30 - 05 - 2017
بازار سرمایه ناتوان، بازار پول نگران
غلامرضا کیامهر- سالیان متمادی است که دولتهای ما با ایجاد انواع محدودیتها برای بانکها و نرخ سود آنها به زعم خودشان میخواهند نقدینگی موجود در جامعه را از بازار پول به سوی بازار سرمایه تغییر دهند و سالهاست داریم مینویسیم و هشدار میدهیم که روانشناسی رفتاری اکثریت قریب به اتفاق صاحبان نقدینگی خرد و متوسط در کشور ما با آنچه در جوامع غربی و اقتصادهای آزاد مشاهده میکنیم، متفاوت است و بانکمحور بودن اقتصاد ما هم ریشه در همین روانشناسی رفتاری صاحبان نقدینگی دارد. در آن جوامع خرید و فروش سهام در بازار سرمایه به یک فرهنگ فراگیر تبدیل شده همچنان که خرید انواع بیمههای عمر و زندگی و حوادث برای مردم آن جوامع یک ضرورت اجتنابناپذیر است در حالی که خرید این نوع بیمهنامهها جایی در سبد هزینه درصد بسیار بالایی از شهروندان و خانوارهای ایرانی ندارد ولی متاسفانه سیاستگذاران نظام بانکی ما در تصمیمگیریهای خود توجهی به روانشناسی رفتاری دارندگان نقدینگی خرد و متوسط در جامعه ما نشان نمیدهند و با این بیتوجهیها موجبات بیثباتی نظام بانکی و نگرانی سپردهگذاران در بانکها را فراهم میسازند که تازهترین این تصمیمگیریها مربوط به ادغام بانکها در یکدیگر است بیآنکه به مردم بگویند کدام بانکها و در چه زمانی قرار است در هم ادغام شوند هرچند پرداختن به این امر مهم بحث جداگانه و مفصلی را میطلبد.
رویگردانی دارندگان نقدینگی خرد و متوسط از سرمایهگذاری در بازار معاملات سهام دلایل گوناگونی دارد که نخستین و مهمترین آن شفاف نبودن معاملات بورس و وضعیت واقعی سهام شرکتهایی است که در بورس به معرض فروش گذاشته میشوند. دومین دلیل شفاف نبودن فعالیتهای اقتصادی بنگاههایی است که یا در مالکیت دولت هستند یا در مالکیت نهادها و ارگانهایی که دولت اشراف و نظارت لازم را بر عملکرد مالی آنها ندارد. یکی دیگر از دلایل بیمیلی اکثریت قریب به اتفاق دارندگان نقدینگی خرد و متوسط از فعالیت در بازار سرمایه، عدم اعتماد آنها به صورتهای مالی شرکتهای بورسی و گزارش عملکردی است که آنها در مجامع سالانه خود به سهامداران ارائه میدهند و در کمال تاسف مدیران و مسوولان بازار سرمایه هم به دلیل عمر مدیریتی کوتاهمدتی که دارند، تلاش لازم را برای شفافسازی امور و جلب اعتماد دارندگان نقدینگی به عملکرد این بازار به خرج ندادهاند. از دیگر دلایل عدم گرایش افراد دارای نقدینگی بلااستفاده از ورود به بازار معاملات سهام، عدم دسترسی سهل و آسان آنها به کارگزاریها و مراکز خرید و فروش سهام است که این وضعیت درست در نقطه مقابل وفور شعب بانکهای خصوصی و دولتی در سطح تمام شهرهای بزرگ و کوچک و بعضا حتی در روستاهای کشور قرار دارد. چنین وضعیتی به علاوه مزیتهای دیگر سپردهگذاری در بانکها، به دارندگان نقدینگی امکان میدهد هر زمان که اراده کنند در شعبه بانکی نزدیک به محل کار یا سکونت خود اقدام به سپردهگذاری کنند و بدون دغدغه و نگرانی سود سالانه ثابت و مشخصی را بابت سپردههای خود دریافت دارند حال آنکه برای فعالان خرد و کلان بازار سرمایه در کشور ما چنین اطمینانخاطری وجود ندارد. اضافه بر اینها با گسترش چشمگیر بانکداری الکترونیکی در کشور ما در سالهای اخیر آن دسته از سپردهگذاران و مشتریان بانکها که به قدر کافی با اینترنت و کاربریهای آن آشنایی دارند، حتی میتوانند بدون نیاز به حضور در شعب بانکها از بسیاری از خدمات بانکی در سفر و حضر استفاده کنند. دلایل بسیار دیگری درخصوص شکلگیری روانشناسی رفتاری دارندگان نقدینگی در کشور ما با محوریت سپردهگذاری در بانکها و رویگردانی از فعالیت در بازار سرمایه وجود دارد که یکی از آنها حبابی شدن ناگهانی قیمت سهام برخی از شرکتها و تشکیل صفهای طولانی برای خرید سهام شرکتهایی خاص و کوتاهزمانی بعد ترکیدن حباب و تشکیل صفهای فروش سهام همان شرکتها در بورس است که تاکنون هیچگونه اطلاعرسانی شفاف و توضیحات قانعکنندهای از سوی گردانندگان بورس به افکار عمومی داده نشده و همه چیز در پرده ابهام باقی مانده است. حتی کارگزاریهای تاسیسشده از سوی بانکها هم تحت تاثیر همین ابهامها و عدم شفافیتها از این قاعده کلی مستثنی نبودهاند. به خاطر همین عدم شفافیتهاست که مشاهده میکنیم امروز صرفا گروههای خاصی از جامعه و صاحبان نقدینگی سرمایه خود را در خرید و فروش سهام شرکتها به کار انداختهاند.
ادامه در همین صفحه
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد