استعمار نوین در عصر هوشمصنوعی
علی دباغ، استاد دانشکده پزشکی شهید بهشتی
در دوران گذشته قدرت جهانی برپایه مرزهای جغرافیایی و نمادهای سیاسی تعریف میشد. استعمار مفهومی عینی و قابل رویت بود: ناوگانها، مستعمرات و امپراطوریهایی که با زور و زر، خاک و منابع ملتها را تصرف میکردند اما در قرن بیستویکم چهره سلطه دگرگون شده است. جهان امروز آرام، بیصدا و بیخون، شاهد شکلگیری نوعی استعمار جدید است: استعمار داده و الگوریتم. قدرت نوین دیگر از لوله تفنگ نمیگذرد بلکه از دروازه دادهها عبور میکند. در جهانی که ارزش شرکتهایی مانند انویدیا از اقتصاد کشورهایی چون بریتانیا فراتر میرود، دیگر رقابت میان دولتها نیست بلکه میان غولهای فناور بیمرز است؛ شرکتهایی که در فضای دیجیتال حکومت میکنند و آینده اندیشه و اقتصاد بشر را رقم میزنند.
استعمار ذهن و داده؛ چهره تازه سلطه
استعمار کلاسیک با اشغال خاک آغاز میشد اما استعمار نوین، ذهن و داده انسان را اشغال میکند. شرکتهای هوشمصنوعی با تغذیه از حجم عظیمی از دادههای جهانی به الگوریتمهایی دست مییابند که میآموزند، تصمیم میگیرند و پیشبینی میکنند. این الگوریتمها میتوانند مسیر اقتصاد، سیاست، فرهنگ و حتی اخلاق را دگرگون کنند. در این نظم جدید، «الگوریتم» جایگزین «سرباز» شده است. استعمارگر دیگر لشکر نمیفرستد و پرچم نمیافرازد بلکه با هوشمندی خاموش، ذهنها را شکل میدهد، رفتارها را هدایت و ارزشها را بازنویسی میکند.
نابرابری فناورانه و وابستگی دیجیتال
با گسترش فناوری شکاف میان دارندگان و محرومان از آن نیز ژرفتر میشود. کشورهایی که توان تولید یا کنترل فناوریهای هوشمصنوعی را ندارند به تدریج به مستعمرات فناورانه بدل خواهند شد؛ وابسته به داده، نرمافزار و زیرساختهایی که در اختیار معدود شرکتهای جهانی است. این شرکتها تنها بازارها را کنترل نمیکنند بلکه بر جریان اندیشه، آموزش، رسانه و حتی احساسات انسان نیز تاثیر میگذارند. در جهانی که «دانش» و «تصمیم» به ماشینها سپرده میشود، استقلال فکری ملتها بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار دارد.
استعمار داده در عمل
پدیده «استعمار داده» (Data Colonialism) نمود عینی این سلطه نوین است. در این فرآیند دادههای انسانها بدون رضایت یا جبران، استخراج و خصوصیسازی میشود، همانگونه که استعمارگران گذشته منابع طبیعی را تصاحب میکردند. نمونههای متعددی از این پدیده در جهان معاصر مشاهده میشود:
- در آمریکا، دادههای ژنتیکی قبیله بومی هواسوپای بدون اطلاع آنان گردآوری و برای اهداف دیگر بهکار رفت.
- در طرح «اینترنت رایگان» فیسبوک در هند و آفریقا، کاربران در ازای دادههای خود به اکوسیستم شرکتی وابسته شدند.
- شرکتهای هوشمصنوعی همچون Stability AI با استفاده بیمجوز از آثار هنری، نوعی «استعمار خلاقیت» را رقم زدند.
- پروژههای «شهر هوشمند» در برخی کشورهای جنوب جهانی، دادههای شهروندان را در اختیار شرکتهای خارجی قرار دادند.
- و پلتفرمهای کاری چون Uber و Amazon از دادههای کارگران برای بهینهسازی سود استفاده میکنند، بیآنکه سهمی به صاحبان واقعی دادهها برسد.
این نمونهها نشان میدهند که استعمار داده پدیدهای جهانی و نظاممند بوده؛ استعمار بیپرچم که مالکیت زمین را به مالکیت ذهن و اطلاعات تبدیل کرده است.
پاسخ بشر به استعمار هوش
مقابله با این سلطه بیصدا، نیازمند بازآفرینی آینده است. کشورها باید استقلال فناورانه را همسنگ استقلال سیاسی بدانند و حفاظت از دادهها را بسان صیانت از منابع طبیعی در نظر بگیرند. قانونگذاری در حوزه داده، اخلاق الگوریتمی و شفافیت تصمیمات هوشمصنوعی باید در صدر اولویتهای جهانی قرار گیرد. جهان امروز به منشوری تازه نیاز دارد؛ منشور عدالت دیجیتال که در آن کرامت انسان بر کارآمدی ماشین مقدم باشد.
آینده ایران در برابر استعمار دیجیتال
برای مقابله با استعمار داده در ایران تقویت حاکمیت دیجیتال ضروری است. این هدف از مسیرهایی چون توسعه زیرساختهای بومی، تصویب قوانین جامع حفاظت از دادهها و ارتقای امنیت سایبری قابل دستیابی است. سرمایهگذاری در هوشمصنوعی داخلی، آموزش سواد دیجیتال به شهروندان و گسترش دیپلماسی سایبری برای مهار سلطه شرکتهای خارجی از گامهای اساسی است.
تدوین منشور عدالت دیجیتال ایرانی و صیانت از دادههای استراتژیک کشور- بهویژه در حوزههای انرژی، سلامت و صنعت- میتواند از وابستگی به ابرهای خارجی جلوگیری کند. این اقدامات نهفقط تضمینکننده استقلال دیجیتال بلکه پایهگذار آیندهای فناورانه و بومی برای ایران خواهند بود؛ آیندهای که در آن کشور به جای مصرفکننده داده، تولیدکننده و نگهبان آن باشد، نه مستعمره دیجیتال بلکه بازیگر آگاه در نظم هوشمند جهان.