بازی سیاسی ترامپ با پوتین

محمدرضا ستاری– زمانی که دونالد ترامپ برای دومینبار در دیماه سال گذشته رییسجمهور آمریکا شد، رویکردی کاملا متفاوت و مغایر با سیاستهای بایدن نسبت به روسیه اتخاذ کرد. او نهتنها مدعی بود که جنگ را ظرف ۲۴ساعت به پایان میرساند، بلکه بعد از استقرارش در کاخ سفید سیاست نزدیکی با پوتین و تحتفشار قرار دادن اوکراین و متحدان اروپایی را در دستور کار قرار داد. نقطه اوج این اتفاق زمانی بود که ترامپ و تیمش از جمله معاون و وزیر خارجه دولتش جلوی دوربینهای تلویزیونی شروع به تحقیر زلنسکی کردند. در آن زمان بود که این موضوع در پیوند با سیاست تعرفهای ترامپ، باعث شد تا برخی از مقامات و تحلیلگران اروپایی اعلام کنند، ترامپ، غرب را به روسیه فروخته است.
در واقع ترامپ از زمان روی کار آمدنش، شش بار با پوتین گفتوگو کرده و همزمان به اوکراین فشار آورده که مذاکرات آتشبس با مسکو را آغاز کند. با این حال طی یک ماه گذشته گویا ماه عسل سیاسی ترامپ و پوتین پایان یافته است زیرا او دو مرتبه در طول روزهای گذشته گفته که از پوتین ناامید شدهام.
ترامپ در ماه گذشته میلادی نیز در شبکه اجتماعی تروث سوشیال و بعد از آنکه توافق معدنی با اوکراین را منعقد کرد، به صراحت نوشت: پوتین کاملا دیوانه شده است! بیدلیل افراد زیادی را میکشد. او در اظهارنظری دیگر در ماه جولای افزود: به نظر میرسد که پوتین فقط میخواهد تا آخر برود و همینطور مردم را بکشد.
در همین رابطه مجله نشنال اینترست روز گذشته در گزارشی آورده است: در چنین شرایطی وانگ یی، وزیر خارجه چین به همتای اروپاییاش گفته که پکن نمیتواند شکست روسیه در اوکراین را بپذیرد زیرا در آن صورت تمرکز کامل آمریکا به سمت چین خواهد رفت.
وزیر خارجه اوکراین، آندری سیبیها نیز در رسانههای اجتماعی تاکید کرد که این جنگ ماهیتی جهانی دارد و از مشارکت نیروهای کرهشمالی و صنعت چین در حمایت از حملات روسیه خبر داد. در نتیجه این اظهارنظرها نشان میدهد که جنگ اوکراین از یک جنگ منطقهای در حال تبدیل شدن به موضوعی بینالمللی از اروپا تا خاورمیانه، اقیانوس آرام و شرق آسیاست.
در همین رابطه و در حالی که لحن ترامپ نسبت به پوتین تغییر کرده است، برخی کارشناسان معتقدند که حلقه اطراف پوتین اظهارات رییسجمهوری آمریکا را ناشی از دو عامل تفسیر میکنند؛ یکی بار احساسی بیش از حد و دومی لجبازی فردی که به راحتی آنچه کفشهایش را عوض میکند، نظراتش را نیز تغییر میدهد.
اهمیت تحلیل ابهام ترامپ
طبق گزارش نشنال اینترست، پوتین تاکنون تلاش کرده با تحریک غرور ترامپ، وعده دور شدن از چین و پیشنهاد روابط تجاری بهتر با آمریکا او را فریب دهد اما تمام این تلاشها تنها برای کند کردن یا توقف کمکهای نظامی آمریکا به اوکراین بوده تا در میدان جنگ، فضای مناسبی برای روسیه جهت نابودی اوکراین ایجاد شود. با این حال، پوتین اصلی ساده را نادیده گرفت است؟ اینکه به سادگی نمیتوان یک بولفزن حرفهای را گول زد.
ترامپ اخیرا اظهار داشته که پوتین کلی حرف مفت تحویلمان میدهد؛ اگر بخواهید حقیقت را بدانید همیشه با ما مؤدب است اما اینها هیچ معنایی ندارند. معاون اول او، جیدی ونس نیز گفته که پوتین در مذاکرات صلح زیادهخواهی کرده است.
در نتیجه در گام اول میتوان نتیجه گرفت که آمریکا به عنوان بزرگترین برنده جنگ اوکراین، تنها در صورتی مایل به پایان دادن به آن است که مطابق با رویه و خواست ایالات متحده آتشبس و مذاکرات صلح پیش برود.
از سوی دیگر پوتین و ترامپ در حالی صحبت از منافع تجاری میکردند که در واقعیت، بازسازی اقتصاد انرژی روسیه به طور کلی با منافع آمریکا در صادرات انرژی ناسازگار است.
برخی متحدان اروپایی آمریکا گلهمند هستند که دکترین صلح ترامپ که با قلدری قرار است پیش برود، نادیده گرفتن دوستان و امتیاز قائل شدن برای دشمنان است.
با این حال برخی تحلیلگران محافظکار آمریکایی معتقدند، اروپاییها در حالی اکنون گلایه دارند که خودشان سالها در حال مراوده و دوستی با پوتین و شی بودهاند.
بنابراین برخی تحلیلگران مدعی هستند، ترامپ اکنون در حال اجرای این گفته چرچیل است که آمریکا پس از امتحان تمام گزینهها، در نهایت کار درست را انجام میدهد.
در واقع استدلال آنها این است که او بیش از هر رییسجمهور دیگری برای دلجویی از پوتین تلاش کرد اما این کار بیفایده بوده است. در نتیجه پوتین از این حسننیت سوءاستفاده کرده و نشان داد که همچنان منافع روسیه با ایالاتمتحده در تضاد قرار دارد.
به همین دلیل است که چرخش فعلی ترامپ را میتوان نوعی الگوبرداری از رونالد ریگان رییسجمهوری وقت آمریکا تعبیر کرد؛ جایی که او متعقد بود در مقابل اتحاد جماهیر شوروی باید با قدرت ایستاد.
بنابراین طبیعی است که ترامپ هر چند به متحدان آمریکا فشار وارد میکند اما در موضوع جنگ در نهایت پشت سر متحدان خود یعنی اوکراین و اروپا قرار بگیرد زیرا از سوی مقابل متحدان روسیه تمام تلاش خود را برای عدم پیروزی اوکراین در جنگ انجام میدهند.
در واقع سیاست نزدیکی ترامپ به پوتین در اول کار را میتوان نوعی تاکتیک محسوب کرد؛ تاکتیکی که در راستای استراتژی اصلی یعنی محوریت غرب اجرا شده و مقامات ایالات متحده فارغ از هر رییسجمهوری که بر سر کار باشد، بهخوبی میدانند که جایگزینی تاکتیک به جای استراتژی در میانمدت و بلندمدت برای ایالاتمتحده آمریکا عواقب و هزینههای زیادی درپی خواهد داشت.
میتوانی مسکو را بزنی؟
در چنین شرایطی و در حالی که ترامپ مجوز ارسال سلاحهای آمریکایی به اوکراین را صادر کرده، روز گذشته روزنامه فایننشاالتایمز در گزارشی آورده که ترامپ در تماس تلفنی با ولودمیر زلنسکی، رییسجمهوری اوکراین به او گفته اگر سلاحهای لازم را دریافت کنی میتوانی عمق خاک روسیه به خصوص مسکو را هدف قرار دهی؟ این موضوع از آنجا حائز اهمیت است که ترامپ با هر دو طرف ماجرا مشغول بازی بوده و در حین این بازی سعی میکند به مقتضای شرایط از هر کدام امتیازاتی بگیرد.
به عنوان مثال رفتار او با زلنسکی و تهدید به اینکه جنگ اوکراین جنگ بایدن است نه من، نهتنها اروپاییها و ناتو را متقاعد کرد که بودجه نظامی خود را افزایش دهند و با خرج خود از آمریکا سلاح خریده و به کییف بدهد، بلکه یک توافق معدنی مهم نیز با اوکراین امضا کرد.
حالا هم به نظر میرسد نوبت پوتین رسیده تا با اعمال فشار بر کرملین امتیازات به مراتب استراتژیکتری از مسکو دریافت کند. در این راستا اگر به شرایط دقت کنیم، میبینیم که این راهبرد به صورت گامبهگام پیش میرود. یعنی در ابتدا، روسیه تهدید به اعمال تعرفه و تحریمهای بیشتر شده و حالا پس از هدف قرار گرفته شدن بمبافکنهای استراتژیک روسیه که در نوع خود حامل پیام مهمی به پوتین بوده، قرار است حجم سلاحهای غربی روانه اوکراین شوند.
در نتیجه به نظر میرسد طی روزهای آینده، ترامپ چند اقدام را در دستور کار خود قرار دهد. نخست طرح تحریمهای بیشتر علیه روسیه در کنگره، دوم ارسال تسلیحات پیشرفته به اوکراین و سوم طرح کردن زمزمههایی از قبیل لزوم عضویت اوکراین در ناتو.