5 - 02 - 2017
ایران و آمریکا؛ شرایط عبور از چالش لفظی
در شرایط حاضر طیف متنوعی از موضوعات در بروز شرایط تنازعی ایران و آمریکا نقش دارند. در این ارتباط اصلیترین موضوع همان نگرش ترامپ نسبت به ایران است. به واقع ادبیاتی که رییسجمهور آمریکا و اعضای کابینهاش در روزهای اول کاریشان در قبال ایران به کار میبرند، بیشتر تحتتاثیر گفتمان جورج بوش قرار دارد که بدون تردید ادبیات انعکاس شرایط و حوداثی است که در کنشها و الگوهای رفتاری اخیر دو کشور جاری بوده است.
در این ارتباط اصلیترین موضوع مربوط به نگرش ترامپ نسبت به توافق هستهای غرب با ایران است. او از همان ابتدای اعلام مواضع خود، نگرش مثبتی به توافق هستهای نداشت و آن را بدترین توافق ممکن تاریخ غرب با ایران میدانست. همین نوع نگرش بود که اراده او را برای برهم زدن شرایط برجام و در نهایت پاره کردنش افزایش داده است. در کنار این موضوع، سایر مسایل منطقهای نیز کمک کرده است که شکل جدیدی از شرایط تنازعی در روابط حال حاضر دو کشور بروز کند. این مسایل منطقهای همان موضوعاتی است که در گذشته نیز عامل اصلی تضادها و چالشها بود. در نگاه کابینه ترامپ، ایران شریک نامطمئنی برای مشارکت در سیاست بینالملل است، بنابراین با وجود مواضع اعلامیاش نتوانسته است آمادگی لازم را برای ایفای نقش در ارتباط با امنیت خاورمیانه به دست آورد. به عبارت دیگر، نقش هژمونی ایران دارای رویکردی همسو با سیاست بینالملل نیست و برخلاف آن عمل میکند. در بعد دیگر، همین راهبردشناسان باور دارند که اهمال اوباما در خنثیسازی راهبردهای ایران سبب شده است که تهدیدهای این کشور نسبت به منافع ملی آمریکا تاکنون ادامه یابد، بهگونهای که همین تهدیدها در طیف گستردهای از حوزههای جغرافیایی قابل مشاهده است تا جایی که سبب شده موقعیت آمریکا در منطقه به خطر بیفتد و این کشور نتواند موفقیتی در حل مشکلات امنیتی خود به دست آورد. در این راستا اقدامات سازمان یافته ایران در آزمایشات موشکی و نیز سیاستهای مداخلهجویانه ایران در منطقه از جمله اقدامات تهدیدزایی که مقامات غرب و به ویژه جمهوریخواهان آمریکا به خطرات آن هشدار دادهاند.
بخشی از شرایط بروز تنازعی در روابط ایران و آمریکا بیارتباط با ادبیات تهدیدزای کابینه و خط و نشان کشیدنهای برخی از افراد کلیدی آن نیست. در این ارتباط از همان ابتدا، انتخاب ماک فلین مشاور امنیت ترامپ و جیمز متیوس به عنوان سکاندار وزارت دفاع نشان داد که آنان راهبردهای تهاجمی را در مواجهه با ایران اتخاذ خواهند کرد. در نگاه این دو، ایران در صدد تضعیف جایگاه آمریکا در حوزههایی است که آمریکا در آن منافع حیاتی دارد.
این امر انعکاس تمایل گروههایی در آمریکاست که به دلایل ایدئولوژیک و راهبردی در صدد تغییر در معادله وضع موجود هستند بنابراین برای بیاثر سازی اقدامات ایذایی ایران باید زمینه برای تهدیدات و مشخصا حمله و هجوم نظامی علیه ایران فراهم شود. در شرایط حاضر هم این دو هیچ امید و اعتقادی به اصلاح رفتار ایران ندارند. به این ترتیب وجود این عناصر جنگطلب در کابینه بوش که جز سودای جنگ و ارعاب و وحشت،هنر دیگری در آنها نیست، سبب شده است که اجرای سیاست تعامل و همکاری سازنده با ایران با چالش و مانع مواجه شود. در سطحی دیگر، مسالهای که بیش از همه در خور اهمیت است، نوع نگرش ایران به آمریکاست. در این ارتباط تهران به این واقعیت دست یافته است که واشنگتن صادق نیست بنابراین پیشنهادهای غیر عملی میدهد به امید آنکه ایران آن را رد کند تا به این ترتیب زمینه برای اتخاذ سیاست هژمونیتر آمریکا علیه ایران فراهم شود. واقعیتهای موجود در روابط تاریخ روابط ایران و آمریکا در روزگاران اخیر نشان داده است که هر دو کشور نسبت به اهداف و سیاستهای یکدیگر شک و تردید دارند شرایطی که در حال حاضر رو به افزایش است.
*مدرس علوم سیاسی و روابط بین المللS.Harsani.k@gmail.com
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد