آتش زیر خاکستر

فاطمه عباسی- براساس آمار و گزارشها اعتیاد کودکان در چند دهه گذشته سیر صعودی را پشت سر گذاشته است؛ معضلی که حال و آینده کشور را تحت تاثیر قرار میدهد. روایتهای بسیاری از اعتیاد کودکان در جامعه به چشم میخورد و هریک قصهای دارند پر غصه.
قامت کوچکاش در میان کوه زبالهها پنهان است. هر از چند گاهی حرکتی در دل زبالهها دیده میشود و آشکار میکند که انسانی در آنجا نفس میکشد؛ انسانی کوچک که هنوز کودک است اما بار بزرگسالی را به دوش میکشد. نامش میثم است؛ کودک ۱۰سالهای که نهتنها قربانی فقر و کودک کار شده، بلکه گرفتار اعتیاد نیز است. بر تن او نشانههای آشکار خشونت خانگی نقش بسته است؛ کبودیهایی که در جایجای بدنش سر برآورده و قصهای ناگفته از رنج و بیپناهی او را روایت میکند.
میثم با صدایی آرام میگوید پدرش هم درگیر اعتیاد است و مادرش سالها پیش از دنیا رفته. امروز او و پدر تنها با زبالهگردی روزگار میگذرانند؛ لقمه نانی از دل سطلهای زباله برای زنده ماندن؛ اما این همه ماجرا نیست. اعتیاد نیز میراث تلخ و منحوسی بوده که پدر به پسر انتقال داده است. از هفتسالگی زمانی که با کنجکاوی به سراغ بساط پدر رفت نخستین تجربه مصرف مواد را پشت سر گذاشته و همان تجربه ناخواسته به اجبار بخشی از زندگیاش شد. تجربهای که کودکی را از او ربود و سالهای پرشور کودکی و بازیهای کودکانهاش را در سایه سنگین اعتیاد محو کرد. اکنون میثم تنها یک کودک کار نبوده بلکه انسانی گرفتار اعتیاد است. انسانی کوچک که باید فرصت درمان و بازگشت به زندگی سالم بیابد اما در هیاهوی روزمرگی و بیتوجهی نهادها اغلب در سکوت فراموش میشود. او یکی از صدها کودک درگیر اعتیاد در ایران است؛ کودکانی که به جای مدرسه و بازی در چرخه فقر، خشونت و مواد گرفتار میشوند.
اعتیاد کودکان به روایت آمار
آمار ابتلای کودکان به اعتیاد در گزارشهای مددکاران اجتماعی و فعالان حوزه کودک روندی صعودی را نشان میدهد؛ روندی که نهتنها غیرانسانی و ناعادلانه بوده بلکه تهدیدی مستقیم برای آینده کشور به شمار میآید چراکه این کودکان سرمایههای فردای جامعهاند. آمار دقیق و رسمی از تعداد کودکان و نوزادان معتاد در ایران در دسترس نیست اما گزارشهای رسانهای وضعیت نگرانکنندهای را نشان میدهند. براساس این گزارشها سالانه بین ۲۰تا۲۰۰نوزاد معتاد به دلیل مصرف مواد توسط مادران باردار متولد میشوند و بسیاری از کودکان نیز در معرض خطر اعتیاد قرار دارند. این ارقام ابعاد وسیع و پیچیده بحران اعتیاد در میان کودکان و ضرورت اقدامات فوری و جامع برای پیشگیری و درمان این معضل را روشن میسازد.
در این زمینه با یکی از فعالان حقوق کودکان گفتوگو کردیم تا با استناد به آمار واقعی و ارائه راهکارهای عملی ابعاد این بحران را بررسی کنیم.
نظر کارشناسان در اینباره چیست؟
محمدمهدی سیدناصری، حقوقدان و پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در این باره به «جهانصنعت» گفت: افزایش مواجهه کودکان و نوجوانان با مصرف موادمخدر و کاهش سن ابتلا یکی از بحرانهای پنهان اما رو به گسترش در ایران است. این پدیده نهتنها پیامدهای حقوقی و اجتماعی سنگینی برای «منافع عالیه کودک» داشته بلکه نیازمند پاسخهای میانبخشی سریع مبتنی بر داده و کودکمحور است. در ایران آمار موثق و بهروز درباره اعتیاد کودکان زیر سن قانونی بسیار محدود بوده به همین دلیل بخش زیادی از تحلیل براساس گزارشهای رسانهها، نهادها و مطالعات پراکنده انجام شده و باید با احتیاط تفسیر شود. با این حال استفاده از منابع موجود امکان ارائه دیدی کلی، کارشناسی و مستدل درباره وضعیت، ریشهها و راهکارهای مقابله با این بحران فراهم میکند.وی افزود: دادههای موجود درباره اعتیاد کودکان زیر ۱۸سال پراکنده و ناقص بوده اما روندها نگرانکنندهاند. میانگین سن شروع مصرف در نمونههای بررسیشده حدود ۱۵سال گزارش شده که نشاندهنده کاهش سن ابتلا به محدوده نوجوانی است. برآوردهای پژوهشی ملی و منطقهای دامنه شیوع سوءمصرف مواد در نوجوانان را بین ۲/۱تا۸/۶درصد گزارش کرده که اختلافها عمدتا ناشی از تفاوتهای محلی و روششناختی است. تحقیقات نشان میدهند که مادران مصرفکننده و محیط خانوادگی آلوده عامل مهمی در قرارگیری کودکان در معرض مواد بوده و حتی ممکن است باعث وابستگی اجباری در کودکی شود.
سیدناصری اضافه کرد: این موضوع در کنار تغییر الگوهای مصرف، ظهور نسلهای جدید مواد و محرکها و فشار بر ظرفیتهای درمانی و پیشگیری ضرورت تدوین سیاستهای ملی و هماهنگ با شرایط منطقهای و جهانی را نشان میدهد. فقدان نظام ملی منسجم پایش و انتشار دادههای تفکیکشده شامل سن شروع، تفکیک شهری/روستایی، وضعیت والدین و نوع مواد بزرگترین موانع در طراحی برنامههای هدفمند هستند.
اعتیاد کودکان نتیجه مجموعهای از عوامل فردی، خانوادگی، اجتماعی و ساختاری است. در سطح فردی ویژگیهای نوجوانی مانند کنجکاوی، جستجوی هویت، پذیرش فشار همسالان و آسیبپذیری در فضای مجازی زمینهساز گرایش به مصرف است. اختلالات روانی-عاطفی شامل افسردگی، اضطراب و اختلالات رفتاری نیز نقش مهمی در تحریک مصرف دارند.
وی ادامه داد: در سطح خانوادگی حضور والدین یا اعضای خانواده مصرفکننده، ضعف مهارتهای ارتباطی و نظارتی والدین، تعارضات خانوادگی، فقر و ناکامی اقتصادی نقش تعیینکنندهای در افزایش آسیبپذیری کودک ایفا میکند. سطح اجتماعی و ساختاری نیز با عواملی مانند دسترسی نسبی به مواد در برخی محلات، مسیرهای ترانزیت موادمخدر، فقدان فضاهای فرهنگی و آموزشی، ضعف برنامههای پیشگیری و نبود مراکز درمانی تخصصی و همچنین تابوهای فرهنگی و سکوت درباره مصرف مواد معضل را پیچیدهتر میکند.
این کارشناس معتقد است:باتوجه به شواهد پژوهشی اولویتهای مداخله مشخص میشوند؛ مناطق حاشیهنشین و کمبرخوردار، استانهایی با مسیرهای ترانزیت موادمخدر یا جمعیت بالای کودکان خیابانی، خانوادههای دارای والدین مصرفکننده و مدارس در مناطق پرخطر باید هدف برنامههای پیشگیرانه و حمایتی قرار گیرند.برای مقابله با این بحران رویکردی ترکیبی و میانبخشی ضروری است. در سطح حقوقی و نهادی تدوین «سند ملی پیشگیری و درمان اعتیاد کودکان و نوجوانان» با افق پنجساله و انتشار سالانه آمار تفکیکشده براساس سن، جنسیت، استان، وضعیت والدین و نوع مواد ضروری است. اصلاحات قانونی حمایتی نیز باید شامل حفاظت از کودکان در خانوادههای آسیبدیده، دسترسی به خدمات درمانی بدون مجازات برای مصرفکننده کودک و حمایت از مادران باردار و شیرده باشد.
سیدناصری اضافه کرد: در سطح پیشگیری و آموزش گسترش آموزش مهارتهای زندگی در مدارس، آگاهیبخشی والدین و ایجاد فضاهای عمومی سالم برای نوجوانان از جمله برنامههای کلیدی است. شناسایی زودهنگام و مداخلات میانبخشی از طریق غربالگری در مدارس، ایجاد مراکز روزانه تخصصی برای نوجوانان در مناطق پرخطر و تاسیس یا تجهیز مراکز درمانی تخصصی زیر ۱۸سال، امکان ارائه خدمات رواندرمانی، مشاوره خانواده و آموزش مهارتهای شغلی و تحصیلی را فراهم میکند. حمایت از خانوادهها و مادران، نظارت و پژوهش، آموزش نیروی انسانی و مشارکت فعال سازمانهای مردمنهاد محلی نیز از دیگر الزامات موفقیت برنامههای ملی است. اصول حقوقی و اخلاقی شامل محور قراردادن «منافع عالیه کودک»، حفظ کرامت و محرمانگی، عدم مواجهه کیفری کودکان مصرفکننده و توازن حقوق والدین با مسوولیتهای دولتی باید در تمامی مراحل رعایت شود. وی افزود: شاخصهای سنجش موفقیت شامل کاهش میانگین سن شروع مصرف، کاهش درصد موارد جدید مصرف در گروههای ۱۸– ۱۳ سال، افزایش تعداد مراکز تخصصی و ظرفیت آنها، پوشش برنامههای پیشگیری مدرسهای و انتشار سالانه و شفاف آمار تفکیکشده است. مساله اعتیاد کودکان و نوجوانان در ایران پیچیده، چندسطحی و رو به گسترش است. برای مقابله موثر رویکردی ترکیبی، کودکمحور و میانبخشی ضروری است که از پیشگیری و آموزش آغاز شده و تا مداخلات درمانی تخصصی و حمایت قانونی و اجتماعی ادامه یابد. تنها با چنین رویکردی میتوان نسلی توانمند و آزاد از اعتیاد ساخت و آینده اجتماعی کشور را تضمین کرد. اعتیاد کودکان و نوجوانان در دهههای اخیر از سطح یک معضل فردی فراتر رفته و به بحرانی اجتماعی، حقوقی و فرهنگی بدل شده است. محمدمهدی سیدناصری، پژوهشگر حقوق بینالملل کودکان در گفتوگو با ما میگوید:«پیچیدگی بحران اعتیاد امروز نهتنها در موادمخدر کلاسیک بوده بلکه وابستگیهای رفتاری و شیمیایی در نسلهای جدید یعنی نسل زد و نسل آلفا ابعاد تازهای پیدا کردهاند.»
سیدناصری با اشاره به بحث نسل زد اضافه کرد: نسلزد شامل متولدین ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۰ و نسل آلفا از سال۲۰۱۰ به بعد نخستین تجربههای زیستی خود را نه در جهان سنتی بلکه در جهان دیجیتال آغاز کردهاند. این واقعیت باعث شده اعتیاد در میان آنان چندوجهی باشد. نهتنها مصرف موادمخدر و محرک بلکه وابستگی به شبکههای اجتماعی، بازیهای آنلاین و حتی قمار دیجیتال در زندگی روزمره آنها نفوذ کرده است. در مشاهدات میدانی نوجوانانی را میبینیم که سن شروع مصرف موادشان به ۱۰ تا ۱۳ سال کاهش یافته است؛ سنینی که تا چند دهه پیش تقریبا غیرقابل تصور بود. این تغییر همراه با دسترسی آسان به مواد صنعتی و روانگردان و حتی سوءمصرف داروهای پزشکی وضعیت را بحرانیتر کرده است. سیدناصری میگوید:«نسل جدید با مهارت دیجیتال بالاتر امکان پنهانکاری بیشتری در رفتارهای پرخطر دارد و همین امر مداخلات پیشگیرانه را دشوار میکند.»
این حقوقدان با اشاره به ریشهها و زمینههای شکلگیری اعتیاد افزود:گفتوگو با مددکاران اجتماعی نشان میدهد که ریشههای اعتیاد در نسلهای نو چندلایه هستند. اول از همه محیط خانواده و حضور والدین معتاد یا فضای پرتنش خانوادگی است. به گفته یکی از فعالان حقوق کودکان: «نبود گفتوگوی بیننسلی و فقدان حمایت عاطفی نوجوانان را به سمت مواد و وابستگیهای دیجیتال سوق میدهد. در سطح اجتماعی و مکانی، مناطق حاشیهنشین و شهرهای بزرگ با فقر ساختاری و حضور باندهای خلافکار محل اصلی جذب کودکان به چرخه مواد هستند. فشارهای روانی و هویتی از جمله بحران هویت، اضطراب تحصیلی و نگرانی از آینده این نوجوانان را به سمت مصرف مواد یا غرق شدن در فضای مجازی میکشاند. سیدناصری تاکید میکند: «اینترنت یک ابزار دوچهره است که هم میتواند آگاهیبخش باشد و هم مسیر دسترسی آسان به مواد و روابط پرخطر.»
زنگ خطر اعتیاد کودکان به صدا درآمده
در پایان گفتنی است باتوجه به نکاتی که مطرح شد موضوع اعتیاد کودکان مسالهای بهشدت مهم بوده که نیاز به تمرکز اساسی دارد. حال با استناد به آمارهای موجود باید در بکارگیری قوانین و اقدامات لازم این تهدید را از دنیای شیرین کودکان حذف و نسبت به آن توجه اساسی کرد.