21 - 04 - 2022
افزایش نرخ سود، بالا رفتن ارزش یارانه
فاطمه رحیمی- یارانههایی که استقراض را سخت میکند باید کنار گذاشته شود.
سیاهچالهها مسیر نور در فضا را بهگونهای تغییر میدهند که بازگرداندنشان به مسیر اصلی به واسطه نبوغ بشر امکانپذیر نیست. در مقابل انحراف بزرگی که در اقتصاد جهان وجود دارد کاملا ساخته دست انسان است. این انحراف همان یارانهای است که دولتها به بدهی اختصاص میدهند. نیمی از دولتهای جهان به شهروندان خود اجازه میدهند که پرداخت سود وامهای مسکن را از درآمد مشمول مالیاتشان کاهش دهند؛ تقریبا تمام کشورها به شرکتها اجازه کاهش پرداخت قرضهایشان در برابر درآمد مشمول مالیات را میدهند. این مساله پیش پا افتاده به نظر میرسد اما هزینه و آسیب آن بسیار زیاد است.
در سال ۲۰۰۷ پیش از بحران مالی که منجر به کاهش نرخ سود شد، ارزش سالانه درآمد مالیاتی از دست رفته در اروپا حدود سه درصد تولید ناخالص داخلی یا ۵۱۰ میلیارد دلار و در آمریکا تقریبا پنج درصد تولید ناخالص داخلی یا ۷۲۵ میلیارد دلار بود، یعنی دولتها در هر دو سوی اقیانوس اطلس بهجای مقابله با بدهی، پول بیشتری را صرف کاهش هزینه بدهی میکردند. حتی امروز با نرخ سود نزدیک به صفر، یارانه بدهی آمریکا بیش از دو درصد تولید ناخالص داخلی برای دولت فدرال هزینه دارد و این رقم برابر هزینهای است که صرف سیاستهای کمک به فقرا میکند.این شرایط تنها بخشی از آسیب کلی است که به موجب مشوقهای معافیتهای مالیاتی ایجاد میشود. مردم پول بیشتری را برای خرید ملک قرض میکنند که در غیر این صورت دست به چنین استقراضی نمیزدند و همین مساله قیمت مسکن را افزایش میدهد و بهجای افزایش سرمایهگذاری مازاد در داراییهایی که ثروت ایجاد میکنند باعث سرمایهگذاری مازاد در اموال حقیقی میشود. مزایای مالیاتی تا حد زیادی توسط ثروتمندان جمعآوری شده و نابرابری افزایش یافته است. تصمیمگیریهای مالی شرکتهای بزرگ با به حداکثر رساندن کاهش مالیات در بدهی به جای نیازهای کسب و کارهای اساسی تحت تاثیر قرار میگیرد.بدهی از ویژگیهای خوبی هم برخوردار است- به شرکتها اجازه سرمایهگذاری و به افراد فرصت سود بردن امروز از درآمد فردا را میدهد اما یارانههای مالیات، اقتصاد را به سوی یک مسیر اسفناک منحرف کردهاند. این یارانهها باعث شکلگیری سیستم مالی شدند که مستعد ابتلا به بحران است و در مورد سرمایهگذاری مولد غرض ورزانه برخورد میکند؛ آنها رشد اقتصادی را کاهش داده و موجب افزایش نابرابری شدهاند. آنها انحرافاتی هستند که توسط انسان ایجاد شده و باید ترمیم شوند.
وامدهندگان و وامگیرندگان
چنانچه استدلالها برای خلاص شدن از انحراف بدهی زیاد باشد، راه حذف آن سختتر است. سیاستمداران تمایل زیادی به تغییرات مبنی بر کاهش قیمت خانه ندارند. یک مشکل هماهنگی بزرگ وجود دارد: مالیات برای دولتهای ملی اهمیت دارد و کشورهای کمی بهطور یکجانبه برای صرفنظر کردن از یارانههایی که ممکن است موجب جذابیت کمتر آنها برای شرکتهای بیبندوبار شود، آماده خواهند بود. علاوه بر این، واگذاری سود پر سروصدا خواهد بود. تجارتی که به میزان قابل توجهی به بدهی بانکها، شرکتهای مبادلهکننده سهام اختصاصی و مانند اینها وابسته است برای هزینه کردن مقداری از میلیاردها پولی که از یارانه مالیات در رایزنی برای حمایت از آن به دست میآید، آماده است.
بهترین رویکرد این است که معافیت مالیاتی بدهیها به صورت تدریجی و همزمان با کاهش میزان مالیات شرکتی کنار گذاشته شود. این مساله باعث میشود تاثیر درآمد بر سیاست از بین رفته و همچنین دولتهایی که خواهان پیشروی هستند اما از شکست در جنگ رقابت مالیاتی میترسند با خطر کمتری روبهرو شوند.کشورها چه به صورت جمعی یا تنها باید هرچه زودتر وارد عمل شوند. زمانی که نرخ بهره پایین است- درست مانند امروز- مشوقهای بدهی کمتر هستند و بنابراین آسانتر حذف میشوند. زمانی که نرخ سود افزایش یابد یارانه ارزشمندتر خواهد شد. در این زمان باید با انحراف بدهی بزرگ مقابله کرد. شاید هرگز فرصت بهتری نباشد.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد