5 - 01 - 2020
اختلاف در تیم پاریسی
اختلاف سرمربی و مدیر ورزشی باشگاه پاریسنژرمن باعث نگرانی هواداران این تیم شده است.
توماس توخل در فصل نقل و انتقالات تابستانی بود که هدایت پاریسنژرمن را بر عهده گرفت. با وجود آن که تیم توخل قهرمان سوپر جام فرانسه شد و در رقابتهای لوشامپیونه هم با اقتدار در صدر جدول ردهبندی جای دارد، اما خبرهای خوبی از این باشگاه پاریسی به گوش نمیرسد. روزنامه لوپاریزین از اختلاف جدی توماس توخل با هنریکه مدیر ورزشی پاریسنژرمن سخن به میان آورد و نوشت که مدتهاست این دو هیچ حرفی با یکدیگر نزدهاند. به نوشته این روزنامه فرانسوی توخل به خاطر آن که مدیر ورزشی پاریسنژرمن نتوانست جایگزینی برای تیاگو موتا پیدا کند ناراحت است. توخل در بوروسیا دورتموند هم چنین مشکلی داشت و بعد از آن که با مدیر ورزشی این باشگاه به مشکل خورد تصمیم گرفت این تیم را ترک کند و هواداران پاریسنژرمن هم این ترس را دارند که در نهایت اختلاف سرمربی و مدیر ورزشی باشگاه به ضرر این تیم تمام شود.
پیاسجی دور از توخل
سرمایهگذاری ۷۵۰ میلیون یورویی در هشت سال و این فوتبالی است که پاریسنژرمن بازی میکند؟! در جهان مدرن فوتبال قطعا نمیتوان بدون پول به موفقیت رسید، اما صرف پول داشتن هیچ تضمینی برای موفقیت نیست. فوتبال هنوز قابلیت این را دارد که از ثروتمندترین مردان هم شمایلی ابلهانه بسازد. این حقیقتی دلگرمکننده است، مادامی که البته خیلی به منبع این پولهایی که وارد فوتبال شده و حقوق نیمار را برای هدر دادن استعداد فوقالعادهاش در پاریس میپردازد فکر نکنیم.
پاریسنژرمن هیچ پیشرفتی نکرده. تمام مشکلاتی که باعث حذف این تیم در مرحله یکهشتم نهایی فصل قبل چمپیونز لیگ مقابل رئالمادرید شد، در شکست مقابل لیورپول در آنفیلد هم به چشم میآمد. پاریسنژرمن هر پنج بازی اولش در لیگ امسال فرانسه را برده و در هر بازی حداقل سه گل زده. شاید بتوان لیگ یک را با اتکا به صرفا سه مهاجم که ۵۰ یارد جلوتر از خط میانیشان بازی میکنند برد، اما این رویکرد قطعا در بالاترین سطح رقابتهای اروپایی جواب نخواهد داد.
کنایه بزرگ هم درست همینجاست، اینکه ساده بودن لیگ فرانسه برای پاریسنژرمن و سلطنت آنها در رقابتهای داخلی دقیقا دلیل اصلی شکست خوردنهایشان در اروپاست. این تضاد بزرگ نظام جدید اقتصادی فوتبال اروپاست، شرایطی که به نظر میرسد دیر یا زود منجر به تاسیس سوپرلیگی برای این ابرباشگاهها شود. مساله اینجاست که وقتی چالشی وجود نداشته باشد آرامش و سکونی فریبنده برقرار میشود. وقتی دشمنی وجود نداشته باشد چه نیازی به دفاع کردن است؟ وقتی لیگ داخلی تا این حد ساده است چه نیازی به دنبال کردن ترنت الکساندر-آرنولد است؟
اما آیا واقعا توماس توخل از این فوتبال راضی است؟ توخل در مکتب فوتبال با پرس شدید آلمان بزرگ شده و از او به عنوان یورگن کلوپ بعدی نام میبرند. او مربیای است که بعد از شکست ۱-۵ تیمش، بوروسیا دورتموند، مقابل بایرنمونیخِ پپ گواردیولا، به واسطه عشق و علاقهاش به فلسفه فوتبال مبتنی بر مالکیت توپ مربی حریف با او شام میخورد و گپ میزند و تلخی این باخت سنگین را کنار میگذارد. پس در هیچ نسخهای از افکار و عقاید توخل این قابل تحمل نیست که سه مهاجم تیمش کاملا جدا از باقی تیم بازی کنند و وقتی توپ ندارند برای خودشان در زمین قدم بزنند. فوتبالی که پاریسنژرمن بازی میکند فوتبال توخلی نیست. فوتبالی که پاریسنژرمن بازی میکند شاید اصلا فوتبال نباشد.
