6 - 12 - 2022
انتخاب وزیر جوان و بیتجربه، خطای استراتژیک است
| مرتضی میثاقی| کمتر از دو هفته تا زمان تنفید دکتر حسن روحانی و حضورش در راس قوه مجریه باقیمانده است. ماحصل گمانهزنیها در سطح کابینه دولت یازدهم برای شناسایی وزرای کابینه جدید مخصوصا وزرات ورزش رسیدن به نامهایی است که در میان آنها هم افراد باتجربه و باسابقه ورزشی در دوران گذشته حضور دارند و هم مدیران جوانی که سابقه چندان در مدیریت امور ورزشی ندارند. در همین رابطه گفتوگویی را با وحید مرادی، رییس سابق فدراسیون شنا و دبیر کل سابق کنفدراسیون آسیا درباره ویژگیهای یک وزیر ورزش مطلوب و مشکلاتی که در چند سال گذشته در ورزش ایران به وقوع پیوست انجام دادیم. مرادی از مدیرانی بود که در اوایل کار دولت دهم و توسط سعیدلو از کار برکنار شد.
زمان زیادی به معرفی کابینه دولت یازدهم باقی نمانده است و دغدغه جامعه ورزش هم معرفی وزیر ورزش است. نظر شما به عنوان کسی که سالها در عرصه ورزش مدیریت کردهاید در مورد وزیر ورزش آینده چیست و چه خصوصیاتی باید داشته باشد؟
آنچه از سخنان جناب آقای دکتر روحانی در نطقهای انتخاباتی و مناظرات ایشان مستفاد میشد تاکید به استفاده از افراد متخصص و کاردان در هر وزارتخانه از جمله وزارت ورزش و جوانان و بهکارگیری شایستهترین فرد در راس این وزارتخانه است. در حقیقت این کف مطالبات جامعه ورزش از رییسجمهور منتخب است. در تمامی کشورهای پیشرفته دنیا به دلیل کارکردهای متعدد ورزش در حوزههای مختلف، ورزش به صورت جدی و راهبردی مورد توجه دولتها قرار دارد. در جهان امروز کارکردهای بیبدلیل اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… ورزش مورد توجه ویژه دولتها قرار دارد. بسیاری از کارشناسان امور فرهنگی معتقدند که ورزش در امور اخلاقی و دینی هم کارکرد دارد و همچنین کنترل هیجانات جامعه به وسیله ورزش امری است که از چشم دولتمردان دور نمیماند. با این توضیحات اندک روشن است وزیر ورزش و جوانان بر خلاف آنچه در سالهای اخیر شاهد آن بودیم باید ضمن برخورداری از جامعیت لازم، از کارکردهای مختلف و بینظیر ورزش نیز آگاهی داشته و دارای تخصص لازم و اشراف کامل به امور ورزش چه در داخل و چه در حوزه بینالمللی باشد. با توجه به این شاخصهها انتظار میرود که در دولت یازدهم از افرادی که در ورزش سابقه مدیریت موفقی را داشتهاند و خوشنام و به دور از حاشیه هستند، استفاده شود.
با توجه به تجربه طولانیمدت شما در امر مدیریت ورزشی، مصادیق یک وزیر لایق و شایسته از نظر شما چه کسانی هستند؟
افراد تاثیرگذاری در ورزش ما از دیرباز حضور داشتهاند. مانند جناب آقای مهندس هاشمیطبا که دوران موفقی را در زمان حضورشان در سازمان تربیت بدنی و کمیته ملی المپیک داشتند و بسیار خوشنام هستند. به گمان بنده هنر آقای مهندس هاشمیطبا استفاده از افراد کاربلد و کاردان در اداره ورزش کشور بود. ایشان تیم مدیریتی قوی و کارآمدی داشتند، به عنوان مثال مهندس سعید فائقی که در مقام معاونت ورزشی و امور فدراسیونها و نفر دوم ورزش کشور از معدود مدیرانی بود که توانسته بود به شایستگی با لایههای مختلف ورزش ارتباط معنوی برقرار کنند و به عنوان مدیری محبوب و ضربهگیر در زمانهایی که لازم بود در جهت منافع ورزش اوضاع را مدیرت میکردند. البته دوستان دیگری هم چه قبل و چه بعد از دوران آقای مهندس هاشمیطبا و تیم مدیریتی ایشان زحمات فراوانی برای اداره ورزش کشور کشیدند که آنان را نیز نباید از نظر دور داشت. پس آنچه که مسلم است پرهیز از بهکارگیری افراد بیتجربه و به اصطلاح صفر کیلومتر است. تمام مدیرانی که نام بردم از ویژگی اعتدالگرایی برخوردار بودند که در کنار شناخت و تخصصشان از مهمترین ویژگیهای این مدیران به حساب میآید. امیدوارم که وزیر آینده ورزش با رعایت این مفاهیم انتخاب شود.
اما به هر حال مدیران کنونی ورزش این نکته را مطرح میکنند که بهترین نتایج تاریخ ورزش در المپیک و بازیهای آسیایی در زمان آنها رقم خورده و کسب این موفقیتها بیسابقه بوده است.
اگر قرار باشد که در موفقیتها سهمی به مدیران ورزشی برسد، آخرین سهم است. متاسفانه آنها به صورت وارونه به این هرم موفقیت نگاه میکنند. نقش مدیران ارشد بیشتر معطوف به نظارت و حمایت و پشتیبانی متولیان ورزش در فدراسیونها و قهرمانان و دستاندرکاران رشتههای مختلف ورزشی است و بخشی از وظایف حاکمیتی آنان محسوب میشود ضمن اینکه موفقیت در اداره ورزش کشور صرفا به کسب نتایج در مسابقات نیست هر چند پیروزی در میادین بزرگ بینالمللی نظیر مسابقات المپیک، جهانی و آسیایی قطعا در جای خود و به اندازه خود از جهت برانگیختن غرور ملی و شاد کردن مردم حایز اهمیت است. به گمان بنده آنچه در چند سال گذشته در ارزیابی مدیران ارشد کشور مغفول مانده، میزان موفقیت آنان در بخش عمدهای از وظایف حاکمیتی مدیران ارشد ورزش نظیر توسعه عمومی ورزش کشور، توسعه زیرساختها، توسعه ورزش همگانی و تلاش مسوولان در جهت قرار گرفتن فعالیتهای ورزشی در سبد فعالیتهای اجتماعی آحاد افراد جامعه و… است. به گمان بنده عنصر اصلی کسب مدال و موفقیتها خود ورزشکاران و مربیانشان هستند. اگر ورزشکاری فاقد استعداد لازم باشد یا در صورت مستعد بودن مربیان خوبی برای آنها به کار گرفته نشود هر چقدر هم که پشتیبانی مالی از سوی مدیران ورزش شود فایده و خروجی نخواهد داشت. فدراسیونها گزینه تاثیرگذار بعدی هستند. اگر نگاهی به کارنامه ورزش ایران بیندازیم، خواهیم دید که موفقیت در رشتههایی حاصل شده است که تقریبا دارای ثبات مدیریتی در راس فدراسیون مربوطه بودهایم و روسای فدراسیونها فرصت برنامهریزی بلندمدت را داشتهاند. این موضوع بیشتر از این منظر معنا پیدا میکند که به دلیل فقدان سیستم ملی استعدادیابی و انتخاب نخبگان به صورت کلان در کشور، این مهم نیز برخلاف کشورهای پیشرفته دنیا در کشور ما توسط فدراسیونهای ورزشی صورت میپذیرد اما متاسفانه مدیران سیاسی که بدون توجه به مفاهیم اشاره شده در ورزش حضور پیدا میکنند، بیشترین بهرهبرداری را از این موفقیتها و افتخارات میکنند. از یاد نبردهایم که در بازیهای آسیایی گوانگجو مدیران ورزش ما رقابت سختی برای توزیع مدال قهرمانان و قرار گرفتن در کنار مدالآوران و گرفتن عکس یادگاری با آنان داشتند و حتی کار تا جایی پیش رفت که در بعضی مواقع منجر به اختلافات شدید و درگیری لفظی شد!!! و چیزی جز تحیر و تاسف در بین ورزشیها و افراد جامعه بهجای نگذاشت البته ناگفته پیداست همین مدیران در مواقع ناکامی و شکست دیده نمیشوند و انگشت اتهام را به سوی یکدیگر یا روسای فدراسیونها دراز میکنند و مسوولیت هیچ شکستی
را برعهده نمیگیرند.
یکی از بحثهای چند وقت اخیر در انتخاب وزیر ورزش و جوانان بهکارگیری مدیری جوان در راس این وزارتخانه است و حتی در بین کاندیداهایی که نامشان در گمانهزنیها مطرح شده هم این موضوع به چشم میآید.
به نظر من انتخاب فردی جوان و بدون تجربه برای وزارت ورزش یک خطای استراتژیک است و امیدوارم تیم محترم که این روزها در کارگروه فرهنگی و اجتماعی در تصمیمسازی برای رییسجمهور منتخب نقش دارند دچار چنین اشتباه غیر قابل جبرانی نشوند. به نظر بنده افرادی توانایی اداره وزارتخانه مهمی چون وزارت ورزش و جوانان را دارند که علاوه بر دانش و تخصص و ویژگیهای اشاره شده قبلی از تجربه بالا و هوش هیجانی فوقالعادهای هم برخوردار باشند. بحث وزارت ورزش از سایر وزارتخانهها جداست و به نظر من مدیر جوان و بدون تجربه کافی قادر به انجام این مسوولیت سنگین نخواهد بود. در اداره ورزش کشور مهمتر از عنصر جوانی، مدیریت و تجربه بالا، اهلیت و مقبولیت داشتن و آشنا بودن با گفتمان و مطالبات جوانان از بارزترین خصوصیات است. اگر در سایر وزارتخانهها تخصص اصل مهم و تعینکننده است اما در وزارت ورزش به دلیل ارتباطات میدانی و حضور در بین مردم و میادین ورزشی، علاوه بر تخصص، تجربه مهمترین ویژگی خواهد بود و انتخاب افراد جوان و بیتجربه کارایی لازم را نخواهد داشت و با شکست مواجه خواهد شد. نگاهی به سایر کشورهای پیشرفته در ورزش جهان موید نظر بنده است.
