10 - 11 - 2021
اهدافی که واقعبینانه نبود
در ایران هشت هدف برای خصوصیسازی تعریف شده که بسیار ایدهآلگرایانه و گسترده است. این باعث شده میزان موفقیت ایران نسبت به کشورهایی که اهدافی مثل محدود کردن دامنه فعالیتهای اقتصادی دولت، کاهش بار مالی و رقابتپذیری را دنبال میکردند، کمتر شود.خصوصیسازی برای اولین بار توسط آلمان و با واگذاری بخش قابل توجهی از سهام شرکت فولکس واگن در سال ۱۹۵۷ میلادی آغاز شد. پس از آن، خصوصیسازی مخابرات انگلیس در دوره مارگارت تاچر در سال ۱۹۸۰ میلادی انجام شد و بانکهای بزرگ فرانسه هم توسط ژاک شیراک در همین سالها به بخش خصوصی رسید. پس از این، خصوصیسازی در اروپا، کشورهای آمریکای جنوبی، آسیا و آفریقا ادامه یافت و به یک پدیده بزرگ اقتصادی در دهههای اخیر تبدیل شد. اکنون خصوصیسازی از ارکان سیاست عمومی دولتها در کشورهای درحال توسعه است. نرخ بالای بیکاری، پایین بودن بهرهوری، عدم توازن در تراز پرداختها، کسری بودجه دولتها، کم بودن وصول مالیات از شرکتهای دولتی به دلیل فقدان کارایی در فعالیتهای اقتصادی دولتی و مواردی از این دست، از جمله مهمترین عوامل گرایش کشورها به خصوصیسازی است. کارایی بالاتر، بهبود مزایای فناورانه، توسعه بازار سرمایه، مهار تورم، واقعی شدن هزینه خدمات و محصولات ارائه شده و افزایش درآمد دولت از اهداف اصلی در خصوصیسازی است. به گزارش اتاق بازرگانی تهران، خصوصیسازی به روشهای مختلفی انجام میشود که از جمله آن فروش سهام به عموم مردم، مذاکره و مزایده به سرمایهگذاران خاص، روش قرارداد، فروش سهام به مدیریت و کارکنان، خصوصیسازی از طریق کوپن، فروش داراییها و اموال شرکت، تجدید ساختار و تفکیک واحدهای دولتی و سرمایهگذاری جدید بخش خصوصی در واحدهای دولتی است. یک بررسی ایرانی، روند خصوصیسازی در ایران را با کشورهای انگلستان، آلمان، ایتالیا، فرانسه، ترکیه، مالزی، چک، لهستان، شیلی، در شش شاخص اهداف، روشها، برنامهریزی، آمادهسازی، فرهنگسازی و آموزش و همچنین آثار و پیامدهای آن بررسی کرده است. یافتهها نشان میدهد در ایران هشت هدف برای خصوصیسازی تعریف شده که بسیار ایدهآلگرایانه و گسترده است. این باعث شده میزان موفقیت ایران نسبت به کشورهایی که اهدافی مثل محدود کردن دامنه فعالیتهای اقتصادی دولت، کاهش بار مالی و رقابتپذیری را دنبال میکردند، کمتر شود. اهدافی که در دیگر کشورها برای خصوصیسازی دنبال شده ملموس و اقتصادی بوده درحالی که در ایران هدفگذاری نامناسب و دنبال کردن اهدافی مثل تشویق اقشار مردم به پسانداز و سرمایهگذاری یا گسترش مالکیت در سطح عموم مردم به منظور تامین عدالت اجتماعی، خصوصیسازی را به بیراهه کشانده است. از سوی دیگر ایران در روشهای خصوصیسازی هم با دیگر کشورها تفاوتهایی دارد. از جمله آن بازگرداندن شرکتها و اموال مصادره شده به صاحبان قبلی است که در ایران انجام شده است. همچنین کیفیت روشهای واگذاری مشابه هم در ایران محل تردید است. برای مثال مذاکره یکی از این روشهاست، اما سازوکار پیادهسازی آن در ایران متفاوت از سایر کشورها بوده است. به طوری که ایران از ظرفیت این روش در خصوصیسازی به شکل حداقلی بهره برده و برخلاف سایر کشورها، روش مذاکره در ایران مشروط به ادامه عملیات شرکت، حفظ اشتغال و افزایش سرمایهگذاری جدید نبوده است.
نکته دیگر استفاده از ظرفیت بورس در ایران برای خصوصیسازی و تفاوت آن با سایر کشورهاست. بورس در ایران در عمل در جذب سرمایه خارجی موفق عمل نکرده است. درحالی که بسیاری از کشورهای موفق در خصوصیسازی از مسیر بازار بورس سرمایه خارجی جذب کردند. در مجموع میتوان گفت خصوصیسازی در ایران از نظر شکل و قالب با روشهای خصوصیسازی سایر کشورها شباهتهای زیادی دارد اما از نظر محتوا با سایر کشورها فاصله قابل توجهی داشته است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد