اما و اگرهای بسته شدن پرونده نفوذ امنیتی اسرائیل در ایران

نادر کریمی‌جونی
کدخبر: 545456

حتی اگر برخی اظهارات تکذیب شده درخصوص دانش اطلاعاتی سرویس‌های امنیتی رژیم صهیونیستی (موساد و امان) نسبت به ایران را در نظر نگیریم باز هم باید اعتراف کرد که این مجموعه‌‌های هوشمند، آگاهی نسبتا کامل و روزآمدی درباره ایران، مجموعه‌ها و اشخاص سیاسی- نظامی آن داشته‌اند. برخی اطلاعات انتشاریافته در این‌باره شگفت‌آور و غیرقابل باور است. مانند اینکه شهید سلامی از اینکه حمله رژیم صهیونیستی به ایران دقیقا در چه شبی رخ می‌دهد آگاه بوده و باز هم هدف حمله و ترور قرار گرفته است. اگر او از این حمله با خبر بوده باید اذعان کرد که همه شخصیت‌های حفاظت‌شده در رده‌ها و حوزه‌های گوناگون اعم از سیاسی، امنیتی، علمی و نظامی از این تاریخ حمله و قطعی بودن آن آگاهی داشتند و می‌دانستند که ممکن است هدف ترور قرار بگیرند. با این وجود پرسش اصلی آن است که چرا این خطر از سوی مقامات امنیتی و نظامی چندان جدی گرفته نشده و برای حفاظت و نگهداری افرادی که اکنون در میان ما نیستند، تدابیر لازم اندیشیده نشده است؟ توجیه این امر و سهل‌انگاری آزاردهنده با شهادت‌طلبی قابل توجیه نیست چراکه دستور صریح قرآن در این‌باره که با دست خود، خود را به هلاکت نیندازید، دقیقا به مومنانی گفته شده که نسبت به رعایت اصول حفاظتی، اهتمام لازم را به خرج نمی‌دادند.

نگارنده به یاد می‌آورد که بعد از ترور شهید فخری‌زاده نیز وزیر اطلاعات وقت تصریح کرد که پیش از وقوع ترور هشدارهای لازم به شخص شهید فخری‌زاده و محافظان وی داده شده بود اما روز واقعه، سوژه ترور تنها و در یک خودروی شخصی به همراه همسر در جاده‌ای، هدف کمین یک تیربار که به طور ماهواره‌ای هدایت و با

هوش مصنوعی کنترل می‌شد، قرار گرفت و به شهادت رسید. در آن هنگام نیز این پرسش مطرح شد که چرا مجموعه سازمان‌های امنیتی و حفاظتی به اندازه کافی هشدارها و خطر را جدی نگرفته بودند.رویدادهای بعدی البته تاسف‌آورتر است؛ اینکه شهید حاجی‌زاده، دو ساعت پس از وقوع اولین حمله و به شهادت رسیدن فرماندهان ارشد سپاه، هدف حمله قرار گرفته و جلسه‌ای که او با معاونانش در محلی امن برگزار شده، هدف حمله موشکی قرار گرفته این پرسش را مطرح می‌کند که چگونه نظامیان چنین خطایی را مرتکب شده و نسبت به اصول حفاظتی حین جنگ بی‌توجه بوده‌اند؟ یا موردی که درباره حمله به نشست شورای‌عالی امنیت ملی مطرح شده است، در این‌باره می‌گویند که قرار بوده جلسه با حضور ۹نفر برگزار شود ولی هشت نفر حاضر بوده‌اند. حمله رژیم صهیونیستی به محل این نشست تا آمدن نفر نهم به تعویق افتاده و هنگامی که نهمین نفر وارد نشست می‌شود، حمله صورت می‌گیرد. جالب است که محل این جلسه در مکانی ناشناخته که حتی برای ساکنان محلی نیز چندان شناخته‌شده نبوده است، برگزار شده و تعداد بسیار کمی از شخصیت‌های کشوری و نظامی از برگزاری آن و مکان برگزار شدن باخبر بوده‌اند.

آنچه در مورد ترور دانشمند هسته‌ای در آستانه اشرفیه گفته می‌شود نیز کمابیش همین‌گونه است چراکه او از یک ترور در تهران فرار کرد و جان سالم به در برد اما در حالی که تصور می‌کرد در نقطه‌ای ناشناخته آن هم در شهری کوچک شناسایی و ترور نخواهد شد، هدف حمله تروریست‌ها قرار گرفت و به شهادت رسید. گویی که گروهی در تهران یا شهرهای دیگر مستقیما سوژه‌ها را مورد رصد قرار می‌داده و گزارش می‌کرده‌اند. آنچه در مورد تاثیر گوشی‌های هوشمند، شبکه‌های اجتماعی مانند واتساپ و تلگرام، اینترنت و مانند آن گفته می‌شود نیز به طور دقیق مردود اعلام شده است چراکه مثلا در مورد شهیدانی مانند باقری، سلامی و حاجی‌زاده اعلام شد که این افراد حتی گوشی ساده نیز با خود حمل نمی‌کردند و امکان ردیابی ایشان از طریق موبایل منتفی است. آنچه در مورد شهید شادمانی هم گفته شده بود، از سوی خانواده و مشخصا دخترش رد شد و به همین دلیل اگر به این بهانه عده‌ای می‌خواستند ضعف امنیتی کشور را پنهان و زمینه محدودسازی فضای مجازی را در کشور فراهم کنند، اکنون این بهانه وجود ندارد.

از آغاز هفته جاری علاوه‌بر آنکه سخنگوی قوه قضاییه اعلام کرد که در مورد مقابله و مجازات عناصر جاسوسی و خائن به کشور اخبار خوبی نشر خواهد یافت، وزیر اطلاعات نیز دیروز در مجلس شورای اسلامی حاضر شد و به همراه معاونان خود در یک نشست غیررسمی و غیرعلنی درباره اوضاع امنیتی و تدابیر اندیشیده شده برای مبارزه با نفوذ امنیتی خارجیان و ازجمله رژیم صهیونیستی توضیح داد. اگرچه درباره این نشست و وعده‌ای که سخنگوی قوه قضاییه اظهار کرده است هیچ توضیحی ارائه نشده و جزئیاتی در اختیار قرار داده نشده است اما آیا درباره ضعف‌های امنیتی آن هم در روز نخست حمله و هنگامی که پس از شهادت تعدادی از فرماندهان نظامی، علی‌القاعده شخصیت‌های سیاسی- نظامی، گارد حفاظتی خود را بسته بودند، توضیح داده شده است؟ وزیری که اکنون دستگاه اطلاعاتی و امنیتی کشور را مدیریت می‌کند، روزی و در زمان ریاست‌جمهوری مرحوم رئیسی گفته بود که بر فعالیت‌های ضدامنیتی رژیم صهیونیستی اشراف کامل وجود دارد و تمام ایادی آن قطع شده‌اند تا جایی که هیچ خطری از جانب

رژیم صهیونیستی، ایران را تهدید نمی‌کند اما چند ماه بعد و در تهران، رژیم صهیونیستی اسماعیل هنیه را ترور کرد. آیا دیروز و در میان نمایندگان مجلس شورای اسلامی، وزیر کنونی اطلاعات که از کابینه پیشین به این کابینه راه یافته است، حرف‌هایی از جنس همان حرف‌های گذشته‌اش زد؟ آیا او توضیح داد که چه عنصری و چگونه اطلاعات سری یا به کلی سری کشور را در کمتر از دقیقه به دشمن اطلاع داده است. افکار عمومی و اتفاقا هواداران نظام جمهوری اسلامی ایران می‌خواهند کسانی که عامل جاسوسی از سران و شخصیت‌های ارشد نظام بوده‌اند معرفی و مجازات شوند. نمی‌توان از قوه قضاییه انتظار داشت که برخی عوامل افغانستانی و روستایی به عنوان جاسوسان رژیم صهیونیستی در ایران معرفی و اعدام شوند و پرونده نفوذ اطلاعاتی موساد و امان در ایران بسته شود. کاملا روشن است که چند روستایی، کوله‌بر، افغانستانی و… نمی‌توانند محل دقیق برگزاری نشست شورای‌عالی امنیت ملی کشورمان را شناسایی کنند و اطلاع دهند و حتی تعداد حضار و رسیدن تعداد شرکت‌کنندگان به میزان لازم برای حمله را به رژیم صهیونیستی و نظامیان آن کشور منعکس نمایند. آیا سخنگوی قوه قضاییه در اجرای وعده خویش مبنی‌بر انعکاس اخبار خوب در جهت مقابله و مجازات جاسوسان رژیم صهیونیستی، می‌خواهد چند کارگر، شهروند ساده، رهگذر و… را به صحن دادگاه بیاورد، برایشان اشد مجازات تعیین و صادر و آنگاه این پرونده را به نیابت از نظام و محسنی‌اژه‌ای رییس دستگاه قضا، مختومه اعلام کند؟

در این صورت بهتر است پیش از اعدام برخی افراد ضعیف، این پرونده بسته شود.

وب گردی