یکی از بزرگترین مشکلات ورزش ما در چند وقت اخیر از دست دادن کرسیهای بینالمللی است. به نظر شما چه عللی باعث این اتفاقات و به نوعی ناکامیهاست؟
به نظر بنده دلیل اصلی آن بیبرنامگی و نداشتن راهبرد مدیریت ورزش کشور در این حوزه مهم است. وزارت ورزش و جوانان علاوه بر آنچه ذکر شد باید برای این بخش برنامه و استراتژی روشن داشته باشد.عدم آگاهی از اهمیت چنین مسوولیتهایی در مجامع بینالمللی و تنگنظری بعضی از افراد باعث شده تا بسیاری از کرسیها از دست برود. در سایر کشورها افراد صاحب پست و مقام در سطوح بینالمللی از سوی مدیران ورزش کشور خود حمایت میشوند اما متاسفانه شرایط در ایران برعکس است و بسیاری از افراد از داخل با لابیهایی که با خارجیها میکردند به دنبال این بودند تا هموطنان خود را از کار برکنار کنند و در عوض موقعیت خود را نزد آنان ارتقا دهند!!! قبل از آن هم از دست رفتن کرسی مهندس هاشمیطبا در IOC یکی از تلخترین اتفاقات در ورزش کشور بود که هیچگاه از ذهن جامعه ورزش پاک نخواهد شد.
یکی از بزرگترین مشکلات حال حاضر ورزش ما اختلافات و مشکلاتی است که بین وزارت ورزش و کمیته ملی المپیک به وجود آمده که همین امر باعث به وجود آمدن مشکلاتی برای ورزش ایران در سطوح بینالمللی از جمله تعلیق بعضی از رشتههای ورزشی شده است.
مشکل از جایی شروع شد که زمام کار از دست ورزشیها خارج شد و مدیران غیرورزشی زمام امور را به دست گرفتند. ایشان وقتی با جذابیتهای ورزش آشنا شدند دیگر از ورزش دل نمیکنند و تحت هر شرایطی خواهان ماندن هستند. داستان اختلاف این دو نهاد ورزشی هم از این مقوله جدا نیست و از جایی شروع شد که انتخابات کمیته المپیک در زمان مقرر برگزار نشد و وزارت ورزش هم به این امر معترض بود. در این امر هر دو طرف کوتاهی کردند. طبق مصوبات اجلاس آنوک که سال ۲۰۱۰ در کپنهاگ برگزار شد، قرار شد اساسنامه کمیته ملی المپیک شامل تغییراتی شود و مسوولیت آن بر عهده آقای قدمی، نایب رییس کمیته گذاشته شد. در این رابطه جلساتی به اتفاق آقایان خسروی وفا، دنیا مالی پاسوار، سرکار خانم دکتر هادوی و… برگزار شد اما این جلسات بعد از مدتی متوقف شد و آقای قدمی خود شخصا و بدون اطلاع دیگران کار را آنطور که صلاح دیدند مدیریت کردند. حال ایشان هستند که باید در اینباره توضیح بدهند که چرا کار اصلاح اساسنامه که علیالاصول نباید بیش از حداکثر سه تا چهار هفته طول بکشد چند سال طول کشید. اما وزارت ورزش هم در این زمینه مقصر است. مقاومت بیدلیل وزارت ورزش در اصلاح تبصره ذیل ماده «۱۰» اساسنامه فدراسیونهای ورزشی که اختیار عزل روسای فدراسیونها را به رییس سازمان تربیت واگذار کرده بود و آشکارا دخالت دولت قلمداد میشد موجب از دست رفتن زمان شد بنابراین اگر فرضیه مهندسی انتخاب متوجه کمیته ملی المپیک باشد بدون تردید عدم آگاهی وزارت ورزش از قوانین و مقررات بینالمللی نیز در به تاخیر افتادن انتخاب نقش داشته است. به هر صورت این مجادله و مخالفتها سبب خیر شد و اینکه قرار است انتخابات این کمیته پس از استقرار دولت یازدهم صورت پذیرد قطعا به نفع ورزش کشور خواهد بود. بدیهی است سه شرط اصلی ۱- اصلاح اساسنامه کمیته ملی المپیک بهگونهای که در تضاد با منشور المپیک و قوانین بینالمللی نباشد ۲- اصلاح اساسنامه تمامی فدراسیونهای ورزشی و تایید آن توسط فدراسیونهای جهانی مربوطه ۳- بازگرداندن روسای برکنارشده، باید صورت پذیرد تا ورزش کشور در تعامل با مجامع بینالمللی از این چالش ایجادشده خارج شود انشاءالله این امر با روی کار آمدن دولت یازدهم و وزیر ورزش آینده محقق خواهد شد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد