بازوی پژوهشی مجلس، پایش ابعاد فقر آموزش سال ۱۴۰۲ را منتشر کرد:

آموزش در تله فقر درآمد خانوار

سمانه سادات خرمگاه
کدخبر: 534715
فقر آموزشی در ایران به‌دلیل کاهش بودجه دولتی، افت هزینه‌کرد خانوارها و نابرابری‌های منطقه‌ای، به عاملی کلیدی در تداوم فقر درآمدی تبدیل شده است.
آموزش در تله فقر درآمد خانوار

سمانه سادات خرمگاه– یکی از موضوعات حیاتی که امروزه در جامعه ما به آن پرداخته می‌شود، ارتباط میان فقر درآمدی خانوار و فقر آموزشی است که در گزارش «پایش ابعاد فقر سال ۱۴۰۲: فقر آموزش» مرکز پژوهش‌های مجلس به‌طور جامع مورد بررسی قرار گرفته است. در این گزارش، عوامل کلیدی مرتبط با فقر آموزشی و تاثیرات آن روی وضعیت معیشتی خانوارها به بحث گذاشته شده و نشان داده می‌شود که آموزش به‌عنوان عامل اساسی در رشد اجتماعی و اقتصادی، چه نقشی در ارتقای سرمایه انسانی و قطع چرخه فقر ایفا می‌کند.

با وجود پیشرفت‌های نسبی در دسترسی به آموزش، کیفیت این آموزش به واسطه مشکلات اقتصادی، تحریم‌ها و بحران جهانی کرونا در سال‌های اخیر، به‌ویژه در مناطق محروم و برای خانواده‌های با درآمد پایین، به‌شدت کاهش یافته است. نتایج این گزارش همچنین بر اهمیت فاکتورهای اقتصادی- اجتماعی مانند سطح سواد والدین و شرایط اقتصادی خانواده تاکید می‌کند که به وضوح بر یادگیری و حضور دانش‌آموزان در مدارس تاثیر می‌گذارد. به‌طور مثال، کودکان خانواده‌های با والدین کم‌سواد و از طبقات درآمدی پایین، به‌راحتی نمی‌توانند تحصیلات خود را به پایان برسانند. این گزارش به بررسی مشکلات موجود در نظام آموزشی نیز پرداخته و عواملی مانند تراکم بالای کلاس‌های درس، کمبود معلمان باکیفیت و کاهش منابع مالی برای آموزش را به‌عنوان موانع اصلی در راه بهبود کیفیت آموزشی معرفی می‌کند. همچنین، افت سرانه دانش‌آموزی به دلیل کاهش بودجه‌های آموزشی و افزایش تقاضا برای آموزش مشاهده می‌شود که موجب کاهش هزینه‌های خانوار برای آموزش شده است. یافته‌های این گزارش نشان‌دهنده رابطه معنادار بین فقر آموزشی و فقر درآمدی خانوارهاست و تاکید می‌کند که به‌تنهایی نمی‌توان از طریق نهادهای آموزشی مشکلات آموزشی را حل‌وفصل کرد و نیاز به همکاری با سیستم‌های حمایتی به‌شدت احساس می‌شود. در این راستا، طرحی مبتکرانه تحت‌عنوان «تبدیل مدارس با تمرکز فقر بالا به مدارس با عملکرد بالا» برای بهبود کیفیت آموزشی در مدارس این مناطق پیشنهاد شده که هدف آن ارتقای کیفیت آموزش با همکاری وزارت آموزش‌وپرورش و نهادهای حمایتی است، تا بدین ترتیب شکاف‌های آموزشی و اجتماعی کاهش یابد و چرخه فقر نیز شکسته شود.

در ادامه این گزارش ذکر شده است که عوامل اقتصادی- اجتماعی خانواده همچون سطح سواد والدین و وضعیت اقتصادی خانواده به‌طور قابل‌توجهی بر یادگیری و حضور دانش‌آموزان در مدرسه تاثیر می‌گذارد. کودکان با والدین کم‌سواد و از دهک‌های پایین درآمدی، احتمال کمتری دارد که تحصیلات خود را به پایان برسانند.

در این گزارش بیان شده که ازجمله عوامل مدرسه‌ای موثر بر فقر آموزشی می‌توان به تراکم بالای کلاس‌ها، کمبود معلمان باکیفیت و کاهش بودجه‌های آموزشی اشاره کرد. در سال‌های اخیر، سرانه دانش‌آموزی به‌دلیل کاهش بودجه و افزایش جمعیت دانش‌آموزی افت داشته و خانوارها نیز برای آموزش کمتر هزینه می‌کنند. به‌طورکلی یافته‌ها نشان می‌دهد که بین فقر آموزشی و فقر درآمدی خانوار رابطه وجود دارد و آموزش‌وپرورش نیز به‌تنهایی قادر به حل مشکلات آموزشی نیست و همکاری نظام‌های حمایتی و آموزشی ضروری است.

در این گزارش تصریح شده است که به‌ همین منظور برای افزایش آموزش مطلوب برای سه دهک پایین درآمدی که در معرض آموزش نامطلوب هستند، طرح «تبدیل مدارس با تمرکز فقر بالا به مدارس با عملکرد بالا»، با هدف ارتقای کیفیت آموزشی مدارس با تمرکز فقر بالا پیشنهاد می‌شود تا با مشارکت وزارت آموزش‌وپرورش و نهادهای حمایتی، کیفیت آموزش بهبود یابد، شکاف آموزشی و طبقاتی کاهش یافته و چرخه فقر شکسته شود.

در بخش یافته‌های کلیدی این گزارش هم ذکر شده که نرخ باسوادی در ایران برای گروه سنی ۱۵ سال و بالاتر همچنان به هدف ۱۰۰‌درصدی نرسیده و در حدود ۸۵‌درصد ثابت مانده است. در این گزارش بیان شده که وضعیت دسترسی به آموزش ابتدایی مناسب است اما نرخ ترک تحصیل و عدم برخورداری از مدرک در مقاطع متوسطه اول و دوم بالا است، به‌ویژه برای گروه‌های کم‌درآمد که بیشتر تحت‌تاثیر فشار اقتصادی قرار دارند.

در ادامه گفته شده که کیفیت آموزش و خروجی یادگیری مدارس پایین است؛ نمرات پایین و فاصله با میانگین بین‌المللی در آزمون پرلز، آزمون بین‌المللی سنجش سواد خواندن پایه چهارم، ضرورت بهبود کیفیت برنامه‌های آموزشی را نشان می‌دهد.

در توضیح دیگر یافته‌های این گزارش آمده است عواملی همچون وضعیت اجتماعی- اقتصادی خانواده، سطح تحصیلات والدین و هزینه‌کرد پایین خانواده‌ها برای آموزش، در ریسک ترک‌تحصیل و فقر آموزشی فرزندان موثر است.

در این گزارش بیان شده که هزینه‌های خانوار برای آموزش در دهک‌های پایین جامعه کاهش یافته است؛ خانواده‌های فقیر با محدودیت‌های مالی بیشتری روبه‌رو هستند و بودجه کمتری را به آموزش فرزندان‌شان اختصاص می‌دهند. در گزارش این نهاد پژوهشی عنوان شده که تراکم بالای کلاس‌ها و کمبود معلم، به‌ویژه با افزایش جمعیت دانش‌آموزی، بر کیفیت یادگیری تاثیر منفی داشته است.

در ادامه آمده است روند تخصیص بودجه به آموزش عمومی در ایران کاهش یافته و با افزایش تعداد دانش‌آموزان، سرانه بودجه برای هر دانش‌آموز به‌طور قابل‌توجهی کم شده است. در این گزارش تصریح شده که دسترسی به اینترنت، رایانه و تبلت امروزه بخشی از آموزش شده است و شکاف دیجیتالی می‌تواند فقر آموزشی را تشدید کند، چنان ‌که در دوران کرونا، عدم دسترسی به اینترنت برای دهک‌های پایین درآمدی، مانعی برای تحصیل مجازی بود و فقر آموزشی در این گروه‌ها تشدید شد.

در آخرین یافته این گزارش ذکر شده است که کاهش بودجه دولتی همزمان با کاهش هزینه‌ آموزش خانوار منجر به گسترش نابرابری‌های آموزشی و تشدید فقر آموزشی می‌شود زیرا دهک‌های بالای جامعه با توانایی مالی بالاتر همچنان به آموزش باکیفیت دسترسی دارند، در حالی که اقشار ضعیف‌تر درگیر مشکلات دسترسی و کیفیت آموزش هستند.

در ادامه پیشنهاد راهکارهای تقنینی، نظارتی یا سیاستی بیان شده است. در این گزارش گفته شده که برای کاهش فقر آموزشی دانش‌آموزان فقیر و بهبود کیفیت آموزش برای دهک‌های پایین درآمدی پیشنهاد می‌شود وزارت آموزش‌وپرورش و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای تبدیل مدارس با تمرکز فقر بالا به مدارس با عملکرد بالا، سیاست‌های چندجانبه زیر را با همکاری یکدیگر اجرا کنند.

شناسایی مدارس و خانوارهای هدف، ارائه خدمات آموزشی ویژه به دانش‌آموزان در این مدارس، پرداخت یارانه نقدی به سرپرست خانوار مشروط به مشغولیت به تحصیل فرزندان در سن تحصیل و ارائه مشاوره‌های خانوادگی و آموزشی به دانش‌آموزان این مدارس و تامین تغذیه و سایر نیازهای اولیه آنها با مشارکت خیریه‌ها از جمله این سیاست‌ها هستند که مرکز پژوهش‌ها آن را پیشنهاد داده است.

هزینه آموزش خانوار

برای محاسبه هزینه‌های آموزش خانوار دارای حداقل یک فرزند ۶ تا ۱۸سال با داده‌های هزینه درآمد خانوار، هزینه ثبت‌نام و شهریه مدارس در تمام مقاطع، نهضت سوادآموزی مقطع ابتدایی، هزینه کلاس‌های تقویتی، کلاس‌های کنکور، کمک‌های نقدی به مدارس، هزینه کتاب‌های درسی و کمک‌درسی جمع‌زده و میانگین وزنی برای هزینه آموزش در سطح استانی و کشوری محاسبه شد. علاوه بر این، هزینه آموزش نسبت به کل هزینه‌های خانوار، هزینه‌های خانوار به تفکیک دهک درآمد و در نهایت هرکدام در سطوح کشوری، استانی و شهری و روستایی محاسبه شده است.

شکل(۱) میانگین وزنی هزینه آموزش نسبت به کل هزینه‌های خانوار در کشور به تفکیک شهری و روستایی را از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۲ نشان می‌دهد. به طورکلی در کشور، میانگین وزنی هزینه آموزش نسبت به کل هزینه‌های خانوار از سال ۱۳۹۷ کاهشی شده که با روند افزایش فقر و افزایش سهم خوراک نیز منطبق است. در سال ۱۳۹۷ هزینه آموزش ۷۲/۴درصد بوده و به ۰۱/۱درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده است. این داده نشان می‌دهد، خانوار مجبور شده است برای خوراک هزینه بیشتری پرداخت کند و در نتیجه برای سایر هزینه‌ها ازجمله آموزش، سهم کمتری پرداخت می‌کند. هزینه آموزش خانوار دارای فرزند ۶ تا ۱۸سال نسبت به کل هزینه‌های غیرخوراکی در شهرها بالاتر از روستاهاست.

شکل (۲) میانگین وزنی هزینه آموزش خانوار در کشور را که با قیمت ثابت ۱۳۹۵ حقیقی شده است از سال ۱۳۹۱ تا ۱۴۰۱ نشان می‌دهد. محاسبه هزینه حقیقی سالانه برای آموزش نشان می‌دهد که همزمان با تورم و گرانی کالاها، خانوار سهم هزینه آموزش خود را کاهش داده و این کاهش همزمان با کاهش سرانه دانش‌آموزی از بودجه دولت در آموزش‌وپرورش بوده است.

به طور متوسط در سال ۱۴۰۲ هر خانوار دارای فرزند ۶ تا ۱۸ساله، یک‌درصد کل هزینه خانوار را برای آموزش خرج می‌کند که استان‌های اصفهان، آذربایجان‌شرقی و فارس بیشترین هزینه را برای آموزش فرزندان‌شان پرداخت می‌کنند.

نسبت هزینه آموزش خانوار به کل هزینه‌ها در سال ۱۴۰۲ به تفکیک دهک درآمدی در استان‌ها نشان می‌دهد که خانوارهای سه دهک بالای درآمدی در استان تهران بیش از خانوارهای مشابه در دیگر استان‌ها برای آموزش هزینه می‌کنند.  سهم هزینه آموزش از هزینه‌های خانوار به تفکیک گروه‌های دهک درآمدی نشان می‌دهد سهم آموزش در همه دهک‌های درآمدی کاهشی بوده و این روند مختص به فقرا نبوده است و حتی دهک‌های بالا نیز سهم هزینه آموزش را کم کرده‌اند. علاوه بر اینکه فشار اقتصادی در سال‌های گذشته بر مخارج آموزش کلیه خانواده‌ها اثر منفی گذاشته است؛ افزایش نرخ فقر باعث شده که هزینه ناچیز خانوار کم‌درآمد در حوزه آموزش نیز صرف هزینه‌های ضروری دیگر شود.

کاهش اختلاف هزینه‌ها در سال‌های ۱۴۰۱ و ۱۴۰۲ نشان می‌دهد که دهک۱۰ درآمدی هزینه آموزش خود را کاهش داده و در نتیجه نابرابری بین دهک‌ها را نسبتا کاهش داده است. در صورتی که سال ۱۳۹۵ دهک۱۰ بیش از سایر دهک‌ها هزینه آموزش می‌کرده بنابراین نابرابری هم بیشتر بوده است.

سایت خوان