از جان تهران چه می‌خواهی؟

محمد تاج الدین
کدخبر: 577799

محمد تاج الدین

محمد تاج الدین

این نوشته مستقیما خطاب به علیرضا زاکانی است. اصولگرایی که در انتخابات‌ ریاست‌جمهوری به عنوان بلندگویی برای ایجاد جنجال و گفتن بد و بیراه به دیگران وارد گود شد و مزد کارش را گرفت؛ مدیریت ناقابل کلانشهر تهران و رساندن پایتخت به نقطه‌ای دور از استاندارد زندگی شهروندان. آقای زاکانی! از جان تهران چه می‌خواهی؟ قرار است میدان و خیابان‌ و اتوبان‌ و کوچه‌پس‌کوچه‌های این شهر شما را به کدام میز و صندلی برساند؟

زاکانی که به تانک اصولگرایان معروف بود، حالا در نقش یک بولدوزر بدون ترمز به جان المان‌های فرهنگی و هویتی شهر تهران افتاده و دارد همه را با خاک یکسان می‌کند. جناب آقای شهردار! تازگی‌ها سری به چهارراه ولیعصر و بنای تئاترشهر زده‌اید؟ هیچ می‌دانید دور کعبه آمال اهالی تئاتر را با ایرانیت‌های سفید و آبی پوشانده‌ و خاکش را به توبره کشیده‌اند؟ می‌دانید سنگ‌فرش‌های ۶۰ساله محوطه تئاترشهر را با بیل و کلنگ خراب کرده‌اند و حریم بنا را پر از نخاله ساختمانی؟

کدام عقل سلیم و مدیریت شهری به شما و هم‌قطارانتان اجازه می‌دهد اینطور به تاریخ یک شهر بتازید؟ با کدام برهان و براساس چه نقشه‌ای، به جان میراث فرهنگی پایتخت افتاده‌اید؟ در این اوضاع بلبشو کسی خبری از وزیر میراث فرهنگی و گردشگری دارد؟ کسی می‌داند اعضای شورای شهر تهران برای حفظ هویت فرهنگی پایتخت دارند چه کاری انجام می‌دهند؟ اصلا می‌دانند تاریخ شهری که در آن مسوولیت دارند چیست؟ از تاریخچه بناهای فرهنگی تهران باخبر هستند؟

همان مدیریتی که منابع آبی پایتخت را به تاراج برد، هوای آن را به مرز هشدار رساند، فضای سبز را از بیخ و بخ کند و خیابان‌ها را از ریخت انداخت، حالا برای تکه و پاره کردن هویت فرهنگی تهران دندان تیز کرده ‌است.

در این اوضاع اسفناک صدا از سنگ درمی‌آید از اهالی تئاتر و فرهنگ نه!

آقایان و خانم‌هایی که در راهروها و پلاتوهای تئاترشهر شبانه‌روز تمرین می‌کنید و در سالن‌های خاطره‌انگیزش به روی صحنه می‌روید، هیچ می‌دانید در ۲۰ قدمی شما چه جنایتی در حال انجام است؟ از احوالات مجموعه‌ای که اجرا در آن را روزی بزرگ‌ترین آرزوی خود می‌دانستید، خبر دارید؟ بعید می‌دانم هیچ‌کدام از کسانی که این‌روزها در سالن تئاترشهر اجرا دارند، نگاهی به آن سوی ایرانیت‌هایی انداخته باشند که ساختمان مجموعه را احاطه کرده‌اند. حتم دارم هنرمندان عزیز کشورم، بعد از تمام شدن اجراهای‌شان و گپ و گفتی کوتاه در پشت صحنه، با عینک‌های دودی بزرگ و کلاه‌های مشکی روی سر از لابه‌لای جمعیت خود را به بیرون محوطه می‌رسانند و پشت سرشان را هم نگاه نمی‌کنند. اگر خیال می‌کنید کسانی که اینطور به خانه امن شما تاخته‌اند به نابودی محوطه بسنده می‌کنند و ساختمان را به حال خودش می‌گذارند، سخت در اشتباه هستید. آن‌که حیاط را تصاحب کرده، به اتاق‌‌ها هم رحم نمی‌کند. تهران زیر سایه مدیریتی که با تخریب انس دارد و با سازندگی بیگانه است، عذاب می‌کشد. هرچند که این شهر، این دوره را هم از سر می‌گذراند و دوباره روی پایش می‌ایستد و به دشمنانش می‌خندد اما زخم‌هایی که تن رنجورش را خراش انداخته‌اند، برای همیشه در روانش باقی می‌مانند. از زاکانی و مدیرانش که انتظاری نیست اما دولتی که با شعار زندگی برای مردم روی کار آمده، نباید از شهردار تهران توضیح بخواهد؟ شهرداری که حالا پای ثابت جلسات هیات دولت هم هست. همان شهرداری که چند ماه پیش کمر همت بسته بود تا درخت‌های قدیمی بوستان‌های پایتخت را از ریشه درآورد و حالا و در زمانی که بحران‌ منابع آب و آلودگی هوا زندگی در پایتخت را به مرز هشدار رسانده، دارد تاریخ این شهر را هم از بین می‌برد. آقای پزشکیان! شعار وفاق شما دارد به قیمت هویت یک کلانشهر تمام می‌شود؛ شهری که نه دیگر آب دارد، نه هوا و اگر در بر همین پاشنه بچرخد، نه تاریخ.

وب گردی