3 - 12 - 2019
از «جلوههای نئواکسپرسیونیسم» تا «روزی روزگاری» در ایران
جلوههای نئواکسپرسیونیسم در هنر معاصر ایران- گالری شیرین
این جنبش هنری با نام (نوهیجان نمایی) از اوایل دهه ١٩٨٠ بر بازار هنر دنیا سلطه یافت. هنرمندان در واکنش به هنر انتزاعی دهه ١٩٧٠ به هنر فیگوراتیو یعنی تصویرکردن انسان و دیگر اشیای قابل تشخیص روی آورده بودند.
تاثیرات جهانی نئواکسپرسیونیسم با نشانههایی همچون، بحران هویت، رویاهای ویران شده، روانپریشی، دفرمه کردن، مسخشدگی و گاها رنگهای تند متاثر از ضرب قلم هنرمندان با رنگهای تند در این آثار همراه بود. هنرمندانی که به مساله زمان و مکان توجه نداشتند و هر آنچه که قابل اهمیت است بازی ذهن در آثارشان است.
در ایران نیز نوهیجان نمایی در آثار هنرمندان تجسمی نه به تقلید از غرب، بلکه به دلیل مواجهه با آنچه تاثیر ناملایمات زیستی، جنگ و بحران هویت بوده در آثار بسیاری از عمیقترین این هنرمندان دیده میشود.
لذا این نمایشگاه، منتخب آثار ارزندهای است از سه نسل از هنرمندان برای تجسم آنچه که نشان از رنج و سرگشتگی انسان معاصر دارد و بازتاب فردیت است.
گالری شیرین مفتخر است آثار سی هنرمند که در این زمینه فعالیت دارند را به کوشش خانم فرناز محمدی در کنار هم به نمایش بگذارد.
روزهای تعطیل: دوشنبهها
ساعات کار افتتاحیه: ۲۰-۱۶
ساعات کار: ۱۹-۱۱
روزی روزگاری در ایران- موسسه کاف
تا پایان هفته آتی، موسسه کاف میزبان آثار هنرمند سرشناس لهستانی، اولاف بژسکی با عنوان «روزی روزگاری در ایران» خواهد بود که طی یک دوره پنج ماهه اقامت هنری (سه بار سفر به ایران در طول یک سال) در شهر تبریز و با همکاری سرامیککاران ساکن این شهر تولید شدهاند. این دومین همکاری این هنرمند با موسسه کاف بعد از نمایش چیدمان او در حیاط مجسمههای موزه هنرهای معاصر تهران در سال ۱۳۹۳ است. اولاف بژسکی با رسانههایی نظیر طراحی، مجسمه، چیدمان و فیلم کار میکند و این بار او زبان سرامیک را برای آثار خود انتخاب کرده است که در بستری از مواد بازیافت و سپس طراحیشده توسط خود هنرمند به نمایش در خواهند آمد.
کارهای اولاف بژسکی هم رومانتیک هستند و هم سوررئال ولی به واسطه تنیدگیشان با بستر و زمان حال هیچ برچسبی را برنمیتابند. نمایشهای او پر است از بازنمایی حیواناتی که عناصری از دنیاهای بیارتباط را در خود جمع کردهاند. آنها به واسطه قدرت و طبیعی بودن روایتشان خبر از دنیایی تازه ساختهشده میدهند. ولی گویی این بیننده نبوده که این دنیای تازه ساخته شده را کشف کرده بلکه این دنیای جدید است که به ما خیره میشود. در نمایش «روزی روزگاری در ایران» او به سراغ حیوانی میرود که روزی روزگاری قبل از آنکه آخرین بازماندگانشان را با هواپیما و برای احیای نسل به تهران بیاورند سمبل این سرزمین بوده است. شیرهای اولاف بژسکی دندانهای انسان دارند و انسانهای او صورت شیر. والایی، شکوه و گذشته پرافتخار عامل اصلی سوق پیدا کردن او به چنین موتیفهایی در بستر ایران امروز است. آنها با رخوتی غیرمعمول از اسطوره، طبیعت، گذشته، زندگی روزمره، مردم عادی و وطن صحبت میکنند.
روزهای تعطیل: یکشنبهها تا پنجشنبهها
ساعات کار افتتاحیه: ۱۶:۳۰ – ۲۱:۳۰
ساعات کار: ۲۰- ۱۷
هفتپیکر- گالری محسن
«هفتپیکر» نمایشگاهی گروهی است که با استفاده از نظریه دریافت به یک متن کهن فارسی جانی دوباره میبخشد، آن را میکاود و در میان میگذارد. این نظریه فرهنگی این ایده را تقویت میکند که معنای هیچ متنی هرگز ثابت یا روشن نیست، بلکه چندین عامل در آن دخیل هستند؛ هم به اعتبار تولیدکننده که متن را با معنا رمزگذاری میکند و هم به اعتبار دریافتکننده که متن را رمزگشایی میکند. تاویل یک متن همچنین بر اساس توزیع، تجربه شخصی، شرایط اجتماعی و فاصله و زمان، شکل میگیرد.
هفتپیکر (نظامی گنجوی)، منظومهای فارسی از قرن ششم هجری قمری (قرن دوازدهم میلادی) بهعنوان نقطه عزیمت هنرمندان شرکتکننده و مخاطبان به منظور تفسیر و تولید معنا برگزیده شده که آمیزهای است از مضامینی چون استثمار، ابهام، زیبایی، نمادگرایی، چندگانگی فرهنگی و تحقق نفس از طریق قالبهای مختلف ادبی شامل داستانسرایی غیرخطی و حماسی. مولفه کلیدی متن، اجتماع هفت زیبارو یا هفت عروس است که شخصیت اصلی داستان، شاهزادهای قهرمان، آنها را فرامیخواند. نسب هر زیبارو به منطقه متفاوتی از جهان برمیگردد و به وسیله یک رنگ متفاوت، یک روز از هفته و یک سیاره نمایانده میشود که هر یک با خلقوخوی هر دختر مطابقت دارد.
هفت هنرمند زن برای شرکت در این نمایشگاه انتخاب شدهاند که هریک از آنها از همان هفت منطقه یا اقلیمی انتخاب شدهاند که نظامی در شعرش بیان کرده است: نایزا خان (پاکستان)، کویی فی (چین)، آنا خودورکووسکایا (خوارزم/روسیه)، نژا کنِز (سقلاب/ اسلوونی)، نیسن کوسنتینی (مغرب/ تونس)، نینا پاپاکنستانتینو (روم/ یونان) و نگین محزون (پارس/ ایران). بخشهایی از شعر که درباره هفت زیبارو است بهعنوان منبعی برای هریک از هنرمندان شرکتکننده استفاده شد، آن هم بهمنزله پیاموارهای برای یک کار جدید که نتایج تفسیرهای هنرمندان و عمل رمزگذاری/ رمزگشایی معنی را به تصویر میکشد. کار هنرمندان نمایانگر طیف وسیعی از رویکردهای خلاق، رسانهها و تاویل متن است بهمنظور آنکه این اثر کهن، ایدهها و ارزشهای فرهنگی را به بستری معاصر آورد. هنرمندان در مواجهه با فرم، مواد، ابعاد، جنبههای زمان و مکان، زبان، استعاره، حافظه، جغرافیاها و هویت میکوشند تا وجوه مختلف متن اصلی را بیرون بکشند، به آن بیندیشند و دربارهاش تحقیق کنند.
خطوط- گالری اعتماد نگارستان
اکثر اجرام آسمانی به صورت احجامی کرویشکل شناخته میشوند و تقریبا همیشه این احجام حامل نوعی انرژی هستند، طبق آنچه از قوانین مرتبط با حجم و انرژی میدانیم، انرژی در هر حجم کروی شکل دائما در حالتی پایدار و منظم در گردش است. حال به طرح چند سوال میپردازم.
چطور ممکن است حجمی کرویشکل همچون زمین با حذف، برداشتن، دیوارکشی، حصارکشی، مرزبندی و… باز هم به همان سازوکار طبیعی خود ادامه دهد؟ آیا این خود برهم زدن نظم طبیعی و ساختاری بدون آگاهی از عواقب آن محسوب نمیشود؟ آیا در این حالت هم باز گردش انرژی به همان رفتار اولیه خود ادامه میدهد؟
آن چیزی که من در این نمایش به آن پرداختهام مضامینی هستند که فکر میکنم بخشی از عاملین برهم زننده این نظم محسوب میشوند. اتفاق افتادن فجایع روزافزونی همچون جنگ، قتلعام و هزاران موردی را که شما به آنها واقف هستید شاید از پس همین عوامل به وقوع پیوسته باشند. بخشی از این عوامل را در واژگانی همچون انحصارطلبی، عقیده، حکومت، ارزش، انرژی، مرز و صدها مورد دیگری که هر دو میتوانیم به آن اضافه کنیم به جستوجو پرداختم. این آثار حاصل بازنگری و تامل در وضعیت کنونی جامعه خود و حتی زمین است و طرح این سوال بیجواب که چطور ممکن است برخی وقایع با تمام پیشرفتها و افزایش میزان آگاهی بشر از پیرامونش باز هم به وقوع میپیوندند برای یافتن پاسخی برای این سوال بارها سعی کردم خود را در موقعیتی بیرون از زمین، معلق در فضا جایی در میان سکوت ستارگان تصور کنم تا شاید از آن جا و از آن زاویه جوابی برای آن بیایم. یکی از پاسخهایی که به آن دست یافتم برافراشته شدن پرچمهای حکومتی و جداییطلبانه در طول ادوار تاریخ بر سطح کره خاکیمان بود، پرچمهایی که اگر با مقیاسی دیگر و از فاصلهای دورتر به آنها نگاه کنیم شاید چیزی جز خط یا خطوطی رنگی از آن باقی نماند. این چند خط رنگی ساده درست همان خطوطی هستند که به نوعی سرنوشت ما و بخش اعظم موجودات زنده و شاید حتی خود زمین را به آنها گره زدهایم، سه رنگ اصلی پرچم کشورم یعنی سبز، سپید و سرخ هویت بخش این دوره کاری آثارم بودهاند و هر یک از این سه رنگ در قالبی نمادین (عموما خطوطی به این سه رنگ) مفاهیمی مرتبط با آن رنگ را در هریک از آثار بیان میکنند.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد