بازارها در نوسان جنگی!

جهانصنعت- افزایش اخیر تنشها میان ایران و رژیم صهیونیستی است که بهطور قابلتوجهی بر قیمت طلا و نفت تاثیر گذاشته و نوسانات شدیدی را در بازارهای مالی ایجاد کرده است. در پی این تنشها، قیمت طلا بهعنوان یک دارایی امن به بالاترین سطح خود در دو ماه اخیر رسید و سرمایهگذاران بهدنبال پناهگاهی مطمئن برای سرمایههای خود هستند.
این تحولات نهتنها بهدلیل نگرانیهای فزاینده از احتمال بروز درگیریهای بیشتر در خاورمیانه، بلکه بهعنوان یک واکنش طبیعی به حوادث سیاسی و اقتصادی تعبیر میشود. در واقع، هر گونه عدم اطمینان در عرصه بینالمللی معمولا منجر به افزایش تقاضا برای طلا میشود، زیرا سرمایهگذاران به دنبال حداکثر کردن امنیت سرمایههای خود هستند. بهعلاوه، افزایش قیمت نفت بهدلیل احتمال اختلال در عرضه و نگرانی از پیامدهای جنگ بر صنایع انرژی، میتواند به افزایش هزینههای زندگی و فشار بر اقتصاد جهانی منجر شود.
در این شرایط، بازارهای مالی جهانی بهدقت در انتظار تصمیمات سیاست پولی بانکهای مرکزی، بهویژه فدرالرزو آمریکا، قرار دارند. تحلیلگران بر این باورند که تغییرات در نرخ بهره میتواند تاثیرات قابلتوجهی بر روند بازارها داشته باشد. بهویژه، دادههای اقتصادی اخیر و تحولات سیاسی میر توانند بهطور مستقیم بر تصمیمات سرمایهگذاران تاثیر بگذارند و آنها را در اتخاذ استراتژیهای سرمایهگذاری خود دچار تردید کنند.
شرکتهای بورسی نیز تحت تاثیر این تحولات قرار گرفتهاند و عملکرد آنها بهطور مستقیم با وضعیت کنونی بازارها مرتبط است. برخی از شرکتها بهدلیل فشارهای ناشی از افزایش تنشها و نوسانات قیمتها، با چالشهای جدی مواجه شدهاند، در حالی که دیگر شرکتها، بهویژه در بخش انرژی و تسلیحات، از این وضعیت بهرهبرداری کرده و ارزش سهامشان افزایش یافته است.
با توجه به این عوامل، در ادامه این مطلب به بررسی دقیقتر وضعیت کنونی بازار طلا، نفت و بورسها و تاثیرات آن بر اقتصاد جهانی خواهیم پرداخت.
روزهای سبز طلا
در پی افزایش تنشهای اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی، قیمت طلا در بازارهای جهانی به بالاترین حد خود در دو ماه گذشته رسید. این جهش قیمتی نهتنها نشانهای از نگرانی فزاینده سرمایهگذاران نسبت به احتمال بروز درگیریهای بیشتر در منطقه است، بلکه بهعنوان یک واکنش طبیعی به حوادث و تحولات ژئوپلیتیکی نیز تعبیر میشود. در معاملات روز دوشنبه، بهای هر اونس طلا به ۸۹/۳۴۲۸ دلار رسید و این در حالی است که قیمت طلای آمریکا نیز با کاهش ۱/۰درصدی به ۱۰/۳۴۴۸ دلار رسید. این افزایش قیمت طلا به وضوح نشاندهنده تقاضای بالای این فلز گرانبها بهعنوان یک دارایی امن در برابر عدم قطعیتها و بحرانهای جهانی است که سرمایهگذاران به آن روی میآورند.
تحلیلگران بازار، بهویژه کلوین وانگ، تحلیلگر ارشد بازار آسیا-اقیانوسیه در شرکت OANDA، به وضوح اشاره کردهاند که افزایش ریسک ژئوپلیتیکی ناشی از درگیری مستقیم ایران و رژیم صهیونیستی، بهطور قابلتوجهی تقاضا برای طلا را بهعنوان یک پناهگاه امن بالا برده است. او همچنین پیشبینی کرد که روند صعودی قیمت طلا در کوتاهمدت ادامه خواهد داشت و سطح مقاومتی بعدی ممکن است به ۳۵۰۰ دلار برسد. این پیشبینیها بهدلیل شرایط پرتنش و ناامنی در منطقه، بهویژه با توجه به حملات اخیر میان دو کشور، اعتبار بیشتری پیدا کرده است. این حملات به کشته و زخمی شدن تعدادی از غیرنظامیان منجر شده و نگرانیها در مورد وقوع یک جنگ منطقهای جدیتر را افزایش داده است.
در این میان، دونالد ترامپ، رییسجمهور سابق آمریکا، نیز در اظهارنظری نسبت به تشدید درگیریها ابراز نگرانی کرد و گفت: «امیدوارم ایران و رژیم صهیونیستی بتوانند به توافقی دست یابند، اما گاهی کشورها باید ابتدا بجنگند تا به تفاهم برسند.» این اظهارات، بهنوعی نشاندهنده دشواریهای دیپلماتیک در حل و فصل این بحرانهاست و به نگرانیهای سرمایهگذاران دامن میزند. واژههای او بهروشنی بیانگر این واقعیت است که در چنین شرایطی، گفتوگو و دیپلماسی ممکن است بهجای حل بحران، به افزایش تنشها بینجامد.
تحولات اخیر در منطقه نشاندهنده این است که تنشهای ژئوپلیتیکی میتواند تاثیرات عمیق و گستردهای بر بازارهای جهانی داشته باشد. بازار طلا بهعنوان یک دارایی امن و محافظ در برابر نوسانات اقتصادی و سیاسی، بهسرعت به این تغییرات پاسخ میدهد. در واقع، هرگونه عدم اطمینان در عرصه بینالمللی معمولا منجر به افزایش تقاضا برای طلا میشود، زیرا سرمایهگذاران به دنبال حداکثر کردن امنیت سرمایههای خود هستند.
در همین راستا، علاوه بر طلا، سایر بازارهای مالی نیز بهطور قابلتوجهی تحت تاثیر این تحولات قرار گرفتهاند. برای نمونه، قیمت نفت نیز در پی نگرانیها از اختلال در عرضه نفت بهدلیل تنشهای سیاسی در خاورمیانه، دچار نوسانهای شدید شده است. افزایش قیمت نفت بهدلیل نگرانی از وقوع جنگ و اختلال در صادرات نفت از طریق تنگه هرمز، میتواند به افزایش قیمتهای انرژی و در نتیجه، افزایش هزینههای زندگی برای مصرفکنندگان منجر شود.
بهعلاوه، این وضعیت میتواند بهطور مستقیم بر سیاستهای اقتصادی کشورهای مختلف تاثیر بگذارد. کشورهای وابسته به واردات انرژی، بهویژه ایالات متحده، ممکن است با افزایش هزینههای انرژی و در نتیجه، افزایش تورم مواجه شوند. این امر میتواند فشار بیشتری به دولتها برای اتخاذ تصمیمات اقتصادی و مالی مناسب وارد کند.
همزمان با تحولات اخیر در خاورمیانه و افزایش تنشهای بین ایران و رژیم صهیونیستی، بازارهای جهانی به دقت در انتظار تصمیمات سیاست پولی بانکهای مرکزی، بهویژه فدرالرزو آمریکا، قرار دارند. فدرالرزو قرار است روز چهارشنبه آینده در مورد نرخ بهره تصمیمگیری کند و پیشبینیها نشان میدهد که ممکن است نرخ بهره بدون تغییر باقی بماند. با این حال، سرمایهگذاران بهدنبال نشانههایی برای احتمال کاهش نرخها در ماههای آینده هستند. دادههای تورمی اخیر که کمتر از حد انتظار بودند، احتمال دو نوبت کاهش نرخ بهره تا پایان سال جاری را تقویت کرده و شروع این روند از سپتامبر دور از ذهن نیست. این مسائل اقتصادی همواره در کنار تحولات سیاسی و نظامی منطقه اهمیت بیشتری پیدا میکنند و میتوانند بهطور مستقیم بر تصمیمات سرمایهگذاران تاثیر بگذارند.
صعود قیمت نفت، در همه جا و سریع
در کنار افزایش قیمت طلا که بهعنوان یک دارایی امن در زمانهای بحران شناخته میشود، قیمت نفت نیز تحت تاثیر نگرانیها از گسترش جنگ میان رژیم صهیونیستی و ایران و احتمال اختلال در صادرات نفت از طریق تنگه هرمز بهطور قابلتوجهی افزایش یافته است.
همزمان با بالاگرفتن تنشهای منطقهای، بازارهای جهانی خیلی زودتر از بورس ایران واکنش نشان دادند. نخستین واکنشها از بازار نفت آغاز شد. طلای سیاه که در ماههای اخیر تحت فشار عرضه و تقاضا قرار داشت، با انتشار خبرهای اولیه بهسرعت به سمت کانال ۸۰ دلاری صعود کرد. هرچند تا پایان روز بخشی از این صعود تعدیل شد، اما نکته مهم، نه فقط رشد قیمت بلکه شدت و سرعت واکنش بازار بود.در نگاه تحلیلگران جهانی، هر زمان که پای تنگه هرمز به میان بیاید، ماجرا از یک بحران منطقهای فراتر میرود. این گذرگاه حیاتی، محل عبور بیش از یکپنجم نفت جهان است و هرگونه تهدید برای امنیت آن، ریسکهای حملونقل، بیمهگذاری و قیمتگذاری را تحت تاثیر قرار میدهد. بانکهای سرمایهگذاری بینالمللی، از جمله گلدمن ساکس و جیپی مورگان، در تحلیلهای فوری خود تاکید کردهاند که وضعیت منطقه میتواند مسیر قیمت نفت را برای ماهها تغییر دهد.اما داستان فقط به نفت محدود نیست. طلای جهانی، بهعنوان پناهگاه سنتی سرمایهگذاران در بحران، رشد کرده است. دلار نیز تقویت شده و سرمایهها از بازارهای سهام به داراییهای امن منتقل شدهاند. شاخص ترس بازار آمریکا (VIX) تنها در عرض یک روز جهشی خیرهکننده را تجربه کرده که نشانهای از نگرانی عمیق سرمایهگذاران است.بازده اوراق خزانهداری آمریکا نیز کاهش یافته؛ یعنی پولها به سمت داراییهای بدون ریسک حرکت کردهاند. این موضوع برای فدرالرزرو یک علامت مهم است. نهاد پولی آمریکا که پیشتر در فکر کاهش نرخ بهره برای مهار رکود احتمالی بود، حالا شاید مجبور شود بهخاطر تورم ناشی از گرانی انرژی، در موضع انقباضی باقی بماند. این دوگانگی میتواند چالشهای بیشتری برای بازارهای نوظهور از جمله ایران ایجاد کند.
قیمت هر بشکه نفت خام برنت به ۰۷/۷۵ دلار و نفت خام آمریکا به ۹۶/۷۳ دلار رسید. این افزایش قیمتها بهویژه پس از حمله رژیم صهیونیستی به تاسیسات نفت و گاز ایران و نگرانی از افزایش قیمت بنزین در آمریکا اهمیت بیشتری پیدا کرده است. در حقیقت، هرگونه اختلال در عرضه نفت ایران میتواند به ناپایداری جدی در بازارهای جهانی انرژی منجر شود.
براساس گزارشهای منتشر شده، اگر ایران تصمیم بگیرد که تنگه هرمز را ببندد، قیمت نفت میتواند بین ۸ تا ۳۱ دلار در هر بشکه افزایش یابد. این پیشبینیها نهتنها بر قیمت نفت، بلکه بر اقتصاد جهانی تاثیرات عمیقی خواهد داشت و میتواند به افزایش تورم در سطح جهانی منجر شود. ایران بهعنوان یکی از تولیدکنندگان اصلی نفت در جهان شناخته میشود و هرگونه اختلال در عرضه نفت این کشور میتواند به افزایش قیمتها و ناپایداری در بازارهای انرژی منجر شود.
با آغاز هفته معاملاتی، بازارهای مالی جهانی بهوضوح تحت تاثیر این تحولات قرار گرفتهاند. از بورسهای آسیایی گرفته تا بازار نفت و طلا، همه به نوعی نوسان و واکنش نشان دادهاند. بهعنوان مثال، ارزش شِکِل (واحد پول رژیم صهیونیستی) به پایینترین سطح خود در ۱۱ ماه گذشته رسیده است که این خود نشاندهنده کاهش اعتماد سرمایهگذاران و افزایش ریسک سرمایهگذاری در اقتصاد رژیم صهیونیستی است. بازارهای بورس نیز تحت تاثیر این تنشها دچار نوساناتی شدهاند و برخی از شاخصها با افزایش و برخی دیگر با کاهش مواجه شدهاند.
در این میان، دادههای اقتصادی جدید از چین نیز بر بازارها تاثیر گذاشته است. با وجود افزایش ۶.۱درصدی فروش خردهفروشی در ماه مه، تولید صنعتی تنها ۵.۸درصد رشد داشته است که این امر باعث کاهش هیجان در بازار شده است. این دادهها تاثیرات متفاوتی بر روی سرمایهگذاران و تصمیمگیرندگان اقتصادی دارند و نشاندهنده چالشهایی هستند که اقتصاد چین با آنها مواجه است. شاخصهای بورس آسیایی، از جمله شاخص نیکی ۲۲۵ توکیو و شاخص کوسپی سئول، به ترتیب با رشد ۳/۱ و ۸/۱درصدی مواجه شدند. همچنین، بازار ارز نیز تحت تاثیر این تحولات قرار گرفته و دلار آمریکا در برابر ین ژاپن و یورو افزایش یافته است.
در مجموع، این تحولات نشاندهنده آن است که بازارهای جهانی بهشدت تحت تاثیر تنشهای سیاسی و اقتصادی قرار دارند و این وضعیت میتواند بهطور قابلتوجهی بر روند سرمایهگذاریها و تصمیمات اقتصادی در آینده تاثیر بگذارد. سرمایهگذاران باید با دقت تحولات را زیر نظر داشته و تصمیمات خود را براساس اطلاعات و دادههای موجود اتخاذ کنند. در این شرایط، تحلیل دقیق اطلاعات اقتصادی و سیاسی میتواند کلید موفقیت در مدیریت ریسکها و شناسایی فرصتهای جدید باشد.
بورسها در وضعیت سرخ
در شرایط کنونی، بازارهای بورس بهطور قابل ملاحظهای تحت تاثیر تنشهای اخیر قرار گرفتهاند و این تاثیرات به وضوح در عملکرد شرکتهای مختلف مشهود است. شرکتهای مرتبط با سفر و مصرف سوخت، بهویژه در پی افزایش تنشها، با چالشهای جدی مواجه شدهاند. به عنوان نمونه، دو شرکت بزرگ در این حوزه، یعنی کروز کارناوال و یونایتد ایرلاینز، به ترتیب با کاهش ۹/۴ و ۴/۴درصدی در ارزش سهام خود روبهرو شدند. این کاهشها نشاندهنده نگرانی سرمایهگذاران از تاثیرات منفی جنگ و تنشهای ژئوپلیتیکی بر صنعت گردشگری و حملونقل هوایی است.
در مقابل، تولیدکنندگان نفت و شرکتهای تسلیحاتی بهدلیل افزایش تقاضا برای انرژی و تسلیحات در شرایط بحرانی، با افزایش قیمت سهام روبهرو شدهاند. بهعنوان مثال، اکسون موبیل و لاکهید مارتین به ترتیب با افزایش ۲/۲ و بیش از ۳درصدی در ارزش سهام خود مواجه شدند. این افزایش قیمتها نشاندهنده انتظار بازار برای سودآوری بیشتر در وضعیت کنونی است و سرمایهگذاران به دنبال شناسایی فرصتهای جدید در این بخشها هستند.
اثرات این بحران محدود به آمریکا یا اروپا نبوده و در بازارهای منطقهای هم نشانههای اضطراب کاملا مشهود است. در بورس تلآویو، شاخصها بهویژه در بخشهای تکنولوژی، گردشگری و شرکتهای نظامی دستخوش نوسان شدند. ساختار اقتصادی اسرائیل که معمولا در مواجهه با تنشها مقاوم عمل میکند، این بار تحت تاثیر فشار هزینههای نظامی و کسری بودجه، نشانههایی از ضعف را بروز داده است.
در کشورهای حاشیه خلیجفارس نیز، از ریاض تا کویت، بازارها با احتیاط حرکت میکنند. بسیاری از معاملهگران منطقهای نگران افزایش هزینه بیمه و حمل نفت هستند. کشتیرانیها، شرکتهای بیمه و بانکها در حال بازنگری سریع در نرخهای بیمهنامه، زمانبندی صادرات و استراتژیهای مالی خود هستند. از دید تحلیلگران، همین تغییرات غیرمنتظره میتواند بازار انرژی را وارد یک دوره بیثباتی تازه کند؛ دورانی که پیشبینی آن برای سیاستگذاران ایرانی بسیار ضروری است.
علاوه بر این، افزایش قیمت طلا بهعنوان یک پناهگاه امن برای سرمایهگذاران در شرایط بحران، بهروشنی نمایان است. این افزایش قیمت بهدلیل نگرانیها از بالا رفتن تورم ناشی از افزایش قیمت نفت و ناپایداریهای سیاسی، تاثیرات عمیقی بر روی اوراق قرضه خزانهداری آمریکا نیز گذاشته است. اگرچه تورم فعلی نزدیک به هدف ۲درصدی فدرالرزو قرار دارد، اما عواملی نظیر تعرفههای تجاری و افزایش قیمت انرژی میتوانند فشارهای تورمی را تشدید کنند و به تبع آن، سیاستهای اقتصادی را تحت تاثیر قرار دهند.
این تحولات بهروشنی نشان میدهد که جنگ در خاورمیانه میتواند تاثیرات عمیق و گستردهای بر ثبات و چشمانداز اقتصاد جهانی داشته باشد. از افزایش قیمت انرژی و تورم گرفته تا اختلال در تجارت و سرمایهگذاریهای جهانی، شرایط کنونی سرمایهگذاران و شرکتها را در موضع احتیاط و آمادهباش قرار داده است. این وضعیت میتواند به ناپایداریهای بیشتری در بازارهای جهانی منجر شود و در نتیجه، سرمایهگذاران باید بهدقت به تحولات و اخبار اقتصادی و سیاسی توجه کنند، زیرا آینده بازارها بهدلیل تنشهای کنونی بهشدت درهالهای از ابهام فرو رفته است.
در نهایت، این وضعیت نهتنها بر بازارهای مالی بلکه بر زندگی روزمره مردم نیز تاثیرگذار خواهد بود. افزایش قیمتها میتواند به فشار بیشتری بر روی خانوارها و کسبوکارها منجر شود و در نتیجه، نیاز به رصد دقیقتر شرایط اقتصادی و سیاسی احساس میشود. در چنین شرایطی، اتخاذ تصمیمات هوشمندانه و مبتنی بر دادههای دقیق برای سرمایهگذاران و سیاستگذاران از اهمیت ویژهای برخوردار است.
سرمایهگذاران باید بهدقت شرایط را تحلیل کنند و از هرگونه نوسانی در بازارها آگاه باشند، چرا که این نوسانات میتواند بهسرعت تاثیرات عمیقی بر پورتفوی سرمایهگذاریهای آنها داشته باشد. همچنین، سیاستگذاران اقتصادی باید بهدقت به این تحولات واکنش نشان دهند و تدابیر لازم را برای حفظ ثبات اقتصادی اتخاذ کنند. در مجموع، فضای کنونی نیازمند هوشیاری و دقت بیشتری از سوی تمامی بازیگران اقتصادی است تا بتوانند از فرصتها بهرهبرداری کنند و در عین حال از ریسکهای ممکن جلوگیری نمایند.
بازار سرمایه ایران پس از چند هفته روند نزولی، حالا با موقعیتی فوقالعاده پیچیده روبهرو است. در روزهای پیش از جنگ، شاخص کل با کاهش محسوس همراه بود، نقدینگی از بازار خارج شد و بسیاری از نمادها در صف فروش قفل بودند. این در حالی است که با بروز بحران، انتظار میرود گروههای دلاری همچون پتروشیمیها، فلزاتیها و معدنیها با افزایش تقاضا مواجه شوند.
اما نکته مهم این است که چنین رشدی، نه بهواسطه بهبود بنیادهای شرکتها، بلکه از سر فرار سرمایه به سمت داراییهای شبهدلاری است. تحلیلگران هشدار دادهاند که در این شرایط، ممکن است رشد قیمتها موقتی و هیجانی باشد و اگر حمایتی مؤثر صورت نگیرد، بازار خیلی زودتر از انتظار دچار افتی شدید شود.
در چنین فضایی، بسیاری از کارشناسان پیشنهاد میدهند که بازار همچنان تعطیل بماند یا دستکم دامنه نوسان معاملات به ±۱درصد محدود شود. آنها معتقدند این تصمیم میتواند از ایجاد صفهای هیجانی فروش جلوگیری کرده و به بازار فرصت بازگشت تحلیلمحور بدهد. بهویژه اینکه در شرایط فعلی، حتی نوسانهای کوچک هم میتواند موجب افت سنگین شاخص شود. برخی تحلیلها پیشبینی کردهاند که در صورت عدم مدیریت مناسب، شاخص کل بورس ممکن است تا ۸۰هزار واحدی هم سقوط کند؛ موضوعی که نهتنها به اعتماد عمومی آسیب میزند، بلکه میتواند تبعات اجتماعی و اقتصادی گستردهتری در پی داشته باشد.
بازار مشتقه؛ نقطه انفجار یا فرصت کنترل؟
یکی از حساسترین بخشهای بازار سرمایه ایران در این روزها، بازار اختیار معامله است. فعالان این بازار اکنون به دو قطب کاملا متضاد تقسیم شدهاند: فروشندگان آپشنها با بستهشدن بازار مخالفاند، چون موقعیت فروش باز دارند و منتظرند بازار باز شود؛ اما خریداران نگران آن هستند که با باز شدن بازار و افت احتمالی قیمتها، ضررهای هنگفتی متوجهشان شود.
در چنین وضعیتی، اگر بازار بسته بماند، لازم است سررسید قراردادهای اختیار معامله تمدید شود؛ اما اجرای این تصمیم از نظر فنی و حقوقی ساده نیست. از سوی دیگر، اگر بازار باز شود ولی دامنه نوسان محدود شود، شاید تا حدی ریسک کاهش یابد؛ اما همچنان احتمال شوکهای ناگهانی وجود دارد. مسوولان باید تصمیمی بگیرند که نهتنها عدالت معاملاتی را رعایت کند، بلکه از بروز بحران اعتباری در بازار مشتقه هم جلوگیری شود.
در این بازار خاص، حتی یک تصمیم اشتباه میتواند به صفهای تسویه گسترده منجر شود؛ آنهم در شرایطی که بخش عمدهای از فعالان این بازار، افراد حرفهای و با سرمایههای بالا هستند. در نتیجه، تبعات روانی و فنی تصمیمات سیاستگذار باید با دقت بیسابقهای بررسی شود.
از ۱۹۷۹ تا امروز
برای تحلیل بهتر شرایط فعلی، کافی است نگاهی به گذشته بیندازیم. در بحران سال ۱۹۷۹، تنها با تهدید قطع عرضه نفت ایران، دنیا بهسرعت وارد فاز تورمی شدید شد. امروز اما ما با وضعیتی متفاوت و شاید خطرناکتر روبهرو هستیم: هم عرضه در معرض تهدید مستقیم است، هم مسیر انتقال انرژی. این ترکیب، میتواند بهمراتب اثرگذارتر باشد.
برخی اقتصاددانان غربی معتقدند که اگر وضعیت فعلی ادامه یابد، باید در تابستان ۲۰۲۵ منتظر جهش تورمی دوم مشابه دهه ۷۰ میلادی باشیم. این در حالی است که اغلب بانکهای مرکزی جهان هنوز هم با آثار تورم کرونایی و افزایش نرخ بهره درگیرند. جهش قیمت انرژی میتواند این معادلات را پیچیدهتر کند.
از سوی دیگر، چین، هند و اروپا نیز بهشدت به ثبات بازار انرژی وابستهاند. سیاستگذاران این کشورها فعلا سکوت کردهاند، اما بهزودی ناچار خواهند شد موضع مشخصتری اتخاذ کنند. هرگونه تحریم یا اقدام نظامی در منطقه، میتواند موازنههای ژئوپلیتیک را تغییر دهد؛ و این یعنی ورود به دنیایی با قواعد جدید اقتصادی.
بازار، آینه تمامنمای بلوغ ما
فردای بازگشایی، بازار سرمایه ایران نهفقط میزبان معاملهگران بلکه محل آزمون بلوغ جمعی یک ساختار اقتصادی خواهد بود. روز بازگشایی بازار، بیش از آنکه لحظه تصمیمگیری درباره خرید و فروش باشد، روزی است برای سنجش توانایی ما در جدا کردن تحلیل از هیجان.
بازیگران حرفهای احتمالا با احتیاط و تحلیل وارد بازار خواهند شد. اما بخش بزرگی از بازار ممکن است اسیر اخبار، شایعات و جو روانی حاکم شود. رسانهها، تحلیلگران، فعالان حقوقی و حتی ناظران بازار، همگی نقشی حیاتی در هدایت درست این فضا ایفا خواهند کرد.
سوال اصلی این است: آیا میتوانیم این بحران را به یک فرصت برای بازآفرینی اعتماد عمومی و ترمیم ساختار بازار تبدیل کنیم؟ یا باز هم گرفتار تصمیمهای احساسی، واکنشهای هیجانی و اشتباهات پرهزینه خواهیم شد؟
پاسخ به این سوال، نه در فردا، بلکه در هفتههای پیشرو روشن خواهد شد. اما چیزی که مشخص است، اینکه بازار سرمایه ایران در روز بازگشایی، نهفقط نیاز به پول دارد، بلکه بیش از هر چیز، تشنه تدبیر، تحلیل و آرامش است.