25 - 11 - 2024
کالبدشکافی بیمیلی به کار در ایران
مجید اعزازی – بیمیلی جوانان به اشتغال در کارخانهها به معمایی بزرگ برای بخش خصوصی تبدیل شده است. فعالان صنعتی از این وضعیت گلایه دارند و همزمان به فعالیت کارگران خارجی یا تحولات فناورانه چشم دوختهاند. براساس آمارهای رسمی نیز حدود 38درصد از افراد در سن کار، نسبت به ورود به بازار کار تمایلی ندارند و اساسا در جستوجوی کار نیستند.
از نگاه مدیران صنعتی، یک دلیل عمده رویگردانی از مشاغل صنعتی، فاصله مراکز صنعتی با شهرهاست چراکه حداقل دستمزد اجازه پرداخت هزینه حملونقل را نمیدهد. با این حال در شهرهایی که مسیر اینگونه نیست و فاصلهها نزدیک است نیز همین مشکل وجود دارد. حتی در برخی مناطق صنعتی، اقامتگاه هم فراهم شد اما باز هم پاسخگو نیست. از این رو، باید به عوامل دیگر نیز دقت کرد. برای مثال بحث آموزش کارگر با چالش مواجه شده است. بعضی شرکتها تبدیل به آموزشگاه باقی شرکتها شدهاند، بهویژه در شرکتهای پخش که بررسی کردیم این معضل به شکل جدی وجود دارد.
در تازهترین نشست کمیسیون مالیات، کار و تامین اجتماعی اتاق ایران نیز موضوع پدیده همزمانی کمبود و مازاد نیروی انسانی در اقتصاد ایران بررسی شد. در این نشست محمد اصابتی، مشاور این کمیسیون از کمبود نیروی کار در کارخانهها بهعنوان یک چالش اساسی در اقتصاد ایران سخن گفت. کمبود نیروی کار تاثیرات عمیقی بر صنعت و توسعه اقتصادی کشور دارد و موجب کاهش بیش از پیش بهرهوری در کارخانهها و صنایع کشور میشود.
به گفته اصابتی، در بازار کار کشور با سه پدیده «رویگردانی کار کارگری در کارخانهها»، «مهاجرت کارگران با مهارت متوسط و بیشتر به خارج از کشور» و «اجبار به جایگزینی کارگران خارجی با مهارت پایین» مواجه هستیم.
او افزود: هرم سنی جمعیت کشور در وضعیت فرورفتگی و کمبود نیروی کار در حال گسترش است. اتفاق خاصی که در منابع انسانی کشور در حال رخ دادن است، باعث وابستگی کامل صنایع در نیروی کار ساده به نیروی کار مهاجر شده و از آنطرف نیروی کار متخصص هم در حال مهاجرت است. بنابراین میتوان ادعا کرد «کار هست، اما نیروی کار نیست.»
گریز از محیط تحمیلی و اجباری
حمید حاجاسماعیلی، کارشناس بازار کار اما در گفتوگو با «جهانصنعت» گفت: البته قبول ندارم که دچار مشکل در جذب نیروی کار هستیم، با وجود اینکه شرایط کار و استاندارد رعایت میشود یا شرایط عادی است. باید به این مساله از این زاویه نگاه کرد که ایرانی چرا به کار کردن اشتیاق ندارد؟
حاجاسماعیلی با بیان اینکه این پدیده علل مختلفی دارد، اظهار کرد: اول اینکه محیط کار استاندارد نیست و شرایط کار را به درستی و به طور کامل فراهم نمیکنیم. دستمزد مکفی نمیدهیم. عوامل اصلی این موارد است. بازرسیها و نظارتها بسیار ضعیف است و قانون و حقوق مربوط به کار و کارگر به درستی اجرا نمیشود. از همین رو، شاهد نوعی بیعلاقگی از سوی نیروی کار هستیم و آنها از محیط تحمیلی و اجباری گریزان هستند.
نگاهی که آسیب زد
این کارشناس بازار کار اظهار کرد: دوم اینکه دستمزدهای واقعی پرداخت نمیشود، الان افراد با تحصیلات مرتبط و بالا و دارای مهارتهای کافی، ساعتهای طولانی در بخش خصوصی کار میکنند اما به آنها حقوق حداقل را میپردازند. متاسفانه بخش خصوصی ایران به همه افرادی که در بازار کار فعال هستند به چشم کارگر ساده غیرتحصیلکرده و کارگر «یدی» نگاه میکنند و این مساله به نیروی کار آسیب زده است. به همین دلیل هم هست که بخش خصوصی ایران به جایگاه واقعی خودش نرسیده و توسعه نیافته است. در همین حال، شاهدیم که بخش دولتی افراد را با حقوقهای بالا استخدام میکند، به آنها احترام میگذارد و شرایط کار مناسبی را برای نیروی انسانی خود فراهم میآورد. از همه مهمتر اینکه دستمزد بخش دولتی نسبت به دستمزد بخش خصوصی بهتر است. اینها عواملی اساسی است که روی عدم رغبت نیروی کار به کار کردن اثر منفی بسیار زیادی گذاشته است.
گمشدهای به نام پرستیژ
حاجاسماعیلی افزود: بحث پرستیژ شغلی نیز مطرح است. وقتی افراد بهدنبال درس و آموختن مهارت میروند، طبعا خواهان پرستیژ هستند و میخواهند در محیط کار از پرستیژ برخوردار باشند. این در حالی است که چنین جایگاهی در بخش خصوصی ایران برای نیروی کار وجود ندارد و شرایط کار به دلایل متعدد مکدر است. در بخش خصوصی روابط با کارگر و کارمند سطحی است و همانگونه که با کارگر ساده و یدی برخورد میشود، با کارگران ماهر، متصدیان و متخصصان شاغل در بخش خصوصی نیز برخورد میشود. در واقع میتوان گفت که در بخش خصوصی پرستیژ شغلی وجود ندارد.
او گفت: نکته بعدی این است که تفکیک مشاغل در ایران به خوبی و با دقت صورت نگرفته است. در کشور تنها 4 یا 5هزار شغل تعریف کردهایم. از این رو، عناوین شغلی عام هستند. وقتی عنوان شغل عام میشود، روی جایگاه شغلی، درآمد و… اثر منفی میگذارد و در عمل منجر به این میشود که شاهدیم برخی مشاغل دارای مسوولیتهای متعدد و سنگین هستند. این مورد نیز به نیروی کار آسیب زده است. این در حالی است که در کشورهای دیگر، 14 تا 15هزار شغل تعریف شده است و از همین رو، مشاغل تخصصی هستند و اختیارات و مسوولیتهای هر شغل به روشنی مشخص است.
به گفته او، در کنار این موارد، مسائل و مشکلات اجتماعی به همراه مشکلات اقتصادی و فرهنگی روی بازار کار اثرگذار بوده است. در کشورهای دیگر خوب کار میکنند و نیازهای مادی و معنوی آنها تامین میشود. به همین دلیل، فارغ از اینکه چه شغلی داشته باشند، خوب کار کردن به یک فرهنگ تبدیل شده است. اما در ایران اینگونه نیست و کار کردن متناسب با شأن و شرایط فردی و متناسب با شرایط فرهنگی و اجتماعی اثر میپذیرد. در ایران بین حکومت و مردم، بین دولت و مردم، به علت مطالباتی که مطرح بوده است، شکافی ایجاد شده که روی عرق ملی، روی وجدان، فرهنگ کار و مواردی از این دست از جمله روی عدم تمایل به کار اثر منفی گذاشته است.
بازار کار نامتعادل است
حاجاسماعیلی اظهار کرد: مساله بعدی توازن نیروی کار است. در حال حاضر 3 تا 4میلیون خارجی در بازار کار ایران مشغول به کار هستند و همین مساله تعادل در بازار کار را بر هم زده است چراکه کارگران و نیروی کار خارجی به علت شرایطی که در کشور مقصد دارند، دستورپذیرتر هستند و از همین رو، قابلیت این را دارند که ساعتهای بسیار بیشتر از نیروی کار ایرانی، بدون بیمه تامین اجتماعی و با حقوق کمتر از نیروی ایرانی کار کنند. افزون بر این، از انعطاف برای کار در هر بخشی نیز برخوردارند. این موارد که در مجموع منجر به رقابت صنفی منفی شده، به روحیه نیروی کار ایرانی آسیب زده و آن اشتیاق کار را از میان برده است.
او افزود: نکته بعدی بحث مزایا است. در ایران برای فکر کردن درباره مسایل نیروی کار و اهمیت دادن به او، جایگاهی درست نکردهایم. کشورهای دیگر، در ساختار اداری خود، بخشی را تحت عنوان «مدیریت منابع انسانی» ایجاد کردهاند که متناسب با تجربه و تحصیلات نیروی کار، برای او مزایای مادی و شغلی تعریف میکنند. کشورهای خارجی واقعا به نیروی انسانی خود اهمیت میدهند، مزایا تعریف میکنند، مشوقهای لازم برای افزایش راندمان نیروی کار در نظر میگیرند و رفاه آنها را تامین میکنند، بهگونهای که در وزارتخانهها و دستگاهها و نهادهای خود ساختار مدیریتی و سرمایه انسانی ایجاد کردهاند اما در ایران و به ویژه در بخش خصوصی کشور چنین بخشی وجود ندارد. اما در ایران به منابع انسانی بهعنوان سرمایه نگاه نشده و نمیشود.
با توجه به همه این غفلتها، اگر احساس کنیم نیروی کار تمایلی به کار کردن ندارد، بیانصافی است.
این کارشناس بازار کار همچنین گفت: طی سالهای اخیر، بخشی از مشکلات اجتماعی و اقتصادی منجر به اعتراضات جوانان در کشور شد، اما این اعتراضات با برخورد نامناسب سیاسی و امنیتی مواجه شد و همین مساله نیز در رویگردانی جوانان از کار در ایران بیتاثیر نیست.
او افزود: در مجموع باید زوایای پنهان عدم اشتیاق به کار ایرانیان در بازار کار کشور را با دقت بررسی کرد. سادهانگارانه و ظلم است که بگوییم نیروی کار برای جذب وجود ندارد، یا تمایل ندارد.
حاجاسماعیلی تصریح کرد: ما در بازار کار حضور داریم، اگر کسی دستمزد مناسب بدهد، منزلت و شأن نیروی کار را حفظ کند و به نوع کار و کیفیت انجام آن توسط نیروی کار مجرب و ماهر اهمیت بدهد، مزایا برای کارمند و کارگر خود را در نظر بگیرد، مردم با رغبت در ایران کار میکنند. اکثریت ایرانیها به علت تعلقات و دلایل شخصی نمیتوانند یا نمیخواهند کشور را ترک کنند، این افراد به طور قطع نیازمند کار و درآمد هستند. از این رو، باید زوایای پنهان بیمیلی به کار در ایران مورد ارزیابی قرار گیرد و مشکلات زیرساختی اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی و … برطرف شود.
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد