امید و نخبگان، معماران توسعه ایران

گروه بازرگانی و کشاورزی
کدخبر: 548440
رییس کمیسیون خدمات فنی، مهندسی اتاق ایران با تأکید بر نقش نخبگان در احیای امید و بازسازی کشور، خواستار طراحی نهاد ملی صنعت احداث و حرکت به سمت توسعه پایدار شد.
امید و نخبگان، معماران توسعه ایران

جهان صنعت– علی نقوی، رییس کمیسیون خدمات فنی، مهندسی اتاق ایران در یادداشتی به بررسی تحولات اقتصاد سیاسی اخیر و دورنمای آینده اقتصاد پرداخته است. به گزارش روابط عمومی اتاق ایران یادداشت وی به این شرح است: این روزها برخی از دوستان فرهیخته و دغدغه‌مندم، با نگاهی گاه همراه با تعجب می‌پرسند: «یادداشت‌هایت، بیش از آنکه روایتگر واقعیت باشند، پر از امیدند… واقعا در این شرایط هم می‌توان امیدوار بود؟» پرسشی صادقانه و برخاسته از واقعیت‌های پیچیده‌ای که امروزه کشور با آن مواجه است. برخی بی‌پرده می‌گویند: «مگر شرایط ایران را نمی‌بینی؟ مگر نمی‌دانی که مسیر توسعه، نیازمند تغییراتی است که حتی از توان دولت‌ها نیز فراتر رفته؟»

این نگاه، بازتاب درد مشترک ماست؛ دردی از جنس دلسوزی برای ایران اما همزمان، پرسشی عمیق‌تر نیز در دل هر ایرانی دغدغه‌مند شکل می‌گیرد: در چنین وضعیتی، نقش ما چیست؟ چه می‌توانیم بکنیم؟

هفته پیش، در یکی از پربارترین جلسات کمیسیون خدمات فنی، مهندسی اتاق ایران، همراه با جمعی از نخبگان و فعالان اقتصادی، درباره دو موضوع کلیدی گفت‌وگو کردیم: «شکل‌گیری نهاد ملی صنعت احداث کشور» و «طراحی دبیرخانه‌ای برای بازسازی و توسعه ایران با محوریت اتاق ایران.»

در آن جلسه، بیش از همیشه این احساس را داشتم که حتی در قامت یک شهروند دغدغه‌مند، می‌توان تغییری هرچند کوچک اما مؤثر آغاز کرد.

پرسشی که در دل همه ماست، همان است که آن روز نیز در جلسه شکل گرفت: چه باید کرد تا توسعه، دوباره اولویت نخست ایران شود؟

پاسخ، از دل مفهومی ساده اما حیاتی می‌آید؛ مفهومی که امروزه بیش از هر زمان، به آن نیاز داریم: امید؛ آنچه ایران را دوباره خواهد ساخت.

امید، ستون پنهان پایداری ملت‌هاست؛ امید، همان نخستین آجر هر بازسازی بزرگ است؛ بی‌آن، هیچ جامعه‌ای نمی‌تواند قد بکشد. تاریخ توسعه‌، بارها نشان داده که ملت‌ها نه به‌خاطر داشتن همه‌چیز، بلکه به‌واسطه ایمان مشترک به آینده‌ای بهتر برخاسته‌اند. این ایمان، همان امید است جوهره‌ای که حتی از دل خاکستر هم فردا را می‌سازد. امروز، ایران بیش از هر زمان دیگر، به همین ایمان جمعی نیاز دارد. در میانه‌ فشار تحریم‌ها، فرسایش اعتماد عمومی و گسست میان مردم و ساختارها، آنچه می‌تواند جامعه را دوباره به حرکت درآورد، نه وعده‌ای تازه، بلکه احیای امید است؛ امید به اینکه اوضاع همین‌گونه نمی‌ماند؛ اگر بایستیم، اگر بسازیم، اگر عقب نکشیم.

نخبگان، الزاما افرادی با عناوین دانشگاهی یا مناصب رسمی نیستند؛ آنان، عادی‌ترین مردم این سرزمینهستند که دل‌شان بیش از هر چیز برای ایران می‌تپد. خط قرمزشان، فروکاستن شأن و منزلت ایران است. مثل آن عاشق دیوانه فوتبال که هنگام بردن یا باختن تیمش، بی‌اختیار بالا و پایین می‌پرد، نخبگان نیز با تمام وجود برای روشن و تار روزهای این کشور زندگی می‌کنند. همان‌هایی هستند که خشکسالی ایران، در تن و جان‌شان رسوخ می‌کند؛ ویرانی یک شهر، خواب را از چشم‌شان می‌گیرد و هر بار که نام ایران در جهان بلند می‌شود، چیزی درون‌شان شکوفا می‌شود. نخبگی، پیش از آنکه تخصص باشد، مسوولیت است؛ تعهدی قلبی برای نجات این سرزمین. جامعه امروز ایران در مواجهه با جریان‌های سیاسی، اعم از چپ و راست، به حداقل سطح اعتماد رسیده است. این جریانات، به دلیل ناکامی در پاسخگویی به مسائل واقعی مردم و ناتوانی در خلق چشم‌انداز ملی، جایگاه اجتماعی خود را به کمترین حد ممکن رسانده‌اند. سپردن آینده ایران به نخبگان از منظر منافع ملی، اولویت اول کشور است. ایران برای بازگشت به مدار توسعه، نیازمند فرماندهی نسلی است که نه اسیر گذشته که درگیر ساختن فرداست.

اگر توسعه نیازمند طراحی، هدایت و پیگیری است، این نخبگان هستند که می‌توانند نقشه راه را ترسیم کنند، آنان حلقه اتصال منابع، سرمایه اجتماعی و اراده ملی‌ هستند.

در مقابل نخبگان جامعه‌ باید از مرز نقدهای انباشته عبور کرده و به محور توسعه ایران بدل شوند. سپردن آینده کشور به نخبگان، یعنی سپردن ایران به امید. و این شاید مهم‌ترین رسالت حکمرانی امروز ایران باشد.

وب گردی