9 - 12 - 2019
اهدای عضو در دوراهی اختیار یا اجبار
فریبرز باقری*- یکی از ویژگیهای بشر در همه دوران و در همه کشورها این است که انسانها نیاز به اثربخشی و نیاز به مهم بودن را در خود احساس میکنند. در برخی موارد اما سیر تحول افراد این امکان را از آنها میگیرد. از همین رو فرد با گذر از مفید بودن فقط بر اثربخش بودن متمرکز میشود. به محض اینکه فرد احساس میکند به هیچ عنوان نمیتواند دیگر حتی اثربخش باشد این اثربخشی را با تخریب عینیت میبخشد. انسان هر چه به شرایط مرگ نزدیک شود این نیاز را بیشتر احساس میکند. در حقیقت احساس چگونگی پاسخ به مفید و موثر بودن هنگام غروب، اواخر هفته، پایان ماه و پایان سال بیشتر گریبان فرد را میگیرد. همچنین نباید غافل شد که این نیاز در زندانهای انفرادی یا لحظههای پایانی عمر برای افراد محسوستر است. این گفتمان با خود که از خود چه ساختهایم و چقدر به آنچه باید میشدیم نزدیک شدهایم موضوعی است که به قطع بر محکوم به اعدام نیز اثر خواهد گذاشت. این احتمال وجود دارد فردی که دست سرنوشت یا حتی عملکرد فردی خودش با او این بازی را کرده که نقش انسانی آزاردهنده به جامعه را بازی کند به دنبال آن باشد که نیاز به اثربخشی و مهم بودن خود را به نوعی مدیریت کند. این احتمال وجود دارد که موضوع اهدای عضو این شانس و موقعیت را در اختیار فرد قرار دهد تا نیاز خود را پاسخ دهند. نکته اساسی و مهم در این شرایط قطعا این است که فرد کاملا بر اساس اختیار و آزادی کامل چنین تصمیمی بگیرد. در چنین شرایطی این تمهید کاملا انسانی است و حس مفید بودن قبل از مرگ را به محکوم القا میکند. این موضوع فقط بر اساس عنصر مهم آزادی و اختیار قابل دفاع است. اما در شرایطی که فرد به کمترین میزان ممکن تحت فشار و خارج از اختیار چنین تصمیمی بگیرد به هیچ عنوان انسانی نیست و در این شرایط میتوانیم دستان کثیف صنعت فروش اعضای بدن را پیدا کنیم که به دنبال بهانه برای سلاخی کردن افراد است. در شرایط آزادانه این روند میتواند ایدهای جالب نیز باشد.
*روانشناس بالینی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد