ارومیه روزگاری دریاچه داشت

مهدیه بهارمست
کدخبر: 546600

مهدیه-بهارمست

مهدیه بهارمست

بارها از مرگ تدریجی دریاچه ارومیه نوشتیم اما جز وعده‌های روی کاغذ ندیدیم. حال دیگر بوی دریا نمی‌آید. تا چشم کار می‌کند، خشک است و نمک. ماهی‌ها مرده‌اند، حال مردم خوش نیست. گویی که زندگی در اینجا متوقف شده است. نمک در هوا جریان دارد و تنفس را برای ساکنان سخت کرده است. حوالی این دریاچه ۵‌میلیون نفر زندگی می‌کنند اما به‌سختی زیرا با خشک‌شدن دریاچه، نمک وارد زندگی مردم، دام‌ها و گیاهان اطراف شده و تبعاتی را به وجود آورده است؛ از تنگی نفس تا سرطان پوست. اکنون دیگر چاره‌ای برای‌مان باقی نمانده و نگاه‌ها باید به‌سمت آسمان رود تا شاید بارش‌های پاییزی به کمک‌مان آید، وگرنه نه مسوولان به دادمان می‌رسند و نه امکانی برای آبگیری دریاچه وجود دارد.

ماجرا از دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد شروع شد. از همان دوران با ساخت پل شهید‌کلانتری برای اتصال دو استان آذربایجان غربی و شرقی ضربه‌های اولیه به دریاچه وارد شد. ۱۷‌سال از آن روز کذایی که مقامات دولتی نه‌تنها بودجه را حیف و میل کردند بلکه کمر به قتل دریاچه بستند، می‌گذرد. در این مدت دولت‌های متعددی با وعده‌های رنگارنگ روی کار آمدند اما هیچ‌یک قدمی برای احیای دریاچه برنداشتند. البته دولت یازدهم و دوازدهم امیدواری‌هایی به وجود آورد اما در دولت سیزدهم حتی آبرسانی هم انجام نشد و دریاچه ارومیه به‌طور کلی به فراموشی سپرده شد. این روزها در شمال دریاچه تنها لایه نازکی از آب باقی مانده که در کمتر از یک هفته خشک می‌شود. جنوب دریاچه نیز حدود ۷۰۰‌کیلومترمربع آب دارد که تا آخر تابستان خشک می‌شود. البته براساس شنیده‌ها همین امروز هم دریاچه خشک شده زیرا طبق تصاویر ماهواره‌ای که روز گذشته منتشر شده، نشان از حال ناخوش دریاچه ارومیه دارد.

با روی کار آمدن رییس‌جمهوری از آن دیار، امیدها برای احیای دریاچه ارومیه قوت گرفت. اقدامات کوتاه‌مدت گذشته دیگر کارساز نیست و مرد عمل باید وارد میدان شود. شرایط فعلی دریاچه نتیجه بی‌فکری‌ها و سیاستگذاری‌های اشتباه دولت‌های پیشین است. این در حالی است که برای احیای دریاچه ارومیه چندین راهکار وجود دارد اما اجرای آن شرط عمل است. در اولین قدم باید ۴/۱‌میلیارد مترمکعب حقابه دریاچه تامین شود و کشاورزی و صنعت بر مبنای حدود ۳‌میلیارد مترمکعب جریان داشته باشد، از سوی دیگر حدود ۶۰۰‌میلیون مترمکعب را هم برای حق شرب مردم سه استان آذربایجان شرقی و غربی و کردستان در نظر گرفت. مهم‌ترین مساله‌ای که در‌خصوص احیای دریاچه نادیده گرفته شده یک‌سری مجموعه رفتارهاست؛ منظور همان تفکری است که وابستگی معیشتی به منابع آب و خاک را تشدید کرد. دو وزارتخانه نیرو و جهادکشاورزی که خودشان در این امر مقصر بودند، مسوول احیای دریاچه شدند. طبیعتا چنین تفکری نمی‌تواند برای حل بحران اقدامی کند. گفتنی است پیامدهای مرگ دریاچه ارومیه نه‌تنها تقصیر سیاستگذاران است بلکه سدسازی‌های غیراصولی ترکیه نیز باعث نابودی منابع آبی سوریه شده و گردوغبار حاصل از آن، روی حوزه آبخیزی ارومیه هم تاثیر گذاشته است. سخن را کوتاه می‌کنیم و به اصل ماجرا می‌پردازیم؛ ارومیه روزگاری دریاچه داشت.

وب گردی