14 - 01 - 2020
چرا دروغگویی مسوولان از صداقت آنان باورپذیرتر است
اسماعیل گرامیمقدم*
آقای ربیعی سخنگوی دولت در نشست خبری خود و در جمع خبرنگاران گفتند: ما به دروغگویی و پنهانکاری متهم شدیم در حالی که اینطور نبود. بد نیست اگر ایشان و دیگر مقامات مسوول امروز از خود بپرسند چرا افکار عمومی دروغگویی آنان را سادهتر و راحتتر از صداقتشان باور میکند؟ پاسخ را نیز باید در عملکرد خود در ماجرای اخیر و همچنین سوابق خود بیابند.
آقایان نباید فراموش کنند که جامعه نسبت به دروغگویی به شدت حساس است و این جزئی از فرهنگ ایرانیان است. شاید خود مردم هم به دروغگویی تا حدی مبتلا باشند اما دروغ را آن هم دروغ به این آشکاری را نمیپذیرند. به هر حال دروغ هم مراتبی دارد و برخی از دروغها برای مردم اساسا غیرقابل پذیرش است زیرا به منافع ملت ارتباط دارد.
این نکته را نیز در نظر داشته باشید که در دنیای امروز، دروغ پذیرفتنی نیست. در بسیاری از کشورها رییسجمهورها، نخستوزیرها و … به خاطر یک دروغ در سطوح بسیار پایینتر از این از مقام خود استعفا میدهند. در کشور ما اما چنین حادثهای رخ داد و رویکرد دیگری اتخاذ میشود. آقای ربیعی و دولت قطعا میتوانستند به مردم بگویند که ما به عنوان دولت فعلا از علت حادثه اطلاع نداریم و حتما این تردید و مسائلی که درباره اصابت موشک طرح شده را بررسی و نتیجه را اعلام میکنیم. آنچه ما شاهد بودیم این بود که چنین نکردند و حتی به صورت آشکار و قطعی مساله را حاصل جنگ روانی و توطئه دشمن مطرح کردند.روشن است که سخنگوی دولت یا مقامات نظامی و غیرنظامی دیگر در بالاترین سطح و به مدت سه روز تمام اخبار مربوطه را تکذیب و تاکید میکنند که چون یک موتور هواپیما از کار افتاده و آتشسوزی رخ داده، پس سقوط هواپیما ناشی از نقص فنی بوده است. این در حالی است که اگر سخنگوی دولت از کسانی که در حوزه هوانوردی اطلاعات کافی دارند، سوال میکرد قطعا به او میگفتند که از سال ۱۹۷۰ به بعد، تمام طراحی هواپیماهای مسافربری با امنیت یک موتور بوده است و وقتی که یک موتور از کار افتد، موتور دیگر امکان نشستن و برخاستن هواپیما را دارد.
اینچنین کتمانکاری از دید مردم به عنوان عدم صداقت محسوب و طبیعتا با واکنش جامعه مواجه میشود.به اضافه اینکه این رویه در ایران سابقه داشته است و در موارد دیگری نیز دروغهای بزرگی به ملت گفته شده است، به عنوان مثال از یادمان نرفته که در ماجرای ترور دانشمندان هستهای، عدهای را محاکمه و از آنان اعتراف تلویزیونی پخش کردند. چند سال بعد اما روشن شد که اساسا این بازداشتشدگان هیچ یک در این ترورها دست نداشتند و صرفا سناریوسازی بوده است. مساله به این بزرگی افشا و معلوم شد که مسوولان امنیتی و غیرامنیتی یا صداوسیما به مردم دروغ گفتهاند.در حقیقت سلسله دروغهایی که تاکنون بیان شده جامعه را به اینجا رسانده که دروغگویی مسوولان را سریعتر از صداقت آنان باور کند. یک مورد دیگر محاکمه کردن دانشمندان محیطزیستی است که یک دستگاه امنیتی یک گزارش و دستگاه امنیتی دیگر، گزارشی در تضاد با آن میدهد! از این دست دروغها تاکنون کم گفته نشده و اینها باعث از بین رفتن اعتماد مردم میشود. اینها پایههای اعتماد یک ملت را از بین برده و جامعه را به فروپاشی میرساند. این زمان است که در مناسبات دولتها و ملتها اختلال ایجاد میشود و مردم چارهای غیر از اعتراض ندارند.
* سخنگوی حزب اعتماد ملی
لطفاً براي ارسال دیدگاه، ابتدا وارد حساب كاربري خود بشويد