بدتر خواهد شد. رشد اقتصادی کند- ‌که پیش از این نرخ بیکاری جوانان را به بالاترین سطح تاریخی رسانده- همچنان بازار کار را محدودتر خواهد کرد، رقابت برای فرصت‌های شغلی اندک را تشدید خواهد کرد و توان دولت برای افزایش مستمری‌ها را کاهش خواهد داد. دولت چین منافعی جدی در حل بحران خانواده دارد.

مشکلات اقتصادی و اجتماعی معمولا به‌شکل غیرقابل پیش‌بینی تکامل می‌یابند و می‌توانند به‌آسانی به بی‌ثباتی سیاسی بینجامند. اگرچه دولت مجموعه‌ای گسترده از سیاست‌ها را برای تشویق خانواده‌ها به داشتن فرزند اجرا کرده‌– ازجمله مشوق‌های مالی‌– نرخ باروری همچنان پایین است. تمدنی که حول خانواده و شبکه‌های خویشاوندی ساخته شده، چگونه در قالب ملتی از افراد بدون خواهر و برادر و پسرعمو/‏دخترعمو ادامه خواهد یافت؟ زندگی سالمندان چگونه خواهد بود وقتی جوانی برای مراقبت از آنها وجود ندارد؟ آیا چینی‌های عادی‌– که خانواده را هم فضیلت می‌دانند و هم شیوه‌ای از زندگی‌– می‌توانند بدون فرزند احساس رضایت کنند؟ درحالی‌که شبح آشفتگی اجتماعی و اقتصادی سایه انداخته، باید به این پرسش‌ها پاسخ داده شود.

وب گردی