راهکارهای نجات صنعت برق

سارا پوردلجو- بخش خصوصی با گوهر ارزشمند «کارآفرینی»، نقش کلیدی در توسعه اقتصادی دارد که بر کار و نیروی کار مقدم است. متاسفانه رقابتهای نادرست و شرایط نامناسب اقتصادی، بهویژه در صنایعی که با دولت همکاری میکنند، موجب شده بخش خصوصی نتواند ارزش واقعی خود را عرضه کند. در حوزه انرژی بهویژه صنعت برق که زیرساخت حیاتی کشور است، مشکلات متعددی ازجمله کمبود منابع، زیرساختهای ناکافی، تحریمها و عدم هماهنگی بین نهادها وجود دارد. برای عبور از این بحران، ضرورت دارد با همکاری بخش خصوصی و دولت و تمرکز در تصمیمگیریها، راهکارهای عملی و عقلانی اتخاذ شود تا پایداری و توسعه صنعت برق تضمین شود. برهمین اساس، در گفتوگویی با مهدی مسائلی، دبیر سندیکای صنعت برق ایران به راهکارهای عبور از این شرایط پرداختیم.
برای مقابله با چالشهای موجود در صنعت و جلوگیری از بین رفتن بخش خصوصی، بهویژه صنایع کوچک، چه راهکاری را پیشنهاد میکنید؟
بخش خصوصی گوهری دارد به نام «کارآفرینی» که مقدم بر کار و نیروی کار است؛ یعنی اگر اولویتبندی کنیم، اول کارآفرین است، دوم کار و سوم نیروی کار. اگر این گوهر را شناسایی کنیم، آن را ارزان نمیفروشیم. متاسفانه در صنایعی که با دولت کار میکنند، رقابتهای نادرست بخش خصوصی با یکدیگر باعث شده است تا بخش خصوصی، گوهر خود را با قیمت مناسب به خریدارش که دولت است، ارائه ندهد.
پس ما نیاز داریم که با نگاهی بهتر و واقعبینانه و با لحاظ متغیرهای کلان اقتصادی کشور، از جمله تورم، نرخ بهره پول، مالیات، عوارضی مانند بیمه تامین اجتماعی یا شهرداری و هزینههای متنوع ریزودرشت که برای بخش خصوصی وجود دارد، در محاسبات خود اقدام به انجام کار یا پیشنهاد قیمت کنیم. اگر این موارد لحاظ نشود، قطعا با شرایط فعلی و تاخیری که در پرداخت مطالبات بخش خصوصی اعمال میشود، یا اینکه بعضا به جای پول نقد یا وجه رایج کشور، از حوالههای محصول یا اوراق خزانه پرداخت میشود، بخش خصوصی با این روند که به نوعی به «تنازع بقا» تبدیل شده، با چالشهای جدی مواجه خواهد بود. زیرا بخش خصوصی کار میکند و محصولش را در اختیار شرکت دولتی قرار میدهد و شرکت دولتی هر وقت توانست هزینه آن را پرداخت میکند. همچنین شرکتهای دولتی اول باید خودشان را سرپا نگه دارند. این موجب میشود که بخش خصوصی بهویژه SMEها، از بین برود. بنابراین، بخش خصوصی باید حواسش به خودش باشد و بداند اگر بیتوجهی کند و در رقابت انتحاری با رقبای خود وارد شود، قطعا تضمینی برای دوام آوردنش وجود ندارد.
اصلیترین چالش در حل بحران برق ایران و راهحل برونرفت از آن چیست؟
در بحث کلان برق، اگرچه خود برق تنها یکدرصد از GDP را به خود اختصاص میدهد اما ۹۹درصد مابقی بدون برق امکان تحقق ندارند. اگر بخواهیم اولویتهای نظام جمهوری اسلامی را مشخص کنیم، بعد از مسائل سیاسی، دومین موضوع حائز اهمیت برق است. بدون برق نه غذا، نه آب و نه آسایش ممکن نیست. بهعنوان مثال، آبی که از خلیجفارس به سمت فلات مرکزی ایران منتقل میشود، در هر جایی که برق نداشته باشد، پمپاژ آن قطع میشود. بنابراین مساله برق بر آب مقدم است.در گذشته اول آب بود و بعد زندگی اما امروزه زندگی بدون برق غیرممکن است. نکته بسیار مهم این است که ما دنبال مقصر این ماجرا نیستیم. الان باید به فکر چاره باشیم و برای رسیدن به آن لازم است متمرکز فکر کنیم. برای متمرکز فکر کردن، باید بررسی کنیم که در حاکمیت ایران مسوولیت برق با چه کسی است. برق ماهیتی کاملا دولتی دارد؛ اگر اجازه دهیم این تمرکز به وزارت نیرو برگردد و همه پشت سر آن بایستیم، آنها قادرند از این شرایط عبور کنند و بخش خصوصی نیز تمامقد پشت آنها خواهد ایستاد. با وضعیت فعلی اما یکی از مشکلات، از همگسیختگی در نظام تصمیمگیری برای بحران برق است و هرکسی بهصورت جزیرهای در مورد این صنعت صحبت میکند و قطعا نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد. صنعت برق ما مشکلات زیرساختی بسیاری دارد که ریشه در پول، قوانین، دخالت نهادهای مختلف در تصمیمگیری و کمبود آب و سوخت دارد. کمبود آب و سوخت هر دو ریشه اقتصادی دارند و نمیتوان از آنها گذشت. تحریمهای ۴۵ساله به نوعی امروزه خود را در این قالب به ما نشان میدهد و اگر تداوم یابند، در آینده وضعیت بدتر هم خواهد شد.
آیا انرژیهای تجدیدپذیر میتواند راهحلی برای بحران برق باشد؟
ما برای حفظ وضع موجود و تابآوری نیازمند حمایت از وزارت نیرو هستیم؛ حمایتی عاقلانه و تمامجانبه. یکی از راهبردها، انرژیهای تجدیدپذیر و بهویژه انرژی خورشیدی است اما به دلیل تنوع نظرات، عمده توانمندیها و نقدینگیهای موجود به سمت انرژی خورشیدی هدایت میشود، در حالی که تنها یکی از راهبردهای نجات از این وضعیت، مساله انرژی تجدیدپذیر است.در موضوع انرژیهای تجدیدپذیر، انرژی خورشیدی تنها یکی از راهبردهاست. انرژی بادی نیز در اختیار داریم که حسن آن این است که هم در روز و هم در شب کار میکند اما انرژی خورشیدی تنها در روز فعال است. من با بانگ بلند میگویم که بدون برق، مساله اقتصاد و اجتماع ما کاملا بههم میریزد، پس برای عبور از این موضوع اجازه دهیم وزارت نیرو در این خصوص تصمیمگیرنده باشد. ما وزارت نیرو را به عنوان یک سیستم سیاستگذار میشناسیم، نه دستگاه اجرایی. پس اجازه دهیم تا سیاستگذار براساس قوانین و با پشتوانه حمایتهای بخش خصوصی و دولتی، خود را از این مهلکه بیرون بیاورد.
دولت و بخش خصوصی چه نقشی در حوزه انرژی ایفا میکنند؟
در حوزه انرژیهای تجدیدپذیر، فلسفهای که باید بر آن حاکم باشد این است که دولت رگولاتور و ملت کارگزار باشد. اگر این فشارها برداشته شود، دولت هم به نوعی کارگزار خواهد بود. در اینجا چون اولویت تامین مگاوات است و با توجه به اضطراری که در کشور وجود دارد، بخش دولتی که باید کار رگولاتوری انجام دهد، خود کارگزار میشود و مستقیما با کشورهای خارجی وارد مذاکره میشود تا بتواند سریعتر وضعیت را به حالت پایدار برگرداند اما به دلیل قوانین دیگری که در کشور وجود دارد، قاعدتا باید در جایی بخش خصوصی ورود پیدا کند.
از طرفی، در مورد تجهیزاتی که توجه لازم برای واردات آنها صورت نگرفته، قطعا در آبستن ناکارآمدی خواهند شد و انتظارات ما را برآورده نخواهند کرد. در شرایط اضطرار کنونی، نیاز به عقلانیت داریم و برای این موضوع، نیاز به تمرکز و برای تمرکز نیاز به آرامش در تصمیمگیری داریم. نمیتوانیم در شرایط اضطرار و همراه با فضای پرآشوب، انتظار نتیجه درخشان داشته باشیم.سه سال پس از اینکه در آمریکا اولین چراغ برق روشن شد، در ایران و دربار قاجار ما برق داشتیم؛ پس میتوانیم مدعی شویم که تجربه انباشته داریم و میتوانیم خود را از این مهلکه نجات دهیم. ناگفته نماند که صنعت برق با وجود رسیدن به ۹۵درصد مرز خودکفایی، هنوز به خودکفایتی کامل نرسیده است و وابستگی ارزی صنعت برق بیش از ۶۰درصد است.
یکی از معضلات جدید صنعت برق در بخش خصوصی، عدم تخصیص ارز است. عوامل خارج از وزارت نیرو مانند بانک مرکزی و وزارت صمت همکاری لازم برای عبور از شرایط اضطراری برق را ندارند و این دو عامل در تجارت خارجی، عملا صنعت برق که بیش از ۶۰درصد وابستگی ارزی دارد را به واسطه عدم ثبت سفارشها و عدم تخصیص ارز با مشکل مواجه کردهاند.ما در حوزه برق بخش خصوصی بسیار توانمندی داریم، پس باید به آن باور داشته باشیم و در بخش خصوصی نیازمند حاکمیت تعاون تعالی هستیم، نه تنازع بقا. نبض زندگی با برق میزند اما آنچه که در اصل به آن توجه نشده، اهمیت و اولویت بودن برق است.
راهحل نجات صنعت برق چیست؟
اگر حاکمیت به این جمعبندی نرسد و همکاری با بخش خصوصی و تمرکز در تصمیمگیری ایجاد نکند، قطعا برق در سال جاری در پیک مصرف، با مشکلات بیشتری مواجه خواهد شد و این وضعیت به نحوی ادامه خواهد یافت که برق دیگر به عنوان یک عنصر زیرساختی که همیشه وجود دارد، به عنصری تبدیل میشود که فقط در برخی مواقع وجود دارد و این یک فاجعه است.ما برای عبور از این شرایط، اگر شرایط اقتصادی و رابطهمان با دنیا برقرار نشود، نمیتوانیم از تکنولوژی روز دنیا استفاده کنیم؛ در این صورت، آن چیزی که ما به آن «شدت انرژی» در کشور میگوییم، بهبود نخواهد یافت و قاعدتا راهبرد انرژیهای تجدیدپذیر بدون بهینهسازی مصرف محقق نخواهد شد چرا که با برق خورشیدی قادر نخواهید بود مصارف قدیمی را تامین کنید.