«انویدیا» تنهاترین غول ۴ تریلیون دلاری جهان

جهان صنعت– در دنیای پرشتاب امروز دیگر صرفا منابع طبیعی یا ظرفیتهای تولید صنعتی نیستند که قدرت اقتصادی کشورها یا شرکتها را تعیین میکنند. آنچه در دهههای اخیر به عنوان عامل اصلی رشد اقتصادی و شکلدهنده به آینده بازارهای جهانی ظاهر شده «نوآوری فناورانه» است. شرکتهایی مانند انویدیا، اپل، مایکروسافت و آلفابت نمایندگان اقتصاد نوآوری هستند؛ اقتصادی که برپایه دانش، داده، پردازش و الگوریتم بنا شده است. در این میان جهش بیسابقه انویدیا و رسیدن آن به ارزش بازاری بیش از ۴تریلیون دلار، آن هم بهتنهایی و بدون ادغام یا ائتلاف با شرکتهای دیگر، لحظهای تاریخی در تحولات اقتصاد جهان است. این شرکت اکنون ارزشی برابر با مجموع دو شرکت بزرگ دیگر یعنی آلفابت (شرکت مادر گوگل) و متا (شرکت مادر فیسبوک) دارد؛ مقایسهای که تنها گوشهای از عظمت و نفوذ انویدیا در اقتصاد معاصر را آشکار میکند اما شاید یکی از مهمترین و چالشبرانگیزترین مقایسهها، نه مقایسه انویدیا با دیگر غولهای فناوری آمریکایی بلکه قیاس آن با کل بازار سرمایه ایران باشد؛ بازاری که ارزش تمامی شرکتهای فعال در آن، در بهترین برآوردها به سختی به ۱۰۰ تا ۱۲۰میلیارد دلار میرسد یعنی کمتر از ۳درصد ارزش تنها یک شرکت فعال در حوزه پردازش گرافیکی و هوشمصنوعی.
«انویدیا» موتور اصلی انقلاب هوش مصنوعی
انویدیا از یک شرکت تولیدکننده کارتهای گرافیک برای گیمینگ، به یکی از محورهای اصلی انقلاب چهارم صنعتی بدل شده است. آنچه انویدیا را از دیگر شرکتهای فناوری متمایز میکند، نقش حیاتی آن در توسعه زیرساخت فنی مدلهای هوشمصنوعی است. واحدهای پردازش گرافیکی (GPU) این شرکت، اکنون بهصورت انحصاری در قلب مراکز داده غولهایی مانند آمازون، مایکروسافت، گوگل و متا قرار گرفتهاند. نوآوریهای کلیدی مانند پلتفرم CUDA باعث شدند GPUهای انویدیا نهتنها در صنعت بازی بلکه در مدلسازی علمی، یادگیری ماشین، بیوانفورماتیک، شبیهسازیهای نظامی و پزشکی و اخیرا در پردازشهای عظیم زبان طبیعی و بینایی ماشین نیز حرف اول را بزنند. این فناوریها اکنون بهعنوان بنیانهای اصلی سرویسهایی چون ChatGPT، خودروهای خودران تسلا، فناوریهای نظامی پیشرفته و سیستمهای تجزیهوتحلیل داده در مقیاس تریلیونی مورد استفاده قرار میگیرند. این نفوذ تکنولوژیک باعث شده تا ارزش انویدیا بهمراتب از مرزهای سنتی شرکتهای صنعتی فراتر رود و تبدیل به بازیگری در تراز حکمرانی اقتصادی و حتی ژئوپلیتیکی شود.
آیا ارزش «انویدیا» واقعی است؟
در پاسخ به این پرسش باید به ترکیب بینظیر انحصار تکنولوژیک، تقاضای جهانی و سودآوری فوقالعاده شرکت توجه کرد. انویدیا اکنون بیش از ۸۰تا ۹۰درصد بازار پردازندههای گرافیکی مورد استفاده در هوشمصنوعی را در اختیار دارد. در جهانی که بهسرعت به سوی استفاده گستردهتر از مدلهای مولد، یادگیری عمیق و دادههای کلان پیش میرود، تقاضا برای سختافزارهای انویدیا هر ماه رو به افزایش است. از منظر مالی، نرخ سودآوری ناخالص انویدیا در برخی محصولات از ۷۰درصد فراتر رفته که در میان شرکتهای فناوری بیسابقه است. پیشبینیها نشان میدهد درآمد این شرکت در کمتر از یکسال آینده به بیش از ۱۲۰میلیارد دلار خواهد رسید. با این روند، ارزشگذاری کنونی نهتنها حباب نیست، بلکه حتی ممکن است مقدمه رشدی بیشتر در آینده نزدیک باشد. در نقطه مقابل این رشد خیرهکننده، بازار سرمایه ایران قرار دارد؛ بازاری که با بیش از ۵۰سال قدمت، هماکنون خانه بیش از ۷۰۰ شرکت است اما ارزش تجمعی آن حتی از یکچهارم ارزش اپل یا یکبیستم انویدیا هم فراتر نمیرود. این تفاوت صرفا یک شکاف عددی نیست بلکه نشانهای از تضاد دو نگاه است: یکی مبتنی بر فناوری، نوآوری، ریسکپذیری، سرمایهگذاری آیندهنگر و سیستمهای باز جهانی و دیگری مبتنی بر نگاه بسته، محافظهکارانه، متکی بر منابع سنتی و اقتصاد شبهدولتی. در ایران بخش اعظم ارزش بازار بورس تهران در اختیار صنایعی مانند نفت، گاز، پتروشیمی، فلزات اساسی، خودروسازی و بانکداری است. شرکتهای فناوریمحور، بهجز موارد انگشتشمار، سهم بسیار اندکی از بازار دارند و عمدتا در فضای استارتاپی، خارج از بازار بورس و با چالشهای جدی نظیر نبود سرمایهگذار، کمبود نقدینگی، تحریمهای بینالمللی و نبود نهادهای تخصصی رشد میکنند یا از بین میروند.
برای درک بهتر عمق این تفاوت، باید چند عامل کلیدی را بررسی کرد: طی دهههای گذشته، سیاستگذاران اقتصادی ایران نتوانستهاند بهطور هدفمند و ساختاری، سرمایهگذاری در فناوریهای نوظهور را تشویق کنند. بسیاری از طرحها و برنامههای مرتبط با فناوری، یا در حد شعار باقی ماندهاند یا با موانع بوروکراتیک و کمبود منابع مواجه شدهاند. در ایران اغلب سرمایهگذاران بهدنبال امنیت، سود تضمینی و بازده کوتاهمدت هستند. چنین نگرشی باعث شده سرمایهها به سمت بازار مسکن، طلا، ارز یا شرکتهای سنتی با سودآوری قطعی (ولو پایین) حرکت کند، نه به سمت استارتاپها و شرکتهای نوپا. از طرفی مهاجرت گسترده نخبگان حوزه فناوری و کسبوکارهای دیجیتال به دلیل فقدان افق روشن، مشکلات ارزی، اختلالات اینترنتی و چالشهای قانونی باعث شده بدنه اصلی نوآوری ایرانی در خارج از کشور فعال باشد، نه در داخل. در بازارهای توسعهیافته نیز صندوقهای سرمایهگذاری خطرپذیر (VC)، شتابدهندهها و سرمایهگذاران فرشته نقش کلیدی در توسعه شرکتهای نوآور ایفا میکنند. در ایران این نهادها یا بسیار محدودند یا وابسته به دولت بوده و کارآمدی لازم را ندارند، همچنین کسبوکارهای فناوریمحور نیازمند بستر قانونی مطمئن برای ثبت اختراع، حفاظت از ایدهها، قراردادهای سهامداری، شفافیت مالیاتی و امکان تعامل با شرکای خارجی هستند. در ایران نبود این زیرساختها عملا ریسک کارآفرینی را دوچندان کرده است.
در نهایت موفقیت بیسابقه انویدیا نهتنها نشاندهنده رشد یک شرکت بلکه بازتاب عمیق یک تحول ساختاری در منطق اقتصاد جهانی است. اقتصادهای پیشرفته در حال گذار از مزیتهای سنتی مانند منابع زیرزمینی، نیروی کار ارزان یا ظرفیت صنعتی، به سوی مزیتهای پایدارتری چون هوشمصنوعی، ظرفیت محاسباتی، مهندسی الگوریتم و سرمایه فکری هستند. انویدیا به عنوان تامینکننده اصلی زیرساختهای پردازشی مدلهای هوشمصنوعی، در عمل به بخشی از «زیرساخت حیاتی جهان آینده» بدل شده است. این جایگاه به شرکتهایی مانند انویدیا قدرتی فراتر از صرفا سودآوری مالی میدهد. آنها اکنون در موقعیتی هستند که میتوانند مسیر فناوری، اقتصاد و حتی سیاست را در سطح جهانی شکل دهند اما آنچه باید در این نقطه برجسته شود، نه صرفا تمجید از موفقیت انویدیاست بلکه تاملی است بر شکاف روزافزون بین اقتصادهایی که بهصورت فعال آینده را میسازند و آنهایی که همچنان درگیر بازتولید گذشتهاند. بازار سرمایه ایران که هنوز عمدتا بر صنایع استخراجی، انرژیمحور، مالی و وابسته به دولت تکیه دارد، نمونهای از یک ساختار اقتصادی است که در برابر امواج تحول دیجیتال مقاومت میکند، نه اینکه آن را هدایت یا حتی مدیریت کند. اینجا پرسشی بنیادین مطرح میشود: آیا قرار است در دهه پیشرو، نقش ما صرفا تماشاگر بودن در حاشیه این تغییرات باشد؟ یا میتوان با اصلاح ساختارهای نهادی، آزادسازی ظرفیتهای انسانی، بازتعریف مشوقهای سرمایهگذاری و ارتقای زیرساختهای فناورانه، جریانی بومی اما جهانیفهم از نوآوری خلق کرد؟ تجربه جهانی نشان داده است که موفقیت در اقتصاد آینده، الزاما نیازمند منابع طبیعی یا موقعیت جغرافیایی ممتاز نیست. آنچه حیاتی است، نهادسازی، سرمایهگذاری هدفمند و توانایی تطبیق سریع با تحولات تکنولوژیک است. در جهانی که هر ساله چند شرکت دانشبنیان میتوانند از کل تولید ناخالص داخلی کشورهایی مانند ایران پیشی بگیرند، تنها راه بقا، مشارکت فعال در ساخت آینده است.