3 - 09 - 2023
افزایش مهاجرت ایرانیان امیدواری یا ناامیدی
نادر کریمیجونی- ایران در برهههای مختلف همواره شاهد مهاجرت اتباع و ساکنان خود بوده است. این مهاجرت البته پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران نیز وجود داشته ولی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نه فقط روند آن تشدید شده، بلکه بسیاری از مهاجران به دلایلی کشور را ترک کردند و علت مهاجرت، از انحصار اهداف اقتصادی خارج شد و اهداف سیاسی- اجتماعی را نیز دربر گرفت.
به ویژه سختگیریها و رفتارهای هیجانی انقلابیون، بسیاری از افراد متوسط و نیمهمرفه را هراسان کرد و آنان ترجیح دادند که جانشان را بردارند و مالشان را بگذارند. این امر در مورد شهروندان ایرانی مرفه، که گاهی وابستگیهایی به نظام سابق هم داشتند، شدیدتر بود.
در برابر مهاجران، مقامات و دولتهای ایرانی چند موضع مشخص داشته و دارند؛ گاهی چنین گفته میشود که بیش از یک میلیون ایرانی که در کشورهای عمدتا اروپایی و آمریکای شمالی هستند، نه مهاجر که تبادل انسان هستند. آنان میگویند چگونه اتباع برخی کشورها به ایران میآیند تا از آسایش و زندگی بهتر و بیشتری برخوردار شوند؛ همانگونه هم ایرانیان به خارج از کشور میروند تا از رفاه و زندگی بهتری برخوردار شوند، اما این دیدگاه که پیش از این و در دولت محمود احمدینژاد مطرح شد، یک اشکال بزرگ دارد، چراکه مهاجران کشورهایی مانند پناهندگان افغانستانی و… عمدتا برای ایرانیان هزینه ایجاد کردهاند، ولی مهاجران و پناهندگان ایرانی در کشورهای مقصد مناصب مهم و مدیریتهای کلان به دست آوردهاند و جزو پناهندگان طبقه مترقی آن کشورها به حساب میآیند. در واقع پناهندگان ایرانی در کشورهای مقصد، نه فقط هزینه نبوده و هزینه ایجاد نکردهاند، بلکه به گواه بسیاری از سیاستمداران اروپایی و آمریکایی، سرمایهای برای کشورهای جدیدشان بودهاند.
دقیقا به همین دلیل تقریبا همه دولتهای پس از انقلاب و مشخصا دولتهای پس از پایان جنگ تحمیلی، همواره در جهت بازگرداندن یا دستکم ترغیب به بازگشت ایرانیان ساکن کشورهای اروپایی و آمریکای شمالی تلاش کردهاند. دولتها همواره این تلاش را به گونهای بزرگنمایی میکردهاند و چنان درباره آن تبلیغات کردهاند که گویی یکی از سیاستهای راهبردی در جمهوری اسلامی ایران همین بازگشت ایرانیان مهاجرت کرده است.
البته سیاستی که در مقابل رویکرد فوق قرار دارد و در سالهای اخیر بیشتر ترویج داده شده، آن است که هر کس که با همه مشکلات، سختیها و… ماندن در ایران را ترجیح دهد و به جمهوری اسلامی برای ادامه فعالیت و حضور یاری دهد، قابل اعتنا و توجه است و کسانی که در این شرایط رفتن را بر ماندن ترجیح میدهند، اهمیتی ندارند. این دیدگاه تقریبا همانند دیدگاه محمدرضا پهلوی است که پس از تاسیس حزب رستاخیز گفته بود هرکس که از وضعیت فعلی ناراضی است گذرنامهاش را بگیرد و ایران را ترک کند. حالا اگرچه آمار دقیقی از مهاجرت ایرانیان وجود ندارد، اما گمان میرود که در ماههای اخیر و بالاخص در دوره دولت سیدابراهیم رییسی، تمایل به مهاجرت به خارج از کشور نزد شهروندان ایرانی بیشتر شده است. البته پیش از این و در دولت محمود احمدینژاد نیز همین شدت مشاهده شده بود. به ویژه در سال نخست فعالیت محمود احمدینژاد مهاجرت میزان قابلتوجهی از سرمایههای انسانی و اقتصادی ایران به کشورهای دیگر مشاهده شد و مفهوم ترسو بودن سرمایه، به نمایش گذاشته شد. در آن هنگام هیچ توجیهی درباره این فرار سرمایهها بیان نشد، اما برخی همکاران احمدینژاد توضیح دادند که مهاجرت مطرح نیست، بلکه آنچه اتفاق میافتد در واقع تبادل سرمایههاست و در مقابل خروج سرمایهها از ایران، برخی سرمایهها به ایران رجوع میکنند. حالا به خروج سرمایههای انسانی و اقتصادی، خروج کارخانهها از ایران هم اضافه شده است. در واقع در ماههای پس از به روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج او از برجام، اعمال تحریمها و سختتر شدن فعالیتهای اقتصادی و صنعتی در ایران، بسیاری از فعالان اقتصادی، سرمایهگذاران و تولیدگران، فضا و شرایط را برای فعالیتهای خود دشوار دیدند و تصمیم به مهاجرت گرفتند، اما اینبار به همراه خود، برند و کارخانه خود را هم بردند و دانش فنی خود را با امکانات و فرش قرمزی که در ترکیه، امارات متحده عربی و قطر برایشان پهن شده بود، به همسایگان کشورمان انتقال داده و در این کشورها مشغول فعالیت شدند. حالا در دولت سیدابراهیم رییسی، افغانستان هم بهشمار کشورهایی که برای متخصصان و کارخانهداران ایرانی فرش قرمز پهن کرده اضافه شده است.
اکنون مقامات سابق و جامعهشناسان ایرانی درباره به راه افتادن موج جدید مهاجرت نخبگان و صاحبان فکر و سرمایه از کشورمان هشدار میدهند. آنان در اینباره توضیح میدهند که نخبگان، صاحبان سرمایه و اندیشه و جوانان احساس میکنند که مجموعه دولتمردان جمهوری اسلامی ایران علاقهای به شنیدن صدای اعتراض و مخالفت ندارند و اگر کسی در جبهه مخالف یا منتقد جمهوری اسلامی ایران قرار گیرد به جای آنکه با معیارهای مدنی و قوانین جمهوری اسلامی ایران، صدایش شنیده شود و مورد توجه قرار گیرد، مورد انکار و اتهام و مجازات قرار میگیرد.
این موضوع با اخراج استادان دانشگاه، برخورد با فعالان سیاسی و محدود شدن فضای فعالیتهای سیاسی- مدنی بیشتر احساس میشود و اکنون برخی مقامات دولتی مانند مهدی غضنفری، از نگرانی شهروندان ایرانی خبر میدهند و میگویند مردم ایران نگران آن هستند که در آینده به عمله و کارگران کشورهای همسایه تبدیل شوند.
علیرغم این واقعیت انکارناپذیر و هشدارهایی که از زبان چهرههای گوناگون دولتی و غیردولتی شنیده میشود، باز هم برخی مقامات ایرانی از چشمانداز درخشان و حاصل شدن این چشمانداز درخشان در آیندهای بسیار نزدیک خبر میدهند و میگویند که باز هم باید سختیها را تحمل کرد و حرکت را متوقف نکرد. شاید مسوولان فراموش کردهاند که این چشمانداز درخشان بارها وعده داده شده، ولی تاکنون محقق نشده است.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد