آتشبس تجاری

محمدرضا ستاری- طی روزهای اخیر مذاکرات در ژنو و در نهایت توافق کاهش تعرفههای تجاری بین ایالات متحده آمریکا و چین به عنوان نقطه عطفی در روابط پرتنش این دو قدرت اقتصادی جهان مورد توجه قرار گرفته است. براساس گزارش رویترز، این توافق که پس از مذاکرات فشرده حاصل شده، میتواند به بهبود روابط تجاری دوجانبه و کاهش تنشهای ناشی از جنگ تجاری چند سال اخیر کمک کند.
از جنگ تجاری تا توافق اخیر روابط تجاری آمریکا و چین در دهه گذشته شاهد فرازونشیبهای متعددی بوده است.
به طوری که تنشها از سال ۲۰۱۸ با آغاز جنگ تجاری در دولت اول ترامپ اوج گرفت؛ زمانی که آمریکا تعرفههای سنگینی بر کالاهای چینی بالغ بر ۳۷۰میلیارد دلار اعمال کرد و پکن نیز با اقدامات تلافیجویانه به این موضوع پاسخ داد. به گفته تحلیلگران، این تنشها نهتنها رشد اقتصادی دو کشور را تحتتاثیر قرار داد، بلکه زنجیره تامین جهانی و بازارهای بینالمللی را نیز با اختلال مواجه ساخت. در نتیجه در شرایط کنونی، توافق اخیر نشاندهنده تلاش دو طرف برای خروج از بنبست و بازسازی اعتماد از دست رفته است.
جزئیات توافق
براساس اسناد منتشر شده، طی مذاکراتی که در ژنو انجام شد، دو کشور موافقت کردهاند تعرفههای وارداتی بر طیف وسیعی از کالاها را بهصورت چندمرحلهای کاهش دهند. این کاهش تعرفهها شامل محصولات صنعتی، مواد اولیه و کالاهای مصرفی میشود که حجم تجارت دوجانبه آنها به بیش از ۵۰۰میلیارد دلار در سال میرسد. مقامات چینی همچنین از لغو تعرفههای آمریکا بر محصولات فناوریمحور مانند تراشههای نیمهرسانا خبر دادهاند؛ از سوی دیگر آمریکا کاهش تعرفه بر کالاهای مصرفی چینی مانند البسه و الکترونیک را تایید کرده است.
این توافق شامل تعهداتی برای افزایش خریدهای چین از محصولات کشاورزی آمریکا (مانند سویا و ذرت) است که میتواند به حمایت از کشاورزان آمریکایی و کاهش کسری تجاری آمریکا با چین کمک کند.
پیامدهای اقتصادی
در همین رابطه کارشناسان معتقدند، کاهش تعرفهها در کوتاهمدت میتواند به افزایش حجم تجارت بین دو کشور منجر شود. براساس برآوردهای موسسه پیترسون برای اقتصاد بینالملل، حذف تعرفهها میتواند تا ۵/۱درصد به تولید ناخالص داخلی هر دو کشور افزوده و از تورم جهانی بکاهد. همچنین صادرکنندگان آمریکایی به خصوص شرکتهای فعال در حوزه انرژی (مانند گاز طبیعی مایع) و کشاورزی از جمله ذینفعان این توافق خواهند بود. از سوی دیگر صنعت چین نیز با کاهش هزینههای واردات مواد اولیه و ماشینآلات بهویژه در صنایع پیشرفته مانند تولید خودروهای الکتریکی و انرژیهای تجدیدپذیر، میتواند رقابتپذیری خود را در بازارهای جهانی را تقویت کند. علاوه بر این، توافق اخیر موجب کاهش نااطمینانی در بازارهای سهام و ارز شده است؛ به طوری که شاخصهای اصلی مانند ۵۰۰ S&P و شانگهای کامپوزیت رشد قابل توجهی را طی سه روز اخیر تجربه کردهاند.
چالشهای پیشرو
البته با وجود مزایای اقتصادی، کارشناسان هشدار میدهند که موفقیت این توافق به عوامل متعددی وابسته است. به عنوان مثال اختلافات ژئوپلیتیک و مسائلی مانند تنش در تنگه تایوان، رقابت در فناوریهای حساس (مانند نیمهرساناها و هوشمصنوعی) و اتهامات جاسوسی همچنان میتواند به عنوان مانعی بر سر راه همکاری تجاری عمل کند. از سوی دیگر تاریخچه توافقهای پیشین مانند فاز اول توافق تجاری ۲۰۲۰ نشان میدهد که چین ممکن است در عمل به تعهدات خود برای افزایش خریدها پایبند نماند. همچنین انتقادهای جمهوریخواهان و اتحادیههای کارگری نسبت به از دست رفتن مشاغل صنعتی میتواند دولت ترامپ را تحت فشار قرار دهد. علاوه بر این آمریکا به دنبال محدود کردن دسترسی چین به فناوریهای پیشرفته از طریق تحریم شرکتهایی مانند هواوی و SMIC است که با منطق همکاری تجاری در تناقض است.
ابعاد استراتژیک توافق
با این حال این توافق تنها یک معامله اقتصادی نیست، بلکه بازتابی از رقابت استراتژیک دو کشور برای تعیین قواعد نظم جهانی است به طوری که از یکسو پکن به دنبال تثبیت جایگاه خود به عنوان موتور محرکه اقتصاد جهانی و کاهش وابستگی به غرب از طریق ابتکاراتی مانند «کمربند و جاده» است و از سوی دیگر واشنگتن میکوشد با حفظ فشار بر چین در حوزههای امنیتی، همزمان از مزایای همکاری اقتصادی بهره ببرد.
هر چند کاهش تنشهای تجاری میتواند به ثبات بازارهای نوظهور مانند آسهآن و اتحادیه اروپا کمک کند اما احتمال دارد رقابت دو کشور در حوزههایی مانند انرژی پاک و فناوری دیجیتال را تشدید کند.
در همین راستا میتوان گفت: توافق کاهش تعرفهها میان آمریکا و چین، اگرچه گامی مثبت در جهت عادیسازی روابط تجاری است اما به تنهایی قادر به حل ریشهای تنشهای ساختاری بین دو کشور نیست. در واقع موفقیت این توافق به عواملی همچون توانایی دو طرف در تفکیک مسائل اقتصادی از اختلافات امنیتی، اجرای دقیق تعهدات و هماهنگی با شرکای بینالمللی وابسته است.
با این حال در بلندمدت، همکاری اقتصادی میتواند به ایجاد اعتماد و کاهش احتمال درگیریهای ژئوپلیتیک کمک کند اما در غیاب یک چارچوب جامع برای مدیریت رقابت استراتژیک، احتمال بازگشت تنشها همچنان وجود دارد. در نتیجه به نظر میرسد آینده روابط آمریکا و چین نه در قالب رقابت یا همکاری محض، بلکه در ترکیبی پیچیده از این دو تعریف خواهد شد.