آمریکا در قلب قفقاز؛ تهدید ترانزیت ایران

جهان صنعت– توافق صلحی که بهتازگی میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان با میانجیگری ایالاتمتحده آمریکا امضا شده است، نقطه عطفی مهم در تاریخ منازعات قفقاز جنوبی به شمار میرود. این منطقه طی دهههای اخیر صحنه کشمکشهای نظامی، اختلافات مرزی و رقابتهای ژئوپلیتیکی بوده و پیامدهای آن فراتر از مرزهای دو کشور، بر امنیت و اقتصاد کشورهای همسایه نیز تاثیر گذاشته است. یکی از مهمترین و جنجالیترین نتایج این توافق، احتمال آغاز احداث کریدور ترانزیتی زنگزور است؛ مسیری که جمهوری آذربایجان را از طریق خاک ارمنستان به جمهوری خودمختار نخجوان متصل خواهد کرد و عملا نیاز باکو به استفاده از مسیرهای ایرانی برای رسیدن به نخجوان را از بین میبرد. این پروژه نهتنها یک تحول زیرساختی ساده در حوزه حملونقل نیست بلکه میتواند نقشه ژئوپلیتیکی و ترانزیتی منطقه را بازطراحی کند. اهمیت این موضوع برای ایران زمانی دوچندان میشود که احتمال میرود ساخت و بهرهبرداری این کریدور به دست آمریکا یا شرکتهای تحت نفوذ این کشور بیفتد؛ سناریویی که با توجه به روابط پرتنش و پرچالش تهران و واشنگتن میتواند به ایجاد محدودیتهای اقتصادی و لجستیکی برای ایران منجر شود و حتی موقعیت استراتژیک کشورمان را در معادلات منطقهای تضعیف کند.
ابعاد ژئوپلیتیکی کریدور زنگزور برای ایران
جایگاه جغرافیایی ایران همواره به عنوان یک مزیت ژئوپلیتیکی منحصربهفرد مطرح بوده است. این کشور در نقطه اتصال آسیای مرکزی، قفقاز، خاورمیانه و خلیجفارس قرار دارد و مسیرهای زمینی و دریاییاش نقش مهمی در پیوند شرق و غرب ایفا میکنند. در دهههای اخیر، ایران به واسطه همین موقعیت توانسته بخش قابلتوجهی از ترانزیت کالا میان کشورهای منطقه را به خود اختصاص دهد اما با احداث کریدور زنگزور، بخشی از این مزیت استراتژیک تهدید خواهد شد. این کریدور، آذربایجان را بدون نیاز به عبور از خاک ایران به نخجوان متصل میکند و به همین ترتیب، مسیر ترانزیتی ایران در این بخش عملا کنار گذاشته میشود. این امر نهتنها درآمدهای مستقیم ناشی از ترانزیت را کاهش میدهد بلکه اثرات روانی و سیاسی بر جایگاه ایران در معادلات منطقهای خواهد داشت. در واقع وقتی یک کشور مسیرهای جایگزین قابل اتکا پیدا میکند، وابستگیاش به مسیرهای پیشین کاهش مییابد و این کاهش وابستگی، قدرت چانهزنی ایران در مذاکرات سیاسی و اقتصادی را نیز محدود خواهد کرد. از منظر امنیتی نیز حضور و مدیریت آمریکا یا متحدانش بر چنین مسیری به معنای افزایش نفوذ اطلاعاتی و امنیتی واشنگتن در قلب قفقاز جنوبی و در مجاورت مرزهای ایران است؛ موضوعی که بهطور بالقوه میتواند به یک چالش راهبردی در حوزه سیاست خارجی و امنیت ملی تبدیل شود.
پیامدهای اقتصادی و ترانزیتی برای ایران
ایران سالها بهعنوان یکی از مسیرهای اصلی حملونقل کالا بین آذربایجان، نخجوان و حتی ارمنستان عمل کرده است. کامیونها، محمولههای تجاری و حتی بخشی از بارهای ترانزیتی که مقصدشان ترکیه و اروپا بوده، از جادهها و زیرساختهای ایران عبور میکردند. این جریان نهتنها درآمد مستقیم از محل دریافت عوارض و تعرفههای ترانزیتی برای دولت ایجاد میکرد بلکه رونق اقتصادی برای شهرها و مناطق مرزی به همراه داشت. فعال شدن کریدور زنگزور، به معنای تغییر مسیر بخشی از این جریان به مسیری جدید و کوتاهتر خواهد بود. در نتیجه تردد ناوگان ترانزیتی از خاک ایران کاهش یافته و درآمدهای گمرکی، عوارض جادهای و حتی درآمدهای جانبی مانند سوختگیری کامیونها و استفاده از خدمات بینراهی نیز افت خواهد کرد. این کاهش درآمد بهویژه برای استان آذربایجان شرقی که نقش مهمی در عبور و مرور این محمولهها داشته، قابلتوجه و نگرانکننده است.
یکی از طرحهای راهبردی ایران در دو دهه اخیر، کریدور بینالمللی شمال–جنوب (INSTC) بوده است؛ مسیری که قرار است هند و کشورهای خلیجفارس را از طریق ایران به روسیه و اروپای شرقی متصل کند اما فعال شدن زنگزور و اتصال آن به شبکه حملونقل ترکیه و اروپا میتواند جذابیت این مسیر را برای بخشی از محمولهها کاهش دهد. بهویژه بارهایی که از آسیای مرکزی یا قفقاز به سمت اروپا حرکت میکنند، ممکن است ترجیح دهند به جای عبور از ایران از مسیر ترکیه- زنگزور- آذربایجان- دریای خزر استفاده کنند. این تغییر مسیر به معنای از دست رفتن بخشی از سهم بازار ترانزیتی ایران و کاهش نقش کشور در زنجیرههای تامین بینالمللی خواهد بود.با راهاندازی زنگزور، ترکیه عملا به یک مسیر زمینی جدید به سمت آسیای مرکزی و حتی چین دست پیدا میکند؛ مسیری که ایران را دور میزند و میتواند در آینده بخشی از کریدور ترانزیتی «جاده ابریشم جدید» چین را نیز به خود جذب کند. گرجستان نیز با بهرهگیری از زیرساختهای موجود و اتصال به این مسیر، جایگاه خود را در شبکه حملونقل منطقهای تقویت خواهد کرد. در شرایطی که ایران به دلیل تحریمهای بینالمللی با محدودیت جذب سرمایهگذاری خارجی و ارتقای زیرساختهای خود مواجه است، رقابت با این مسیرهای جایگزین دشوارتر شده و احتمال از دست رفتن مشتریان ترانزیتی فعلی نیز بیشتر میشود.
احتمال کنترل آمریکاییها و پیامدهای سیاسی برای ایران
اگر ساخت و بهرهبرداری از کریدور زنگزور به شرکتها یا نهادهای آمریکایی سپرده شود، پیامدهای سیاسی و اقتصادی آن برای ایران بسیار فراتر از یک پروژه عمرانی خواهد بود. حضور آمریکا در این کریدور میتواند به معنای اعمال نفوذ مستقیم بر جریان حملونقل منطقهای باشد. واشنگتن قادر خواهد بود با وضع مقررات خاص، تغییر تعرفهها یا حتی اعمال محدودیتهای امنیتی، دسترسی ایران به این مسیر را دشوار یا پرهزینه کند. چنین شرایطی به آمریکا این امکان را میدهد که از این کریدور بهعنوان یک اهرم فشار در مذاکرات و تعاملات سیاسی با تهران استفاده کند. علاوه بر این، مدیریت آمریکاییها بر یک مسیر مهم در نزدیکی مرزهای ایران، فرصت جمعآوری دادههای لجستیکی، اقتصادی و حتی اطلاعاتی را فراهم میآورد که میتواند در طراحی سیاستهای فشار بیشتر علیه ایران مورد استفاده قرار گیرد. بهطور کلی، این سناریو به معنای شکلگیری یک محیط ژئوپلیتیکی پیچیدهتر و محدودکنندهتر برای تهران است.
سناریوهای پیشروی ایران
نخستین سناریوی محتمل بیعملی و کاهش سهم بازار ترانزیتی برای ایران است. در این حالت ایران با وجود تحولات منطقهای، اقدام عملی موثری برای تقویت جایگاه ترانزیتی خود انجام نمیدهد و به تدریج بخشی از مسیرهای کلیدی را به رقبای منطقهای واگذار میکند. در چنین شرایطی سهم ایران از درآمدهای ترانزیتی و نقش آن در زنجیره تامین بینالمللی کاهش مییابد و این روند میتواند پیامدهای بلندمدت بر اقتصاد ملی داشته باشد.
سناریوی دوم را دیپلماسی فعال و همکاری چندجانبه در نظر گرفت. در چنین حالتی ایران میتواند با اتخاذ سیاست خارجی فعال، روابط خود را با کشورهای کلیدی منطقه از جمله ارمنستان، گرجستان، روسیه و حتی هند تقویت کند. ایجاد توافقات چندجانبه برای تضمین تداوم استفاده از مسیرهای ایرانی میتواند تا حد زیادی اثرات منفی زنگزور را کاهش دهد. مشارکت در پروژههای مشترک ترانزیتی و لجستیکی به ایران امکان میدهد جایگاه خود را در شبکههای حملونقل بینالمللی حفظ کند. سناریوی سوم به سرمایهگذاری فوری در زیرساختها مربوط است. بهبود کیفیت جادهها، توسعه خطوط ریلی بهویژه تکمیل راهآهن رشت- آستارا، ارتقای بنادر شمالی و جنوبی و کاهش زمان و هزینه ترانزیت میتواند جذابیت مسیر ایران را برای تجار و شرکتهای حملونقل بینالمللی افزایش دهد. چنین سرمایهگذاریهایی علاوه بر حفظ سهم ایران میتواند مسیرهای جدیدی را نیز به شبکه ترانزیتی کشور اضافه کند.
سخن پایانی
احداث کریدور زنگزور با میانجیگری و احتمالا مدیریت آمریکا، یک پروژه ساده زیرساختی نیست بلکه تحولی بنیادین در معماری ژئوپلیتیکی قفقاز جنوبی است که پیامدهای مستقیم و غیرمستقیم آن بر ایران غیرقابل انکار خواهد بود. این مسیر میتواند درآمدهای ترانزیتی ایران را کاهش دهد، نقش استراتژیک کشور را در ارتباطات منطقهای محدود کند و حتی به ابزاری در دست آمریکا برای فشار سیاسی بر تهران بدل شود. در چنین شرایطی ایران ناگزیر است با ترکیبی از دیپلماسی فعال، سرمایهگذاری در زیرساختهای کلیدی و ایجاد اتحادهای اقتصادی منطقهای از کاهش جایگاه خود جلوگیری کرده و حتی در صورت امکان، مسیرهای جدیدی برای ارتقای موقعیتش بیابد. بیتفاوتی یا تاخیر در واکنش میتواند به معنای از دست رفتن فرصتهای حیاتی و واگذاری میدان به رقبا باشد.