4 - 01 - 2020
ایران- آمریکا؛ پیروزی یا شکست؟
نادر کریمی جونی – آیا ایران به ترامپ اجازه پیروزی میدهد؟ حمله دیروز نظامیان آمریکایی به خودروهای حامل سردار شهید سلیمانی و همراهانش بنا به گفته بسیاری از منابع آمریکایی، تصمیمی یکجانبه از سوی کاخ سفید و بلکه شخص ترامپ بوده است. دیروز منابع ایالات متحده و حتی سناتورهای جمهوریخواه نیز تصریح کردند که برخی افراد در کاخ سفید و پنتاگون تصمیم به ترور سردار سلیمانی گرفته و این تصمیم را بدون اطلاعرسانی به هیات حاکمه آمریکا و حتی مقامات ارشد امنیتی و نظامی به اجرا گذاشتهاند. از این بابت این تصمیم نه یک راهبرد و برنامهریزی سیستمی که هدفگذاری هیجانی و دفعی برای پاسخ به یک نیاز بوده است. قرینه تایید این ادعا خبر برخی رسانههای آمریکایی مانند واشنگتنپست است که گفتهاند تیم اجرا و فرماندهی این عملیات از یک هفته گذشته از ایالات متحده به عراق آمده و بر اجرای این عملیات نظارت کردهاند. این بدان معنی است که ایالات متحده پس از حمله به مقر گردانهای حزبالله عراق، به عنوان یک اقدام احتمالی و برای گام بعدی ترور فرماندهان ارشد حشدالشعبی و ایران را مدنظر قرار داده بود.
پیش از این و در خبری که به سرعت تکذیب شد رسانههای نزدیک به کاخ سفید و اسراییل از کشته شدن سردار حاجیزاده فرمانده هوافضای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در جریان حمله به یک پایگاه نظامی در خاک سوریه خبر داده بودند. گمانهزنی مذکور که از سوی منابع رسمی سپاه تکذیب شد نشان میدهد که در واشنگتن و تلآویو، علاقه زیادی به ترور فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وجود داشته و دارد. به همین دلیل برنامهریزی برای ترور ارشدترین فرمانده نیروهای خارجی سپاه، چندان عجیب و غیرمنتظره نیست.
به لحاظ راهبردی دونالد ترامپ در چندین مرحله از سوی ایران و به ویژه نیروهای نظامی کشورمان تحقیر شده بود از جمله در جریان سرنگون شدن پهپاد آمریکایی بر فراز آبهای سرزمینی ایران. افزون بر این در حملات صورت گرفته علیه آمریکاییها و یا متحدان آمریکا مانند عربستان سعودی به وضوح حمایت ایران از کشور یا نظامیان حملهکننده مشاهده میشود. در تمام این موارد آمریکاییها جز سکوت و تحمل کار دیگری انجام ندادند. این روند در وهله اول به تحقیر دونالد ترامپ انجامید و بسیاری از شهروندان آمریکایی از ترامپ به عنوان کسی که فقط حرف میزند و عمل چندانی ندارد یاد میکردند. به ویژه در ماجرای پهپاد و حمله به تاسیسات نفتی آرامکو، بسیاری از روزنامههای اروپایی و آمریکایی به تمسخر و تحقیر ترامپ پرداختند و از بیعملی و ادعاهای غیرواقعی رییسجمهور ایالات متحده انتقاد کردند.
این روند، رییسجمهور ایالات متحده را در موضع انفعال و ضعف قرار داده بود و بسیاری از ناظران مسائل داخلی امریکا ابراز عقیده میکردند که با این روند ترامپ و جمهوریخواهان نه فقط در جریان استیضاح رییسجمهور در سنا دچار شکست خواهند شد بلکه به احتمال قوی انتخابات پایان امسال را هم به دموکراتها واگذار خواهند کرد. با این سناریو، تدارک حمله به فرماندهان ایرانی و عراقی بیش از آنکه برای پاسخ به ایران باشد برای کسب موفقیت در دو موقعیت مهم استیضاح پایان ژانویه در سنا و انتخابات دور بعدی ریاست جمهوری است.
اما این هدفگذاری موقعی به نتیجه میرسد که ایران و متحدانش به عنوان طرف دیگر منازعه بازی را واگذار کنند؛ امری که نه فقط در گفتار رهبران ایرانی که در عمل ایشان نیز نماد بیرونی نداشته است و پس از آن ترامپ تحریمهای نفتی علیه ایران اعمال کرد. به ناگاه چند کشتی نفتکش در خلیجفارس و سواحل امارات منفجر شدند. پس از آن ایران بر نفوذ خود در سوریه افزود و برای محاصره نیروهای آمریکایی در این کشور و بالاخص آزادسازی مناطق نفتی سوریه برنامهریزی کرد.
همزمان متحدان ایران با هدف قرار دادن آرامکو نه فقط اعتبار نفتی و مالی عربستان در جهان را مخدوش کرد بلکه به لحاظ سیاسی رهبران ریاض را هم به چالش کشید. افزون بر همه اینها ایران با دستگیری آمریکاییها یا شهروندان دوتابعیتی ایرانی- آمریکایی و نیز توقیف کشتی انگلیسی در خلیجفارس و ساقط کردن پهپاد آمریکاییها در خلیجفارس به رفتارها و برنامههای ایالات متحده و همدستانش در خلیجفارس پاسخ داد. اخیرا هم پس از آنکه آمریکاییها در مرز عراق و سوریه، پایگاههای گردانهای حزبالله را بمباران کردند، هواداران ایران به سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد حملهور شدند و آنجا را به آتش کشیده و اشغال کردند. این روند نشان میدهد تهدید رهبری ایران مبنی بر اینکه «اگر یکی بزنید، ده تا میخورید» یا «دوران بزندررویی تمام شده» نه فقط روی کاغذ که در عمل هم درست بوده است.
البته به جهت راهبردی، پاسخ ایران به ایالات متحده باید شناسنامهدار، همارز و قاطع باشد. این پاسخ احتمالا به اسراییل یا سایر متحدان آمریکا در منطقه خلیجفارس داده نخواهد شد چراکه رویه ایران در مورد پاسخ به رفتار بازیگران، پاسخ دقیق و متقابل بوده است. این پاسخ همچنین به گونهای خواهد بود که بر اعتبار ترامپ برای مقابله با استیضاح و حضور در دور بعدی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا تاثیر منفی بگذارد. چه در غیر این صورت ترامپ با مانور روی موفقیتهای کسب کرده در مواجهه با ایران و سایر مسائل دیگر به هدف خود که پیروزی بر دموکراتها و کسب اعتبار اجتماعی نزد افکار عمومی آمریکا به منظور پیروزی در انتخابات آینده ریاستجمهوری است، دست خواهد یافت. در چنین صورتی کفه ترامپ در موازنه پیروزی- شکست سنگینتر خواهد بود.
اکنون باز هم این پرسش مطرح است که آیا ایران به پیروزی ترامپ در منازعه حاضر رضایت خواهد داد؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد