نسخه نجات زنجیره فولاد:

از اصلاح بهای تمام‌شده تا جهش بهره‌وری

مینا جعفری
کدخبر: 586036
صنعت فولاد ایران در شرایط فعلی با چالش‌های جدی نظیر افزایش هزینه انرژی، محدودیت‌های مواد اولیه و کاهش توان رقابتی مواجه است و برای ادامه حیات، نیازمند اصلاحات ساختاری و کاهش بهای تمام‌شده است.
از اصلاح بهای تمام‌شده تا جهش بهره‌وری

مینا جعفری–  صنعت فولاد ایران امروز در یکی از مهم‌ترین برهه‌های خود قرار گرفته است؛ دوره‌ای که در آن فشارهای ناشی از افزایش هزینه انرژی، محدودیت‌های مواد اولیه، نوسان قیمت‌ها، هزینه‌های بالای حمل‌ونقل و کاهش توان رقابتی در بازارهای خارجی، بسیاری از شاخص‌های مالی این صنعت را تحت‌تاثیر قرار داده است. کاهش حاشیه سود، افت بهره‌وری، افزایش هزینه‌های تولید و محدودیت صادرات، همه نشان‌دهنده این است که اگر اصلاحات اساسی در زنجیره فولاد انجام نشود، این صنعت بزرگ با چالش‌های جدی‌تری روبه‌رو خواهد شد. از این‌رو ارائه راهکار برای کاهش بهای تمام‌شده، افزایش بهره‌وری و حضور پایدار در بازارهای جهانی یک ضرورت است.

نقطه آغاز اصلاحات، کنترل و مدیریت بهای تمام‌شده است. بهای تمام‌شده در زنجیره فولاد متکی بر چهار ستون اصلی است: انرژی، مواد اولیه، نیروی انسانی و حمل‌ونقل. در این میان، انرژی یکی از پرهزینه‌ترین بخش‌هاست. مصرف گاز و برق در بسیاری از واحدهای احیا و فولادسازی کشور بالاتر از حد مطلوب است. کاهش مصرف انرژی با کنترل دقیق فرآیندها، اجرای برنامه‌ریزی تولید هوشمند، کاهش توقف‌های ناگهانی و مدیریت مصرف در ساعات اوج بار می‌تواند به‌‌طور مستقیم هزینه تولید را کاهش دهد. کاهش تنها ۱۰درصد از هزینه انرژی، در مقیاس تولید فولاد، سودآوری شرکت‌ها را به‌‌طور چشمگیری افزایش می‌دهد.

بخش دوم، مواد اولیه است. وابستگی شدید برخی واحدها به خرید مواد اولیه از بیرون، موجب افزایش هزینه تولید و کاهش حاشیه سود می‌شود. شرکت‌هایی که زنجیره کامل از معدن تا محصول نهایی را در اختیار دارند، توان مالی و عملیاتی قوی‌تری پیدا می‌کنند. بنابراین تکمیل زنجیره ارزش از طریق مشارکت‌های جدید، خرید معادن، یا تشکیل کنسرسیوم‌های تامین می‌تواند بهای تمام‌شده را بین ۱۵تا ۲۰درصد کاهش دهد. این کاهش در شرایط فعلی اقتصاد کشور، یک تفاوت حیاتی در سودآوری ایجاد می‌کند.

عامل مهم بعدی، مدیریت نیروی انسانی و بهره‌وری آنهاست. در بسیاری از شرکت‌ها تعداد نیرو بیش از استاندارد جهانی است و همین موضوع موجب کاهش بهره‌وری و افزایش هزینه‌ها شده است. بازنگری در ساختار سازمانی، آموزش‌های مهارتی، تعیین معیارهای شفاف برای ارزیابی عملکرد و ایجاد نظام تشویقی بر پایه بهره‌وری می‌تواند ظرفیت تولید را افزایش دهد و هزینه‌ها را مدیریت کند.

حمل‌ونقل نیز از دیگر عوامل اثرگذار بر بهای تمام‌شده است. طولانی‌بودن مسیرهای حمل موادمعدنی و محصولات فولادی، نبود زیرساخت‌های مناسب ریلی و پیچیدگی در قراردادهای حمل‌ونقل باعث شده این بخش سهم قابل‌توجهی از هزینه تولید را به خود اختصاص دهد. توسعه استفاده از خطوط ریلی، ایجاد مراکز تجمیع و حمل مشترک، اجرای قراردادهای حمل منصفانه‌تر و کوتاه کردن مسیرهای انتقال، می‌تواند هزینه حمل‌ونقل را به‌میزان قابل‌توجهی کاهش دهد.

برای رقابت‌پذیری در بازار جهانی نیز ضروری است قیمت تمام‌شده تولید شمش به سطحی برسد که بتوان با رقبای اصلی منطقه رقابت کرد. با توجه به شرایط اقتصادی کشور، قیمت تمام‌شده شمش باید زیر ۴۰۰دلار باشد تا قدرت صادراتی حفظ شود. در همین راستا کاهش بهای تمام‌شده آهن اسفنجی به زیر ۳۰۰دلار به‌عنوان گام نخست اهمیت فراوانی دارد. کاهش هزینه‌ها، زمانی که همراه با ارتقای بهره‌وری باشد، قدرت رقابتی ایران را در بازارهای آسیایی و آفریقایی افزایش خواهد داد.

تنها اما کاهش هزینه کافی نیست؛ ورود به بازارهای جهانی نیازمند توسعه محصول و ارتقای کیفیت است. تمرکز بر تولید محصولات با ارزش‌افزوده بالا مانند ورق‌های صنعتی خاص، فولادهای مقاوم، محصولات مورد نیاز صنعت نفت و گاز و فولادهای ساختمانی پیشرفته می‌تواند سودآوری شرکت‌ها را چند برابر کند. تنوع‌بخشی به سبد محصولات، ابزار اصلی ورود قدرتمند به بازارهای جهانی است.

موضوع مهم دیگر ایجاد پایگاه‌های صادراتی در کشورهای واسط است. کشورهایی مانند عمان، ترکیه و قطر می‌توانند به‌‌عنوان مرکز صادرات محصولات فولادی ایران عمل کنند. با ایجاد پایگاه صادراتی در این کشورها، هزینه حمل کاهش می‌یابد، مشتریان خارجی به شرکت‌های ایرانی اعتماد بیشتری خواهند کرد و امکان دسترسی به بازارهای بزرگ‌تر فراهم می‌شود.

از منظر مالی نیز شرکت‌های فولادی باید ساختار خود را به‌روزرسانی کنند. کاهش بدهی، تقویت جریان نقدینگی از مسیر صادرات، استفاده از قراردادهای بلندمدت فروش و توسعه سرمایه‌گذاری‌های مشترک با شرکت‌های خارجی موجب افزایش توان مالی و کاهش ریسک سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید می‌شود.

در مجموع باید گفت آینده صنعت فولاد ایران وابسته به میزان جدیت شرکت‌ها در اجرای اصلاحات ساختاری است. اگر کاهش بهای تمام‌شده، بهبود بهره‌وری، توسعه بازارهای خارجی و بازنگری در ساختار مالی با هم انجام شود، صنعت فولاد می‌تواند به جایگاه واقعی خود در منطقه برسد و نقش مهمی در رشد اقتصاد کشور ایفا کند. امروز زمان تصمیم‌های دقیق و شجاعانه است؛ تصمیم‌هایی که می‌تواند زنجیره فولاد را از وضعیت کنونی عبور دهد و زمینه‌ساز جهشی جدید در این صنعت کلیدی باشد.

* کارشناس معدن

وب گردی