باز هم بگیر و ببند؟
جنگ عجیب در جریان اعصاب و روان شهروندان ایران را به هم ریخته است. ایرانیان از مدیریت جنگ انتظار دارند راه را بر متجاوزان بسته و اجازه تخریب بیش از این را ندهد. در این شرایط غمبار اما برخی مدیران فرصت گیر آورده و هر روز به جای اینکه دردی را تسکین دهند و راهی برای آرامسازی شهروندان بیابند با تهدید این یا آن صنف و صنعت و فعالیت شرایط روانی جامعه را به هم میزنند.
یکی میگوید با نانواها برخورد میکنیم، یکی میگوید با برنجفروشها برخورد میکنیم و دیگری هشدار میدهد که با ارز فروشها برخورد میشود. پرسش این است که آیا تجربه نیم قرن شکست برایتان کافی نیست که بگیر و ببند و برخورد حتی اگر امکان آن را داشته باشید باز هم به جایی نمیرسد. آیا شما به مثابه بخشی از وزارتخانهها یا بخشی از اصناف میتوانید قیمت صدها کالا را مهار کنید و برای هر کالا پلیس بگذارید؟ تجربه نشان میدهد این تهدیدها بیشتر از اینکه به بیشتر شدن امنیت روانی جامعه منجر شود با زیرزمینی شدن و پنهان کردن کالاها به بدتر شدن شرایط منجر میشود.
میپرسید آیا باید دست روی دست گذاشت و اجازه داد کالاها هر روز گرانتر شود؟ خیر راهحل این است که راه واردات باز و رقابت بیشتر شود.
مردم از این دسته سازمانهای دولتی و نهادهای مدنی میپرسند در این دو هفته قیمت کدام کالا افزایش نیافته است و اگر تا امروز نتیجه نگرفتهاید چرا باز در همین مسیر راه میروید؟
در این روزهای سخت آنچه به کار میآید رشد رقابت و در کنارش برخورد مهربانانه و دادن آموزش به فروشندگان است.