جهان‌صنعت از چالش‌های فزاینده فرش ریز ماهی خوی گزارش می‌دهد:

از ثبت ملی تا فراموشی

مژگان کریم‌نیایی
کدخبر: 547608
فرش ریزماهی خوی، با قدمتی هزارساله و ثبت ملی، در حال حاضر با چالش‌هایی جدی نظیر کاهش تولید، ورود رقبا، مهاجرت بافندگان به خارج و عدم حمایت‌های دولتی مواجه است که تهدیدی برای هویت و اصالت این هنر-صنعت به شمار می‌رود.
از ثبت ملی تا فراموشی

مژگان کریم‌نیایی– فرش دستباف ایرانی ریشه در فرهنگ و تمدن ایران داشته و در طول تاریخ همواره از اهمیت بالایی برخوردار بوده است. این صنعت یکی از مهم‌ترین هنرهای سنتی و زمینه‌های اقتصادی مردم ایران در شهرهای مختلف از دیرباز است. شهر خوی نیز از این قاعده مستثنا نیست. فرش ریز ماهی خوی، با قدمتی ‌هزارساله، یکی از مشهورترین و با ارزش‌ترین فرش‌های دستباف ایرانی است که توسط هنرمندان شهرستان خوی بافته می‌شود. این طرح ریشه در تاریخ و فرهنگ ایران باستان دارد و به عنوان یکی از نمادهای مرتبط با آیین مهر شناخته می‌شود. خاستگاه این طرح را می‌توان شهرستان خوی دانست که در مسیر جاده ابریشم قرار داشته است.

به سبب اهمیت این هنر سنتی، مالکیت معنوی فرش ریزماهی خوی در سال ۱۳۹۲ در فهرست جهانی ثبت شد. گفته می‌شود در سالیان گذشته سالانه حدود ۱۰۰‌هزار مترمربع انواع فرش دستباف در این شهرستان تولید می‌شده که ۷۰‌درصد آن را فرش با نقش ریزماهی تشکیل می‌داده است. این هنر-صنعت که زمانی یکی از مهم‌ترین صادرات غیرنفتی ایران بوده اما در حال حاضر با چالش‌های جدی همچون ورود رقبای منطقه‌ای به بازار و کاهش تولید و صادرات روبه‌رو است. در نتیجه این وضعیت عده‌ای از هنرمندان فرش دستباف در خوی نیز به مشاغل دیگر روی آورده یا به دلیل نزدیکی شهرستان به کشور ترکیه مهاجرت کرده و به تولید آثار هنری خود در کشور همسایه مشغول شدند.  نوسانات نرخ ارز و سیاست‌های ارزی نامناسب، تولیدکنندگان فرش را در صادرات و رقابت با سایر کشورها با مشکل مواجه کرده است. مواردی مانند مشکلات مربوط به تامین مواد اولیه، شرایط نامناسب کار برای بافندگان، عدم حمایت کافی از سوی دولت و قاچاق فرش نیز به این بحران دامن زده است.

 فرش ریزماهی نماد شهر خوی

تبدیل فرش ریزماهی خوی به نماد این شهر، گامی مثبت در جهت تقویت هویت و برند شهری است اما بدون وجود زیرساخت‌های لازم، برنامه‌ریزی هدفمند و برندسازی ملی و محلی، این اقدام نمی‌تواند به تنهایی مشکلات عمیق صنعت فرش و بافندگان این منطقه را حل کند.

حجت‌الله مرادخانی، پژوهشگر و مدرس دانشگاه در رابطه با فرش ریزماهی خوی و چالش‌های امروز آن، به «جهان‌صنعت» گفت: طبیعتا تبدیل شدن این فرش به نماد شهر خوی اتفاق خیلی خوبی است که به هویت و برند شهری این شهر کمک می‌کند. اتفاق لازمی است اما کافی نیست. متاسفانه در زمینه این ثبت‌ها و معرفی‌ها نهایت کار مراسم رونمایی از لوح ثبت، جشن و سخنرانی‌ها است، بعد از آن تقریبا کار رها می‌شود. تجربه تلخ مشابه آن در دیگر شهرها نیز وجود دارد. آنچه که مسلم است وضعیت فرش ریزماهی خوی با فقدان سازوکار برندسازی ملی و محلی گره خورده است. باید پرسید که آیا در شرق ایران، جنوب ایران، شمال ایران و جنوب غرب ایران فرش ریزماهی را می‌شناسند؟ شوربختانه اینطور نیست. به نظرم متناسب با این سبک نام‌گذاری و معرفی هرگز تولید محتوای جدی به وجود نیاوردیم که چند زبانه، با زیرنویس‌های مختلف باشد و آن را با پلتفرم‌های جدید مانند یوتیوب و دیگر شبکه‌های موثر اجتماعی معرفی کنیم.

وی افزود: برای اینکه اعتبار فرش ریزماهی برای خوی به لحاظ جغرافیایی به ثبت برسد اقدام موثری که می‌توان انجام داد ثبت نشان جغرافیایی فرش ریزماهی به اسم شهر خوی است. که این موضوع در سازمان وایپو (سازمان جهانی مالکیت فکری) به راحتی قابل انجام است و یک اقدام موثر حقوقی است که در واقع کمک می‌کند که در عرصه بین‌المللی فرصت‌هایمان سوخته نشود. نکته دیگری که وجود دارد این است که در خوی آیا زیرساخت‌های محلی مانند کارگاه‌های رنگرزی تخصصی، بسته‌ بندی آموزشی، مراکز فروش با قابلیت عرضه بین‌المللی داریم؟ به نظرم به دلیل اینکه شهر خوی نزدیک مرز است و فرصت حضور در بازارچه‌های مرزی را هم دارد، طبیعتا شکل‌گیری یک شهرک فرش دستباف در این زمینه می‌تواند خیلی موثر باشد.

مرادخانی اشاره کرد: نکته دیگر این است که حمایت‌های استانی و ملی هدفمند در زمینه فرش در این شهر وجود ندارد و آنچه هست به صورت فصلی و هیجانی اتفاق می‌افتد. طبیعتا از بطن این روندهای فصلی و هیجانی اتفاق موثری شکل نمی‌گیرد. از سوی دیگر نبود و سازوکار پیوند نسل جدید با این هنر صنعت مساله ساز شده است، یعنی ما به طور جدی بین نسل جدیدمان و بافندگان و فرش سنتی و دستباف کشورمان مثل ریزماهی خوی دچار گسست هستیم. باید برنامه‌های عملیاتی برای رفع این گسست به وجود بیاید وگرنه در این دور باطل همیشه خواهیم ماند. همچنین صرف نام‌گذاری خوی به عنوان شهر ریزماهی نتوانسته است آن را به جایگاه مناسبی برساند و ریشه این مساله به رقابت‌های ناسالم در بازار داخلی برمی‌گردد. این رقابت ناسالم در بازار داخلی ما وجود دارد نه فقط در شهر خوی، بلکه در دیگر شهرها هم این چالش وجود دارد و طبیعتا به این حوزه آسیب می‌رساند. این موارد موانع جدی هستند و صرف یک ثبت نمی‌تواند گره از مشکلات فرش دستباف، فرشبافان خوی و فرش باشکوه ریزماهی خوی باز کند.

 مهاجرت فرشبافان ایرانی

برای جلوگیری از مهاجرت فرشبافان و تقویت جایگاه فرش ریزماهی خوی در عرصه بین‌المللی، ثبت نشان جغرافیایی این فرش به عنوان یک اقدام حیاتی مطرح شده است. این اقدام می‌تواند به حفظ هویت و اصالت این محصول کمک کرده و از سوءاستفاده‌های احتمالی جلوگیری ‌کند.مرادخانی در رابطه با گلایه فعالان اقتصادی فرش در خوی از وضعیت بازار فرش ریزماهی و مهاجرت فرشبافان این فرش سنتی ایرانی به ترکیه و دیگر کشورها، گفت: در خصوص اقداماتی که برای فرش ریزماهی خوی می‌توان انجام داد و پیشگری از مهاجرت فرشبافان این حوزه باید بگویم که یکی از اقدامات مهم ثبت نشان جغرافیایی فرش ریزماهی خوی است که این مساله کمک می‌کند این فرش، نقش مایه‌های آن، شیوه‌های بافتش به اسم این شهر در عرصه بین‌المللی به ثبت برسد. از سوی دیگر بستر منسجم مانند شهرک‌های قالیبافی تخصصی با بخش‌های مختلف با استفاده از تکنولوژی‌های جدید برای ارتقای کیفیت، باید ایجاد شود و ما نباید نگاه سلبی نسبت به تکنولوژی داشته باشیم. وقتی از تکنولوژی صحبت می‌کنیم منظور این نیست که ماشین فرش را ببافد بلکه تکنولوژی‌هایی که در کنترل کیفی، در بسته بندی، در پرداخت محصول به ما کمک بکنند تا اینکه بتوانیم در پایان محصولی تولید کنیم که دارای کیفیت پایدار، رنگ ثابت، طرح خوب و مواد اولیه درجه یک در آن به کار رفته است را باید به کار گرفت. اینگونه نگاه آگاهانه نسبت به فناوری‌های جدید بی‌تردید موجب ارتقا و رشد این حوزه می‌شود. وی در ادامه گفت: در کنار اینها هرگز نمی‌توان منکر شد که باید اهتمام ویژه‌ای نسبت به تولید محتوا به زبان‌های مختلف و همچنین برای مخاطبان خارجی و داخلی داشته باشیم. شبکه‌های اجتماعی در دنیای امروز نقش بی‌بدیلی در برندسازی و هویت‌سازی برای محصولات تجاری و فرهنگی دارند. تا زمانی که ما نسبت به این مهم دقت جدی نداشته باشیم نمی‌توانیم

نسبت به آن امیدوار باشیم. بنابراین تولید محتوا شرط بسیار مهمی برای جذب نسل جدید است تا از این طریق بتوانیم مخاطب عصر تکنولوژی را به خودمان جلب کنیم و این اقدامات در کنار ایجاد قوانین تسهیل‌گرایانه و مشوق‌هایی برای کمک به بافندگان و فعالان اقتصادی می‌تواند گامی روبه جلو باشد.

 بی‌توجهی به نقش‌های بومی و سنتی

از چالش‌های بسیار مهم و غیرقابل انکاری که در چند دهه اخیر فرش دستباف ایران با آن روبه‌رو بوده است، بی‌توجهی به بحث ثبت نقش‌های بومی و سنتی فرش ایران در نهادهای بین‌المللی بود که موجب شد دیگر کشورها به راحتی نقش‌های اصیل کهن ما را به تاراج ببرند و با اندکی دخل و تصرف به اسم خودشان معرفی کنند.

مرادخانی در این خصوص گفت: متاسفانه در این سال‌ها به هشدارهای فعالان حوزه فرش دستباف برای ثبت نقش‌های اصلی ایران در عرصه بین‌المللی توجهی نشد. خلأ مستندسازی در حوزه فرش دستباف یک چالش بسیار جدی است. اینکه بسیاری از قالی‌ها و فرش‌هایی که در نقاط مختلف ایران در مجموعه‌های دولتی، خصوصی و حتی در خانه‌های مردم وجود دارند بدون اینکه مستندسازی تصویری، ابعادی، تکنیکی و ثبت شناختی شوند چالش برانگیز است. این نقوش، شیوه‌های بافت، تکنیک‌ها، رنگ بندی و دانش آن ممکن است با ادامه این روش به فراموشی سپرده شده و یا به کشورهای دیگر انتقال یابد. این مستندسازی یک خلأ بسیار جدی است که متاسفانه هرگز جدی گرفته نشده و مانند دیگر موارد صرفا به صورت هیجانی گاهی اقداماتی صورت می‌گیرد. توجه داشته باشید که در دنیای امروز مستندات اصیل حرف اول را برای اثبات ادعاهای فرد، گروه یا یک کشور در خصوص مالکیت آثار هنری می‌زند.

 ریشه و علل اصلی مهاجرت فرشبافان ایرانی

مهاجرت بافندگان به دیگر کشورها دلایل مختلفی دارد. اول اینکه در خصوص این مهاجرت باید یک پایش جدی صورت گیرد و مشخص شود که این موضوع تا چه میزان جدی است. با این وجود مسلما نمی‌شود منکر مهاجرت بافندگان فرش دستباف از خوی به ترکیه یا دیگر کشورها شد.مرادخانی در این خصوص گفت: دلایل مهاجرت فرشبافان خوی، افت درآمد و مشکلات معیشتی و رکورد ارزش اقتصادی فرش دستباف است که باعث شده دستمزد بافندگان به شدت پایین بیاد. بافنده‌ای که ممکن است ۹ ماه تا ۱۲ ماه برای یک فرش ۶ یا ۹متری وقت بگذارد در قبال قیمت آن اصلا دستمزد قابل‌ملاحضه‌ای نمی‌گیرد.

وی افزود: حمایت‌های رفاهی و امنیت شغلی چه در سطح استانی و چه در سطح ملی در این حوزه وجود ندارد طبیعتا زیست این بافندگان دچار مشکل است و مجبورند برای تامین معیشت زندگی‌شان کاری کرده و برخی هم به ناچار مهاجرت می‌کنند. نبود بازار فروش پایدار و حذف شدن از زنجیره صادرات هم یکی از دلایلی است که به تناوب باعث مهاجرت فعالان این حوزه شده است. که اینها ریشه در نبود نگاه کلان در کشور است که به مرور باعث شده فرش دستباف ایران از زنجیره صادرات کشور تقریبا حذف شود. اعداد چند۱۰‌میلیون دلاری برای صادرات کل فرش دستباف ایران نسبت به صادرات چند۱۰۰میلیون دلاری و حتی بالای یک‌میلیارد دلاری در دهه‌های گذشته بسیار مصیبت بار، تلخ و دردناک است.

این پژوهشگر ادامه داد: همچنین فرصت‌های شغلی مطلوبی که در دیگر کشورها به وجود می‌آید هنرمندان ایرانی را جذب می‌کند و طبیعتا نمی‌شود مانع کسی شد. آسیب دیدن جوامع محلی و مداخلات غیرمسوولانه در زیست و حیات اجتماعی سالیان اخیر که در روستاهایی که اصولا فعالیت صنایع فرهنگی مانند فرش بافی می‌کنند ساختارهای اجتماعی و سنتی آنها را دستخوش استهاله کرده است. ارزش‌های سنتی و اجتماعی که در گذشته وجود داشت، امروزه دیگر ارزش نیستند. این مداخلات غیرمسوولانه در جوامع محلی توسط اینفلوئنسرها، بلاگرها، مسوولان بی‌تخصص و موازی کاری‌های فراوانی که در حوزه فرش اتفاق می‌افتد موجب شده که ساختار اجتماعی-فرهنگی بومی دچار مشکل شود. ساختاری که در صورت اتکا به آن، نقش مایه و سنت بافت حفظ می‌شد.

وب گردی