«جهان‌صنعت» عملکرد بازار سرمایه در روز گذشته را بررسی کرد؛

یک جرعه نوشدارو برای سهراب بورسی!

دیبا حاجیها
کدخبر: 543192
بازار سرمایه ایران روز گذشته با سقوط سنگین شاخص‌ها و خروج بیش از ۶ هزار میلیارد تومان نقدینگی، وضعیت بحرانی و بی‌اعتمادی شدید سرمایه‌گذاران را تجربه کرد اما نشانه‌هایی از کاهش شدت ریزش و ورود نقدینگی حمایتی دیده شد.
یک جرعه نوشدارو برای سهراب بورسی!

دیبا حاجیها- بازار سرمایه ایران روز گذشته نیز همچنان یکی از تلخ‌ترین و سنگین‌ترین سقوط‌های خود را تجربه کرد. شاخص کل بورس تهران با ریزش سنگین ۵۷‌هزار واحدی، معادل ۰۶/‏۲‌درصد افت، تا سطح ۲‌میلیون و ۷۳۱‌هزار و ۶۸۲‌واحد پایین آمد و بار دیگر چهره‌ شکننده بازار را به نمایش گذاشت. شاخص‌کل هم‌وزن نیز با سقوط ۸۶۱۸‌واحدی، معادل ۰۸/‏۱‌درصد افت، به عدد ۹۳۷۳۵۲‌واحد رسید که نشان می‌دهد نمادهای کوچک و بزرگ بازار، به‌ طور همزمان درگیر وضعیت بحرانی شده‌اند.

اوضاع به‌قدری وخیم بود که در اغلب گروه‌های بورسی، از نمادهای شاخص‌ساز گرفته تا صنایع کوچک‌تر، فشار فروش به حدی شدید بود که امکان هرگونه مقاومت یا برگشت قیمتی را از بین برد. حتی صندوق‌های سهامی که معمولا پناهگاه بخشی از سرمایه‌های خرد هستند، نتوانستند در برابر موج خروج پول مقاومت کنند و به‌ طور کامل از ابتدا تا انتهای بازار در صف فروش قفل شدند. آمار رسمی از خروج بیش از ۶‌هزار میلیارد تومان نقدینگی تنها در یک روز حکایت دارد. در کنار این، شاخص قدرت خرید حقیقی‌ها به عدد بی‌سابقه ۵۳/‏۳رسید؛ عددی که به روشنی نشان‌دهنده شدت خروج پول از بازار و نبود هرگونه تمایل خرید از سوی سرمایه‌گذاران خرد است.

ارزش معاملات روزانه با رسیدن به حدود ۱۲‌هزار میلیارد تومان نسبت به دو روز قبل بهبود نسبی داشت اما این عدد تنها به‌واسطه افزایش فشار فروش بالا رفته و نمی‌تواند نشانه‌ای از بازگشت امید به بازار تلقی شود چراکه ۹۶‌درصد نمادهای معاملاتی در پایان روز در محدوده منفی به کار خود پایان دادند و عملا از ۶۵۰‌نماد فعال، تنها حدود ۲۰‌نماد توانستند در محدوده مثبت بمانند.

این سقوط همزمان شاخص کل و هم‌وزن، به همراه رکورد خروج پول، پیامی روشن دارد: سرمایه‌گذار اعتماد خود را به کلی از دست داده و بازار سرمایه به نقطه‌ای رسیده که بدون حمایت قوی و تصمیمات فوری، بعید است بتواند روی پای خود بایستد.

اشتباه برداشت نشود

چهارمین روز از معاملات پس از بازگشایی بازار سهام در شرایط پساجنگ، با نشانه‌هایی متفاوت اما همچنان نگران‌کننده سپری شد. اگرچه فشار فروش در بسیاری از نمادها ادامه یافت و جو کلی بازار همچنان منفی بود اما در جریان معاملات امروز، برخی نشانه‌های تغییر جزئی در روندها مشاهده شد. برای نخستین‌بار طی این چند روز، تعدادی از نمادها موفق شدند بخشی از صف‌های فروش خود را کاهش دهند و حتی در مواردی به‌ طور کامل از صف خارج شوند.

این تغییر روند البته بدون دلیل نبود. برخی منابع از افزایش ورود نقدینگی حمایتی توسط نهادها و بازیگران بزرگ حکایت دارند؛ عاملی که موجب شد ارزش کل معاملات به حدود ۱۲‌هزار میلیارد تومان برسد، رقمی که در مقایسه با روزهای گذشته رشد محسوسی نشان می‌دهد. با این حال، این افزایش ارزش معاملات لزوما به معنای بازگشت اعتماد یا شروع روند صعودی نیست، بلکه تا حد زیادی به افزایش حجم دادوستد در نمادهای دارای صف فروش مربوط می‌شود.

نکته مهم اما نگاه سهامداران به معاملات امروز است؛ آخرین روز کاری هفته که برای بسیاری از سرمایه‌گذاران می‌تواند تعیین‌کننده باشد. پس از افت‌های سنگین در روزهای گذشته که برخی نمادها تا ۱۵درصد کاهش قیمت را تجربه کرده‌اند، انتظار می‌رود روز چهارشنبه شاهد تحرکاتی در راستای جمع‌آوری بیشتر صفوف فروش باشیم. بسیاری از فعالان بازار معتقدند که اگر نهادهای مالی و حقوقی‌ها بخواهند از ریزش‌های عمیق‌تر جلوگیری کنند، اکنون زمان ورود و مداخله واقعی است.

با تمام این تفاسیر، هنوز نمی‌توان گفت بازار وارد فاز بازگشت شده اما علائمی از کند شدن شدت ریزش و آغاز برخی تحرکات حمایتی در بازار قابل مشاهده است؛ تحرکاتی که اگر تداوم داشته باشند، می‌توانند به تدریج زمینه‌ساز بازگشت آرامش شوند.

این بار فرق دارد

در روزهایی که بازار سهام با ریزش‌های پیاپی و ناامیدی فراگیر مواجه شده، برخی تحلیلگران تلاش می‌کنند شرایط فعلی را با تجربه دیگر کشورها مقایسه کنند و در مقاطع بحرانی مانند جنگ، مثال‌هایی از واکنش بورس‌های جهانی مطرح می‌شود. به عنوان نمونه، تجربه بازارهای مالی روسیه و اوکراین در دوران آغاز درگیری نظامی میان آنها، بارها مورد استناد قرار گرفته است؛ جایی که بورس‌های دو کشور پس از چند روز تعطیلی با افت‌های سنگین بازگشایی شدند؛ افت‌هایی که برای مسکو حدود ۲۰‌درصد و برای اوکراین تا ۴۰‌درصد گزارش شد. پیام این تحلیل‌ها مشخص است: در شرایط جنگی، فشار فروش بیشتر از خرید است و این وضعیت امری قابل انتظار تلقی می‌شود.

با این حال، نکته‌ای که کمتر به آن پرداخته می‌شود، نقش حیاتی نقدشوندگی در بازسازی بازار است. حتی در بحرانی‌ترین موقعیت‌ها، آن‌چه به بازار امکان ترمیم می‌دهد، تداوم امکان معامله است. اگر صف‌های فروش بدون خریدار باقی بمانند و اکثریت نمادها روزها در وضعیت قفل معاملاتی باشند، بازار عملا تبدیل به فضایی بی‌جان می‌شود که نه‌فقط از تعادل خبری نیست، بلکه امکان بازگشت هم از بین می‌رود.

بازار امروز بیش از هر چیز با مساله قفل‌شدن روبه‌رو است. اگر نقدشوندگی به‌درستی برقرار نباشد، حتی افزایش تقاضا هم کارساز نیست. برای برگرداندن اعتماد، باید از فضای نمایشی خارج شد و به سراغ راه‌حل‌های واقعی رفت؛ نه تکرار مثال‌هایی که مسیرشان به کلی متفاوت از شرایط فعلی ماست.

پالایشی‌ها، رها شده در آتش جنگ!

در شرایطی که ماهیت فعالیت شرکت‌های پالایشی همواره با ریسک‌هایی نظیر قیمت‌گذاری دستوری، ناترازی انرژی، قمت پرنوسان نفت در سطح بین‌الملل و… همراه بوده و سرمایه‌گذاران با علم به این مخاطرات وارد بازار شده‌اند، انتظار می‌رفت نهادهای تصمیم‌گیر و سهامداران عمده نقش خود را در حمایت از این نمادها در روزهای بحرانی ایفا کنند اما در نهایت تعجب، نه‌تنها حمایتی از سوی این گروه‌ها مشاهده نشد، بلکه از ابتدای هفته جاری، شاهد قفل شدن سه‌باره صف‌های فروش در اکثر نمادهای پالایشی هستیم. حقیقت این است که در شرایط جنگی، حمایت از بازار سهام نه لطف است و نه امتیاز ویژه‌ای از سوی نهادها بلکه این حمایت، یک وظیفه قطعی و اجتناب‌ناپذیر است که باید از سوی سهامداران عمده، صندوق‌ها و سیاستگذاران بازار به انجام برسد. به‌‌خصوص در صنایعی مثل پالایشی‌ها و پتروشیمی‌ها که بخش عمده‌ای از بار صادراتی و دلاری کشور را به دوش می‌کشند، این حمایت نه‌تنها لازم بلکه واجب است. در نبود چنین حمایتی، سرمایه‌گذار این پیام را دریافت می‌کند که در روزهای سخت، بازار بدون پشتوانه رها می‌شود و این یعنی فرار سرمایه از بازار داخلی، کاهش اعتماد عمومی و عمیق‌تر شدن رکود بازار سرمایه. اکنون زمان آن است که نهادهای مسوول از پشت تریبون‌ها بیرون آمده و در میدان عمل نشان دهند که سرمایه‌گذار تنها نیست.

جولان بی‌عدالتی در بانکی‌ها

در حالی که انتظار عمومی فعالان بازار سرمایه از گروه بانکی، ایفای نقش حمایتی و جمع‌آوری سهام از روز نخست پس از بازگشایی بازار بود، عملکرد این صنعت به شدت نابرابر و سوال‌برانگیز ظاهر شده است. در روزهای اخیر، برخی نمادهای بانکی مانند وپاسار، وبملت، وبصادر، وتجارت، وخاور و وکار، حداقل یک بار – و در برخی موارد چندین بار – با حمایت‌های کامل و جدی مواجه شده‌اند؛ به نحوی که صف‌های فروش آنها جمع‌آوری شده و امیدی نسبی به بازار تزریق شده است اما در مقابل، نمادهایی نظیر بانک پارسیان، سینا، سامان، دی، اقتصادنوین، پست‌بانک و برخی دیگر از اعضای همین صنعت، در روزهای متوالی با افت کامل ۳درصدی آن هم بدون حتی یک نوبت حمایت جدی یا ورود هوشمند پول مواجه بوده‌اند. این رویکرد ناعادلانه، نه‌تنها باعث تخریب اعتماد سرمایه‌گذاران نسبت به گروه بانکی شده، بلکه این تصور را تقویت می‌کند که تصمیم‌گیران بازار، در اجرای سیاست‌های حمایتی، رویکردی گزینشی و تبعیض‌آمیز در پیش گرفته‌اند. اگر فلسفه حمایت در شرایط بحرانی یک وظیفه است، این وظیفه باید شامل تمام نمادهای یک صنعت شود، نه‌فقط آنهایی که در کانون توجه نهادهای خاص قرار دارند. ادامه چنین روندی، شکاف بی‌اعتمادی را در بین سرمایه‌گذاران عمیق‌تر خواهد کرد و بار دیگر این پیام را به بازار خواهد داد که در روزهای سخت، حمایت‌ها تنها شامل منتخبان می‌شود، نه همه سهامداران.

مدیران بورسی چه می‌گویند؟

در حالی که بورس تهران پس از یک تعطیلی پراضطراب ناشی از جنگ، با شوک فروش و خروج تاریخی پول مواجه شد، حالا صحنه جدیدی در حال شکل‌گیری است؛ صحنه‌ای که در آن نهادهای حقوقی بزرگ و شرکت‌های سرمایه‌گذاری وابسته به بانک‌ها و هلدینگ‌های مالی کشور، تلاش می‌کنند با حضور پررنگ‌تر، نقش بازیگر فعال بازار را ایفا کرده و از شدت التهاب بکاهند.

در چهارمین روز بازگشایی بورس پس از تعطیلی اجباری، ارزش معاملات خرد در بازار سرمایه به محدوده ۱۲‌هزار میلیارد تومان رسید؛ رقمی که اگرچه نسبت به دو روز نخست صعودی به نظر می‌رسد اما در مقایسه با شرایط عادی بازار، همچنان نشانه‌ای از شکنندگی وضعیت موجود است. با این حال، افزایش مشارکت نهادهای حقوقی در قالب حمایت هدفمند، بازارگردانی و تامین نقدینگی برای صندوق‌ها، امیدهایی تازه را میان فعالان بازار ایجاد کرده است.

یکی از جدی‌ترین نهادهایی که به صراحت از حمایت خود از بازار سرمایه سخن گفته، **گروه مالی بانک ملت** است. «امیرحمزه مالمیر»، مدیرعامل این گروه، با تاکید بر مسوولیت نهادهای مالی بزرگ در شرایط بحرانی، اعلام کرد که منابع قابل توجهی از سوی بانک ملت به دو بازوی مهم حمایتی بازار یعنی «صندوق تثبیت بازار سرمایه» و «صندوق توسعه بازار» اختصاص یافته است. این اقدام، به‌نوعی سیگنال اولیه برای دیگر بانک‌ها و هلدینگ‌ها بود تا نقش خود را در سامان‌دهی به بازار سهام ایفا کنند.

در همین راستا، «سیدمحمدجواد میرطاهر»، عضو هیات‌مدیره گروه مالی مهرگان، صراحتا اعلام کرد که بازگشت منابع به بازار سهام باید به یک دستور کار جدی برای تمام هلدینگ‌ها تبدیل شود. به گفته او، تنها خریدهای حمایتی کافی نیست؛ بلکه همزمان باید از فشار فروش جلوگیری شود تا تعادل شکل بگیرد. این دوگانه «خرید وتوقف فروش» کلید اصلی ایجاد ثبات روانی در بازار ارزیابی شده است.

در حوزه عملکرد میدانی، «جواد وکیلی»، مدیرعامل گروه سرمایه‌گذاری سپهر صادرات، با اشاره به حمایت‌های مستقیم از نمادهای وابسته به این مجموعه، به‌ویژه نمادهای مرتبط با صنعت نیشکر، توضیح داد که اقدامات بازارگردانی و تامین مالی برای حفظ منافع سهامداران در دستور کار قرار گرفته است. وی تاکید کرد که مدیریت بازار در این شرایط، نیازمند تامین نقدینگی هدفمند است و گروه سپهر برای این منظور، تدابیر لازم را از پیش اتخاذ کرده است.

گزارش‌هایی نیز از برخی نمادهای مشخص وجود دارد که در آنها، حمایت حقوقی باعث بازگشت قیمت سهم از صف فروش به محدوده مثبت شده است. «سیدفرهنگ حسینی»، مشاور گروه امیر، از تجربه چنین حمایتی سخن گفت و تاکید کرد که در یک نماد خاص، بازارگردان توانسته با ورود به‌موقع، صف فروش را جمع‌آوری کند. او افزود که در سه نماد دیگر از همین گروه نیز اقدامات مشابهی در حال انجام است و منابع مالی برای ادامه حمایت، در حال تجهیز است.

در همین فضای انتظاری، «محسن علیزاده»، مدیرعامل گروه سرمایه‌گذاری مسکن، نگاه متفاوتی را مطرح کرد. به گفته او، انتظار می‌رود که هلدینگ‌ها تنها به خرید سهم اکتفا نکنند، بلکه باید در زمینه تامین مالی، هدایت استراتژیک و حتی حمایت روانی از شرکت‌های تابعه نیز ایفای نقش کنند. او اصطلاح «بازیگر فعال» را برای این نوع عملکرد به کار برد و تاکید کرد که در بحران‌ها، صرفا ورود به بازار کافی نیست، بلکه حضور کیفی و مؤثر نیز ضرورت دارد.

در بخش پیشنهادهای ساختاری، «امیر هامونی»، مدیرعامل گروه سرمایه‌گذاری ثروت فدک، بر اهمیت تزریق نقدینگی هدفمند و هوشمند به بازار تاکید کرد. وی پیشنهاد داد که اعطای خطوط اعتباری میان‌مدت با اقساط شش‌ماهه در قالب تسهیلات ۳ تا ۵ ساله به هلدینگ‌ها، می‌تواند هم امکان حمایت از سهام را فراهم آورد و هم چرخه نقدشوندگی بازار را فعال نگه دارد.

یکی دیگر از بازیگران مهم این روزها، گروه مالی فیروزه است. رییس هیات‌مدیره این گروه، «امیر تقی‌خان تجریشی»، با اشاره به تجربه روز نخست بازگشایی بازار پس از جنگ، گفت: آنچه در این روز اهمیت یافت، نه صرفا سقوط قیمت‌ها، بلکه نحوه مدیریت فشار فروش بود. به گفته او، با فعال‌سازی به‌موقع سازوکارهای موجود، به‌ویژه صندوق‌های با درآمد ثابت، توانستند فشار روانی فروش را تا حدود زیادی کنترل کنند. این روایت نشان می‌دهد که در بحرانی‌ترین شرایط، حضور سازمان‌یافته نهادهای مالی چگونه می‌تواند از تبدیل فشار فروش به بحران عمومی جلوگیری کند.

یکی از مهم‌ترین نکات این گزارش، دیدگاهی است که «گروه سرمایه‌گذاری امید» ارائه کرده است. مدیرعامل این مجموعه، «بابک ابراهیمی»، با تاکید بر ضرورت اعتمادسازی پایدار، اعلام کرد که حمایت‌های این گروه از سهام شرکت‌های زیرمجموعه نه‌تنها در قالب بازارگردانی رسمی انجام خواهد شد، بلکه مبتنی بر یک استراتژی بلندمدت خواهد بود. به گفته او، رویکرد «حمایت هوشمندانه و مستمر» محور اصلی اقدامات گروه امید خواهد بود و صرفا محدود به دوره پساجنگ نخواهد ماند.

در ادامه این جریان حمایتی، مدیرعامل تامین سرمایه امید، «محسن موسوی»، بر اهمیت حفظ نقدشوندگی تاکید کرد و گفت که تمام اقدامات این نهاد برای جلوگیری از شکل‌گیری صف‌های فروش و اطمینان‌بخشی به سرمایه‌گذاران صورت گرفته است. او افزود که تلاش بر این است که نقدشوندگی در تمام صندوق‌های وابسته و سهم‌های تحت‌ بازارگردانی، حفظ شده و بحران فروش قفل‌شده‌ها مدیریت شود.

در نهایت، «مصطفی امیدقائمی»، مدیرعامل شرکت تامین سرمایه کاردان، نگاهی واقع‌گرایانه به شرایط کنونی داشت. او اعلام کرد که فشار فروش و صف‌های شکل‌گرفته در روز نخست گشایش، امری طبیعی بود و بازار، به مرور با اجرای سیاست‌های تدریجی و پلکانی، این ریسک را نیز پشت سر خواهد گذاشت. به اعتقاد او، عجله در بازگشت به تعادل، ممکن است منجر به خطاهای جدید شود. بنابراین باید با تدبیر، در مسیر بازسازی اعتماد حرکت کرد.

با وجود تمام این تلاش‌ها و سخنان امیدوارکننده، هنوز پرسش‌های مهمی پابرجاست. آیا این حمایت‌ها صرفا مقطعی است یا نشانه‌ای از تغییر در سیاست‌های نهادهای بزرگ نسبت به بازار سرمایه است؟ آیا با بازگشت حقوقی‌ها، سهامداران حقیقی نیز اعتماد از دست‌رفته را باز خواهند یافت؟ نقش سیاستگذار در هماهنگی این بازیگران چیست؟ و مهم‌تر از همه آیا منابع مالی تزریق‌ شده، به‌اندازه‌ای هست که بتواند ساختار معیوب نقدشوندگی را به تعادل برگرداند؟

بورس تهران اکنون بیش از همیشه به هم‌افزایی و همکاری واقعی نهادهای مالی، بانک‌ها، صندوق‌ها و سازمان‌های نظارتی نیاز دارد. در نبود این همکاری هماهنگ، حمایت‌های فعلی ممکن است تنها یک «نفس مصنوعی» باشند که به جای بهبود، صرفا فرآیند فرسایش اعتماد را به تاخیر می‌اندازد.

وب گردی