وقتی گرت ساوتگیت تصمیم گرفت به جای تماشای رویاروی الکساندر-آرنولد و نیمار به دیدار بازی میسون مانت برای داربی کانتی مقابل بلکبرن برود، خیلیها تصمیم او را زیر سوال بردند. اما در نهایت دیدیم که اصلا شاید حق با ساوتگیت بوده، چون تواناییهای بالای الکساندر-آرنولد و جردن هندرسن در این شب به ندرت به چالش کشیده شد.
پیروزی لیورپول برابر پاریسنژرمن پیروزی سادهای بود. با اینکه توماس مونیه به فاصله پنج دقیقه مانده به پایان نیمه اول برتری میزبان را نصف کرد، اما پاریسیها در چهل دقیقه بعد از این گل نه تنها حتی یک ضربه هم به سمت دروازه الیسون بکر نزدند، بلکه تنها هشت پاس در یک سوم دفاعی لیورپول به هم دادند. ضعف پاریسنژرمن در این شب به اندازهای بود که شاگردان یورگن کلوپ هم تمرکز خودشان در نیمه دوم را از دست دادند. تا اینکه یک پاس اشتباه از محمد صلاح باعث شد نیمار خط دفاعی لیورپول را به هم بریزد تا نهایتا توپ مقابل پای کیلین امباپه بیفتد و او کار را به تساوی ۲-۲ بکشاند. به هر صورت مهاجمین پاریسیها فوتبالیستهایی بسیار تکنیکی هستند و اگر چنین فرصتهایی به آنها داده شود استفاده میکنند، مثل رومیهای کهنسالی که اگر انگور را برایشان پوست میکندند و توی دهانشان میگذاشتند همچنان قدرت بلعیدنش را داشتند.
بدتر از همه اما برای پاریسنژرمن وقایعی بود که بعد از زدن گل تساوی رخ داد. پاریسیها میتوانستند با یکی از مفتضحانهترین نمایشهای ممکن در بالاترین سطح فوتبال اروپا با یک تساوی خارج از خانه مقابل این لیورپول قدرتمند زمین را ترک کنند. آنها برای رسیدن به این امتیاز که به هیچ وجه لایقش نبودند فقط باید هفت دقیقه به عنوان یک تیم دفاع میکردند؛ کاری که البته ازشان ساخته نبود. لیورپول در نهایت با گل روبرتو فرمینو بازی را در دقیقه پایانی برد و باید برای بازگشتشان به این بازی عجیب هم ازشان تقدیر کرد. اما ببینید در لحظه زدن ضربه فرمینو چند بازیکن پیاسجی به جای اینکه سعی در بلوکه کردن شوت داشته باشند پشتشان را به توپ کردهاند. اینها نکات ابتدایی فوتبال و احترام حرفهای به کاری که انجام میدهید است که پاریسیها در انجامش ناتوانند.
برای همین است که هر فصل این سوال بنیادین را از خودمان میپرسیم: پاریسنژرمن واقعا چیست؟ شوی خودنمایی نیمار؟ طرح تجاری اشتباه کمپانی نایکی؟ مکانی برای پولشویی چهره بینالمللی قطر؟ هر چه که هست، پاریسنژرمن به هیچ وجه به معنای سنتیاش یک تیم فوتبال نیست. پس اگر قرار است آنها نماینده قدرت نرم قطر باشند، بد نیست حداقل بیشتر روی بخش قدرتش تمرکز کنند، تا بخش نرمش.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد