4 - 09 - 2022
امسال دریغ از پارسال
سعید نوروزجو- انگار عادت کردهایم هر چیزی که مربوط به مردم است را بیاهمیت از کنارش بگذریم. هر روز هزاران گزارش و خبر و نقد از جشنواره فیلم فجر در خبرگزاریها و رسانهها و روزنامهها منتشر میشود. خبرهایی که معمولا یا از کاخ مردمی جشنواره است یا کاخ رسانه. مکانهایی که همانطور که از اسمشان برمیآید احتمالا از نظم و ترتیب بیشتری برخوردارند و صد البته که بلیتهایشان از دیگر مکانهای اکران فیلمها گرانتر است. اما آیا جشنواره فیلم فجر خلاصه میشود در همین دو سینما؟
۲۱ سینما در حال اکران فیلمهای جشنواره فیلم فجر هستند. سینماهایی که جلوی گیشه همه آنها نردههایی برای ساماندهی به صفها تعبیه شده است. یاد آن مثال معروف چاقو افتادم که هم میتواند در دست یک جراح باشد و هم در دست یک قاتل! متاسفانه این نردهها امروز حکم چاقویی را دارند که در دست قاتلان است! روش کار ساده است بلیت فروشان بازار سیاه که در باندهای حدودا ۲۰ نفره فعالیت میکنند تمام طول صف پشت نردهها را اشغال میکنند و اجازه نمیدهند مخاطبان عادی سینما به پشت نردهها برسند. وقتی تمام طول نرده را در اختیار داشته باشید دیگر مدیریت صف کار سختی نیست. مردمی هم که دیر به سینما میرسند در ازای پرداخت مبلغی اندک اقدام به خرید صف و بلیت میکنند. هنگام فروش بلیت هم این ۲۰ نفر صف را جوری کنترل میکنند که مخاطبانی که ساعتها در صف یک فیلم ایستادهاند هرگز به گیشه فروش بلیت نرسند! تمام این اتفاقات عجیب است. از باند فروش بلیت تا مردمی که حاضرند برای فعالیت فرهنگیشان دست به دامان بازار سیاه شوند! اما همه این اتفاقات عینا دیشب مقابل سینما استقلال و احتمالا چندین سینمای دیگر در حالی که صدها انسان بدون کلک و صادقانه در صف ایستادهاند رخ داده و حق همه این علاقهمندان به سینما ضایع شده است. آیا این موضوع برای مسوولان مهم است؟!
بلیتفروشان بازار سیاه بدون هیچ ترسی فعالیت میکنند. نه داد و بیدادهای مردم برایشان مهم است و نه مسوولان سینما زورشان به آنها میرسد و نه ظاهرا پلیس. عدهای اراذل و اوباش که در شأن هیچ فرهنگ دوستی نیست که با آنها هم کلام شود. خیلی آسان میخندند و در جواب اعتراضها میگویند: «این کار هر سال ماست. ما تو سینما بزرگ شدیم!» و گاهی خود را به شوخی از عوامل تولید سینمای ایران معرفی میکنند و بدون توجه به هیچ چیزی به کاسبیشان میرسند. اعتراض به مسوولان سینما هم کار به جایی نمیبرد. آنها هر سال با این آدمها سر و کار دارند و میدانند که نمیتوانند کنترلشان کنند. اما تاسف اینجاست که چرا هر سال اوضاع همین است و مسوولان برگزاری جشنواره فجر فکری به حال این موضوع نمیکنند؛ جشنواره که فقط در کاخها نیست!
حسینی، سرکنترل سینما استقلال در گفتوگو با «جهان صنعت» برخورد با افرادی که بازار سیاه راه میاندازند را وظیفه عوامل سینما ندانست و گفت: «ما تنها مجری و عامل اجرایی در داخل سالن هستیم. وظیفه ما پخش فیلم و پذیرایی از کسانی است که برای تماشای فیلمهای فجر به این سالن میآیند. یک عده هستند بلیت میگیرند و تنها کاری که از ما ساخته است فروش است. نمیتوانیم بلیت نفروشیم، کاری از ما ساخته نیست. مسایل بیرون به ما ربطی ندارد و در اختیار ما نیست. قاطعانه نمیشود کاری کرد»
او در خصوص برخورد با این افراد گفت:«نمایندههای ارشاد اینجا هستند و وظیفهشان نظارت است. آنها با عدهای که تجمع و بازار سیاه را کنترل میکردند، برخورد کردند و صورت جلسهای هم تشکیل دادند.»
البته حسینی این برخوردها را قاطعانه نمیداند و میگوید: « این برخوردها قاطعانه نیست و تاثیر چندانی ندارد اما کاری هم از ما برنمیآید.»
در نهایت وقتی دیدم نه زور مردم به این قلدرها میرسد و نه زور مسوولان سینما دست به دامان پلیس شدیم. با رسیدن پلیس چند ثانیهای سر و کله سر دسته اراذل گم شد. پلیس قدمی جلوی صف زد و اظهارات مردم را شنید.
ولی بعد از آن بدون اینکه کلمهای حرف بزند سوار موتورسیکلتش شد و در جواب اعتراض مردم که پس چرا کاری نمیکنید، گفت: «ماموریت مهمتر دارم» حالا سوال این است که آیا پلیس فقط یک نیرو دارد؟! یا خورده شدن حق صدها نفر آدم اساسا موضوع مهمی در مملکت ما به حساب نمیآید؟ اگر یک نگاه سرسری به اخبار بیندازیم میبینیم که احتمالا خورده شدن حق مردم چیزی است که مهم نیست!
در نهایت هیچ یک از بلیتهای ساعت ۱۰:۳۰ فیلم «بادیگارد» به دست مخاطبانی که تقریبا سه ساعت در صف ایستاده بودند، نرسید و همه آنها سهم بازار سیاه شد و مخاطبان در صف مجبور شدند برای سانس فوقالعاده ساعت ۱۲:۳۰ بلیت تهیه کنند. حالا چند سوال اساسی مطرح است؛ اول اینکه جشنوارهای که با این همه بودجه برگزار میشود بعد از این همه سال نمیتواند فکری به حال این مشکلات تکراری کند؟ دوم اینکه تکلیف دلالهای بازار سیاه که معلوم است، آنها صرفا به دنبال شلوغی شهر هستند تا هفت تیرهایشان را دربیاورند اما مردمی جالبند که برای فعالیت فرهنگیشان بلیت سیاه میخرند و حق صدها همشهریشان را ضایع میکنند. برادر من، خواهر من، همشهری من، فعالیت فرهنگی پیشنیازهایی دارد که کوچکترین آن رعایت حق دیگران است. آیا شما پیشنیازهای لازم را دارید که حال برای شرکت در یک رویداد فرهنگی اقدام میکنید؟؟
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد